به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، آقارضا، سوم راهنمایی را تمام کرده بود و میخواست به اول دبیرستان برود. رفت و در دبیرستان سپاه ثبتنام کرد؛ با زحمت در آزمون ورودی دبیرستان قبول شد. مسئولان دبیرستان به او گفتند: کلاسها از ۱۰ مهرماه شروع میشود. آقا رضای ۱۴ ساله، دو دو تا چهارتایی کرد و گفت: یعنی من در این ۱۰ روز بخورم و بخوابم و رزمندهها در جبهه بجنگند؟! غیرتش قبول نکرد که بیکار بنشیند. رفت جبهه و ۹ مهر ماه ۱۳۶۱ در جریان عملیات مسلمبن عقیل و آزادسازی سومار به شهادت رسید. روز دهم مهرماه هم بهجای اینکه در مدرسه حاضر شود، خبر شهادتش را آوردند.
بنابر روایت فارس، این چند سطر، روایتی از شهید دانشآموز رضا جهازی به روایت خواهرش است. دانشآموزی که نه بهخاطر فرار از مدرسه، بلکه احساس تکلیف و دفاع از کشور حتی نخواست ۱۰ روز از عمرش به بطالت بگذرد. دانش آموزی که آنقدر جثهاش کوچک بود که لباس رزم هم به تنش بزرگ بود.
مصطفی مرادپی همرزم شهید رضا جهازی میگوید: «رضا جهازی و علیرضا محمودیپارسا دو رفیق صمیمی بودند که جثه کوچکی داشتند. سنشان هم کم بود، آنها ۱۲_۱۳ ساله بودند و اصرار داشتند به جبهه بیایند. هیچ لباسی اندازه رضا و علیرضا پیدا نشد. به همین خاطر آنها را فرستادند خیاطخانه اهواز تا برایشان لباس رزم بدوزند.»
و اما چطور آقارضا را به جبهه راه دادند هم قصهای دارد. آقای ظریف که امروز از خادمین حرم امام رضا (ع) است، درباره این ترفند شهید رضا جهازی میگوید: «رضا دوست داشت برود جبهه اما بخاطر سناش نمیگذاشتند. یک روز شناسنامهاش را پنهانی آورد و رفتیم زیرزمین خانهشان. در آنجا تاریخ تولد رضا را تغییر دادیم و سناش بیشتر شد تا مانعی برای اعزام به جبهه نداشته باشد.»
رضا جهازی ۱۳_۱۴ ساله، هم دانشآموز و هم رزمنده. عملیات که میشد، میرفت جبهه و موقع امتحانات به کرج برمیگشت. او به قدری باهوش و درسخوان بود که با نمرات خیلی خوب در امتحانات قبول میشد؛ درحالی که همکلاسیهایش که جبهه هم نرفته بودند، تجدید میشدند و باید شهریور دوباره امتحان میدادند. رضا فقط به فکر خودش نبود. وقتی میدید دوستانش از درس عقب ماندهاند و تجدید آوردهاند، آنها را به حیاط منزلشان میآورد و زیر درخت مینشستند و با آنها کار میکرد.
خواهر شهید جهازی، این خاطره را وقتی تعریف میکند، قربان صدقه داداشرضا میرود و میگوید: «رضا خیلی باغیرت بود. بهخاطر اینکه ۲ خواهر مجرد در خانه داشت، اجازه نمیداد رفقای ۱۴-۱۳ به خانه بیایند و در حیاط به انها درس میداد. در حالی که ما حجاب کامل داشتیم و خیلی مسائل و حد و حدود را رعایت میکردیم. همکلاسیهای رضا که به منزلمان میآمدند، شهید جهانخواه و شهید سعید افراسیابی بودند. نکتهای دیگر که میخواهم از رضا بگویم، این است که رضا عضو انجمن اسلامی مدرسه هم بود. هر وقت از جبهه برمیگشت، در مسجد و مدرسه فعال بود، با خودش یک گروهی را هم به جبهه میبرد. شهیدان جهانخواه و افراسیابی هم با رضا به جبهه رفتند و بعد از رضا در عملیاتهای دیگر به شهادت رسیدند.»
