عربستان سعودی و پاکستان با امضای «پیمان دفاع متقابل استراتژیک»، تعهد کردند که هرگونه تجاوز به یکی از طرفین، تجاوز به هر دو تلقی شود. این پیمان، عربستان را به طور بالقوه زیر چتر هسته‌ای پاکستان قرار می‌دهد و در پی حملات اسرائیل به قطر، تنش‌های منطقه‌ای را تشدید می‌کند.

رسول سلیمی: در عمق تنش‌های خاورمیانه، جایی که حملات اسرائیل به قطر ، اعتماد به تضمین‌های امنیتی ایالات متحده را خدشه‌دار کرد، عربستان سعودی با امضای پیمان دفاع متقابل با پاکستان، صفحه جدیدی در تاریخ روابط منطقه‌ای گشود. این پیمان، که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، و شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، آن را امضا کردند، نه تنها همکاری نظامی دو کشور را – که از دهه ۱۹۶۰ ریشه دارد – رسمی می‌کند، بلکه پاکستان را به عنوان قدرت هسته‌ای مسلمان به معادلات خاورمیانه وارد می‌نماید. در همین راستا وزیر دفاع پاکستان، به رویترز گفت: «برنامه هسته‌ای پاکستان در صورت نیاز در دسترس عربستان قرار خواهد گرفت.» این اقدام، در حالی که عربستان را از وابستگی به واشنگتن رها می‌سازد، سؤالاتی درباره بازدارندگی هسته‌ای و تعادل قدرت در برابر ایران و اسرائیل مطرح می‌کند که در ادامه به آن پاسخ می دهیم.

 زمینه پیمان دفاع متقابل عربستان و پاکستان  

پیمان دفاع متقابل استراتژیک (SMDA) میان عربستان سعودی و پاکستان، که در ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۵ در ریاض امضا شد، ریشه در روابط عمیق دو کشور دارد که از دهه ۱۹۶۰ آغاز شده و شامل آموزش ۸۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نظامی سعودی توسط پاکستان است. بیانیه مشترک دو کشور تأکید می‌کند: «هرگونه تجاوز به یکی، تجاوز به هر دو است» و هدف آن «تقویت بازدارندگی مشترک علیه هرگونه تجاوز» است. این پیمان، در پی حملات اسرائیل به دوحه (۹ سپتامبر ۲۰۲۵) که رهبران حماس را هدف قرار داد، امضا شد و شورای همکاری خلیج فارس را به فعال‌سازی مکانیسم دفاع جمعی واداشت.

 گاردین در تحلیلی نوشت: «این پیمان، عربستان را از وابستگی به ایالات متحده رها می‌کند، جایی که ۴۰ هزار تا ۵۰ هزار سرباز آمریکایی در ۱۹ پایگاه خاورمیانه مستقرند» همچنین فرانس ۲۴ افزود: «این پیمان، عربستان را بدون ذکر صریح سلاح‌های اتمی زیر چتر هسته‌ای پاکستان قرار می‌دهد»

 این پیمان، مشابه ماده ۵ ناتو، بر ماده ۵۱ منشور سازمان ملل (دفاع مشروع) استوار است، اما ابهام در مورد هسته‌ای، رژیم NPT (معاهده منع اشاعه) را به چالش می‌کشد، زیرا عربستان NPT را امضا کرده و پاکستان به آن ملحق نشده است. از منظر روابط بین‌الملل، زمینه پیمان بازتاب «انحراف از هژمونی آمریکایی» است؛چرا که اندیشکده بروکینگز آن را «پاسخ به ضعف واشنگتن پس از حملات قطر» می‌خواند، در حالی که این اقدام، تعادل قدرت را به نفع محور سنی (عربستان-پاکستان) تغییر می‌دهد. با این حال، بدون متن کامل پیمان، ابهامات، خطر تفسیرهای متضاد را افزایش می‌دهد و می‌تواند به جای بازدارندگی، به مسابقه تسلیحاتی منجر شود. این زمینه، پیمان را نه تنها دفاعی، بلکه ژئوپلیتیکی می‌بیند، جایی که حملات اسرائیل کاتالیزور آن بوده و روابط دو کشور را از اقتصادی به امنیتی ارتقا می‌دهد.  

