با سلام به حاضران و کسانی که سخن مرا میشنوند، سخن خود را آغاز میکنم و همت دوستان عزیزی را که پس از درگذشت استاد دکتر فردید، هر ساله به یاد او، مجلس بحث ترتیب میدهند، می ستایم.
دکتر فردید درک عمیقی از فلسفه داشت؛ اما چون نظر خود را به تفصیل بیان نمی کرد، بسیاری از مستمعان مطالب او را به دقت درنمییافتند و در مورد او به درستی نمیتوانستند حکم کنند. کسانی هم فلسفه او را با اظهار نظرهایش در امور عادی و هر روزی زندگی، یکی دانسته و با او به مخالفت و بلکه دشمنی، برخاسته اند. برخی اشخاص و بعضی از شاگردان ایشان هم که در صدد دفاع برآمده اند، منتسب به گروه مجعول موسوم به فردیدی-هیدگری شدهاند.
فلسفه مجال بحث است؛ اما وقتی راه بحث به دشمنی، ناسزا گویی و بهتان میرسد، دیگر فلسفه جایی ندارد. فلسفه مقام دوستی است و دوستی جزئی از نام فلسفه است و چون فلسفه دوستداری حکمت و معرفت است، نادانان قهراً با آن میانهای ندارند.
البته مواجهه خصمانه با فلسفه، رسم تازهای نیست! در آتن که وطن فلسفه و شهر شعر و تفکر بود، سقراط را که به قول افلاطون، از حیث دانش و فضیلت، در زمان خود نظیر نداشت، کشتند! در دیار ما هم اهل تفکر و فلسفه آزارها دیدند و سهروردی به قتل رسید! جرم فلسفه این است که بیخردی و جهل و غرور را افشاء میکند و طبیعی است که به سزایش هم برسد. نمیدانم اگر دکتر فردید زنده بود، در باره زمان و وضع کنونی جهان و ایران چه میگفت و چه میاندیشید. مسلما اصول اساسی نظرش را حفظ میکرد؛ اما چون با زمان و تاریخ آشنا بود، از دگرگونی وضع جهان، نمیتوانست چشم بپوشد!
از جمله نکاتی که در این مجلس مورد بحث قرار میگیرد، جنگها، کشتارها و ویرانگری های آخرالزمانی است. چرا جنگهای آخرالزمانی؟ اگر در زمان ما جنگها آخرالزمانی است، آیا چیزها و امور وابسته به وجود ما، آخرالزمانی نیستند؟
به نظر میرسد که اگر جنگ، جنگ آخرالزمانی است، باید تحقیق و تامل شود که بشر آخرالزمانی چیست و چه مسائل و مشکلاتی دارد. اما چون بحث مجلس، جنگهای آخرالزمانی است، من هم ناگزیر، به آن باز میگردم!
مراد از جنگهای آخرالزمانی چیست؟ این جنگها با جنگهای سابق چه تفاوتی دارند و صفت خاصّشان چیست؟ در جنگ آخرالزمانی، مثل گذشته، جنگ جنگ سربازان و با لشکرکشی برای کشورگشایی نیست! بلکه جنگ اطلاعات و تکنیک است؛ فرماندهی آن هم به عهده هوش مصنوعی است.
البته وقتی از شرایط جنگ سخن میگوییم، نمیتوانیم از نسبت آن با تفرعن بگذریم! اما تفرعنی که اکنون موجب بسیاری از جنگهاست، تفرعنی است که شاید کمتر با اراده به قدرت، نسبت دارد و بیشتر با توهم قدرت توأم است!
به هر حال زمان ما، چنان که بعضی فیلسوفان معاصر گفتهاند، زمان کینه و دشمنی است! کسی مثل کارل اشمیت، حتی گفته است که سیاست، تشخیص دشمن و مرزهای دشمنی و دوستی است! در چنین زمانی، پرهیز از جنگ، کاری بس دشوار است. ولی چنان که گفته شد، جنگ، جنگ اطلاعات است. قدرتهای جهانی، قدرت خود را با اطلاعات و نفوذ اطلاعاتی حفظ و اعمال می کنند. اگر دو یا چند کشور با هم خصومت داشته باشند، نفوذ اطلاعاتی می تواند مهم ترین و موثرترین عامل، در پیروزی یا شکست آنها باشد.
وصف دیگر جنگهای زمان ما که عجیب مینماید، این است که قصد و غایت آن، بیش از آن که فتح و پیروزی باشد، نابود کردن است! کسانی که زمان را زمان کینه دانستهاند، شاید نظرشان به این بوده است که دشمنان به تسلیم یکدیگر راضی نمیشوند، بلکه سودای نابودی دشمن را در سر دارند.
میدانیم که تاریخ تجدد با طرح سوبژکتیویته و ظهور اراده به قدرت، قوام پیدا کرده و به دگرگونی کلی در احوال و زندگی همه مردم جهان مؤدی شده است؛ ولی اکنون این خودبنیادی، دیگر قدرت سابق را ندارد. وقتی گفتند: "انسان مرده است!" مراد مرگ سوبژکتیویته و اراده به قدرت بود!
چنان که گفته شد، اکنون دیگر لشگرها و سربازها جنگ نمیکنند، بلکه جنگ، جنگ اطلاعات، تکنیک و هوش مصنوعی است. پس دیگر نیازی هم به خرد و خردمندی نیست! هوش مصنوعی جانشین انسان خردمند شده است و توقع این است که کار او را انجام دهد! ظاهراً وضع روزگار هم چنان است که گویی میخواهد هوش مصنوعی جانشین انسان شود!
میگویند و درست میگویند که هیچ موجودی نمیتواند مصنوعی کاملتر از خود بسازد! اکنون هم کسی در صدد ساختن موجود کامل نیست، بلکه آدمی بدون آن که بداند و متذکر باشد، جانشینی برای خود میسازد تا خود را از بیم و غم ناتوانی در تدبیر امور، برهاند!
از حوصله ای که فرمودید سپاسگزاری می کنم و به روان استاد دکتر فردید درود می فرستم.
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۴
پیامی برای بزرگداشت دکتر احمد فردید و نشست « بحران تفرعن و تکاثر در جهان کنونی و بروز جنایات آخرالزمانی»، برای تامّل حکمی در ماهیت خشونت و مناسبات استکباری در عالم کنونی
منبع: خبرآنلاین