و اما عملیات مسلمبن عقیل کی و کجا انجام شد، عملیاتی که رضا جهازی و دیگر همرزمانش از جمله قادر اسدی در آن آسمانی شدند.
با توجه به استحکامات قوی عراق در مناطق مرزی خوزستان و نبود راهکار عملیاتی مطمئن برای پیروزی در آن منطقه، نیروهای خودی برای تحت فشار قرار دادن حاکمان عراق و آزادسازی بخشهایی از سرزمینهای اشغالی کشورمان، مقرر شد این عملیات در استان کرمانشاه و در منطقه عمومی سومار بین دو شهر مرزی نفت شهر و سومار و در مقابل شهر مرزی مندلی عراق اجرا شود؛ که در صورت پیروزی این عملیات ارتفاعات مرزی به طول ۲۲ کیلومتر آزاد میشد و همچنین شهر مندلی عراق که در ۱۲ کیلومتری ارتفاعات مرزی واقع است، زیر دید و تیر نیروهای خودی قرار میگرفت.
عملیات مسلمبن عقیل با همکاری سپاه و ارتش با فرماندهی محمد ابراهیم همت و رمز یا ابوالفضل العباس علیهالسلام در تاریخ نهم مهرماه ۱۳۶۱ به اجرا درآمد. در مرحله اولیه نیروهای ایرانی به خوبی پیش رفتند و در مرحله بعدی از سرعت پیشرویشان کاسته شد و علیرغم پاتکهای سنگین دشمن سرانجام مواضع فتح شده، تثبیت گردید. در این عملیات که به مدت ۷ روز و در دو مرحله انجام شد، ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک ایران آزاد و حدود ۳۰ کیلومتر مربع از خاک عراق تصرف شد. نیروهای خودی ضمن تأمین دشت سومار روی ارتفاعات، مستقر و بر تنگههای مرزی مسلط شدند.
نیروهای بعث عراق حاضر در منطقه نیز متشکل از ۵ تیپ و ۵ گردان بودند که همگی تحت امر سپاه دوم ارتش عراق قرار داشتند. در مرحله اول عملیات در مجموع حدود ۱۳۰ کیلومتر مربع از اراضی کشورمان که بیش از دو سال در اشغال نیروهای عراقی بود، آزاد شد و شهر مندلی در تیررس توپخانههای خودی قرار گرفت.
با توجه به اهمیت نظامی و سیاسی این عملیات صدام حسین، با حضور در یکی از قرارگاههای عملیاتی ارتش عراق در این منطقه خطاب به فرماندهان عملیاتی گفت: آبرو و حیثیت عراق به خطر افتاده است. شما به هر نحوی که است باید ارتفاعات و مواضع از دست رفته را به دست آورید. وی افزود: اگر لازم باشد تمام ارتش را به پشتیبانی شما میآورم و حتی اگر تمام آنها کشته شوند، باید مندلی را حفظ کنید و مواضع از دست رفته را باز پس بگیرید.
پس از پیروزی رزمندگان اسلام در این عملیات، عراق در اطلاعیهای با معکوس جلوه دادن واقعیت، مدعی شد که نیروهای عراقی مانع پیشروی نیروهای ایرانی که قصد تصرف شهر مندلی را داشتند، شدهاند.
در نخستین روز عملیات وزیر خارجه عراق با روسای هیئت نمایندگی کشورهای عضو دائم شورای امنیت، آمریکا، انگلیس، چین، شوروی و فرانسه به طور جداگانه دیدار کرد.
به گزارش رادیو صوت الجماهیر، وزیر خارجه عراق در این دیدارها ضمن بحث درباره خطرهای ادامه عملیات ایران، خواستار تشکیل جلسه فوق العاده شورای امنیت و موضعگیری این شورا برای رسیدگی به مواضع حمله ایران به عراق شد.
با وجود استقرار نیروهای ایرانی در ارتفاعات مرزی و تسلط دید و تیر آنها بر شهر مندلی و امکان گلولهباران این شهر، سیاست کلی نظامی ایران مبنی بر عدم حمله به مناطق شهری سبب شد تا توپخانههای خودی از هدف قرار دادن مندلی که عقبه اصلی نیروهای دشمن در این عملیات به حساب میآمد، خودداری کند.