تأثیر پیمان بر روابط عربستان با ایالات متحده و اسرائیل

از سوی دیگر، این پیمان، روابط عربستان با ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می‌دهد، جایی که ریاض سال‌ها به تضمین‌های واشنگتن وابسته بود، اما حملات قطر اعتماد را کاهش داد. رویترز نقل کرد: «از نظر مسئولان سعودی، این پیمان جامع است و تمام وسایل نظامی را شامل می‌شود»، مسئله ای که نشان‌دهنده تنوع‌بخشی امنیتی است. همچنین در رسانه‌های سعودی از جمله العربیه نوشتند: «این پیمان، عربستان را از وابستگی به آمریکا رها می‌کند، در حالی که ۵۰ هزار سرباز آمریکایی در خلیج مستقرند» اکسپرس تریبون پاکستان هم افزود: «این پیمان، عربستان را در برابر تهدیدات اسرائیلی محافظت می‌کند»

در قبال اسرائیل، پیمان، سیگنالی هشداردهنده است؛ گاردین تحلیل کرد: «زمان‌بندی پیمان، پس از حملات دوحه، اسرائیل را به چالش می‌کشد» لوموند فرانسه هم نوشت: «پیمان، بازدارندگی عربستان در برابر اسرائیل را بدون ذکر هسته‌ای افزایش می‌دهد»   اندیشکده بروکینگز نیز هشدار داد: «این اقدام، مذاکرات عادی‌سازی عربستان-اسرائیل را متوقف می‌کند» این در حالی است که پیمان، ماده ۲ منشور سازمان ملل (ممنوعیت زور) را تقویت می‌کند، اما ابهام هسته‌ای، قطعنامه ۲۲۳۱ را تهدید می‌نماید.

تأثیر بر روابط عربستان با ایران و محور مقاومت  

این پیمان از سویی، روابط عربستان با ایران را پیچیده می‌کند، جایی که دوحه کاتالیزور تنش بود. الجزیره گزارش داد: «پیمان، بازدارندگی سعودی در برابر ایران را افزایش می‌دهد»   در رسانه‌های پاکستانی نیز، داون تحلیل کرد: «این پیمان، عربستان را از تهدیدات حوثی‌ها (حمایت‌شده توسط ایران) محافظت می‌کند» اما فرانس ۲۴ افزود: «این اقدام، محور مقاومت (ایران-حزب‌الله) را به چالش می‌کشد» در همین راستا اندیشکده کارنگی تأکید دارد: «پیمان، تعادل را به نفع عربستان تغییر می‌دهد، اما خطر تشدید با تهران را افزایش می‌دهد»

این در حالی است که پیمان، ماده ۵۱ را برای دفاع مشروع توجیه می‌کند، اما می‌تواند NPT را نقض کند. از منظری دیگر، این پیمان، ایران را به سمت تسلیحاتی شدن سوق می‌دهد، که تنش‌های یمن (حوثی‌ها) را به دنبال خواهد داشت. با این حال، مذاکرات عربستان-ایران (۲۰۲۳) می‌تواند تعدیل‌کننده باشد؛ این تأثیر، محور مقاومت را تضعیف می‌کند، اما خطر جنگ نیابتی را بالا می‌برد.

 تأثیر بر تعادل قدرت منطقه‌ای و نقش هند  

پیمان منعقد شده میان عربستان و پاکستان، تعادل قدرت را به نفع محور سنی تغییر می‌دهد و هند را نگران می‌کند. گاردین نوشت: «پیمان، نفوذ پاکستان در خاورمیانه را افزایش می‌دهد». به گفته اکسپرس تریبون: «این اقدام، هند را به چالش می‌کشد»   لوموند هم در تحلیلی نوشت: «پیمان، روابط عربستان-هند را متعادل می‌کند»

از این رو پیمان فوق، رژیم منع اشاعه را به چالش می‌کشد و بر تعادل «چندقطبی‌سازی» موثر است؛ از سوی دیگر اندیشکده بروکینگز آن را «تهدید برای IMEC (راهرو اقتصادی هند-خاورمیانه)» می‌خواند، که هند را به سمت چین سوق می‌دهد. این تأثیر، قدرت عربستان را افزایش می‌دهد، اما خطر درگیری با هند را تشدید می کند.

آیا پیمان خاورمیانه را به سوی چتر بازدارندگی هسته‌ای پاکستان می‌برد؟   

در مجموع، این پیمان، خاورمیانه را به مرور به سوی چتر هسته‌ای پاکستان سوق می‌دهد، اما نه به طور مستقیم، بلکه از طریق ابهام استراتژیک. چرا که پیمان، بازدارندگی هسته‌ای را وارد معادلات خلیج فارس می‌کند» آنچنان که  گاردین نیز هشدار داد: «این اقدام، مسابقه هسته‌ای را تشدید می‌کند»

در همین راستا اندیشکده بروکینگز افزود: «این روند، ایران و اسرائیل را به تسلیحاتی شدن وامی‌دارد» چرا که از منظر نظریه بازدارندگی، پیمان بین عربستان و پاکستان، «چتر هسته‌ای غیررسمی» ایجاد می‌کند و خاورمیانه را به عصر هسته‌ای اهل تسنن سوق می‌دهد. به همین دلیل، این پیمان، نه پایان تنش، بلکه آغاز عصر جدیدی از بازدارندگی است، جایی که پاکستان نقش کلیدی ایفا می‌کند.

۲۱۳/۴۲

منبع: خبرآنلاین