به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هستی احمدی در سرویس دین و اندیشه ایبنا با ارائه گزارشی از سخنان حاضران در نشست نقد و بررسی کتاب «ویروس لیبرال، جنگ دائمی و آمریکایی کردن جهان» نوشت: « نشست نقد و بررسی کتاب «ویروس لیبرال، جنگ دائمی و آمریکایی کردن جهان» نوشته سمیر امین، با حضور ناصر زرافشان (مترجم کتاب) و حسین راغفر (اقتصاددان و استاد دانشگاه)، روز پنجشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۴ در موسسه شهر فلسفه ایران برگزار شد. در ادامه بعد از توضیحی درباره کتاب و نویسنده آن، گزارشی از سخنانی که در این نشست ارائه شد، از نظرتان می گذرد:
****
سمیر امین اقتصاددان دورگه مصری فرانسوی است که دکترای اقتصاد خود را در پاریس از دانشگاه سوربن گرفت و به عنوان استاد اقتصاد در دانشگاههای داکار و پاریس تدریس کرد. او در داکار ریاست سازمان آفریقایی توسعه و برنامهریزی اقتصادی را بر عهده داشت. او در پی یافتن راهی برای رهایی کشورهای جهان سوم از سلطه سرمایهداری جهانی بود.
کتاب «ویروس لیبرال، جنگ دائمی و آمریکایی کردن جهان» نقدی به لیبرالیسم غربی و پیامدهای آن در عرصههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ است. سمیر امین در این اثر تلاش میکند نشان دهد که چگونه لیبرالیسم به عنوان یک ایدئولوژی جهانی عمل میکند و با ترویج بازار آزاد، فردگرایی و دموکراسی لیبرال، سلطه سرمایهداری جهانی را بر کشورهای جهان سومی بازتولید کند.
تصویری از کودکی با لباس کمونیستی و قوطی کوکاکولا روی جلد کتاب نمادی از نفوذ فرهنگ آمریکایی در دل نظامهای ضدسرمایهداری است؛ نظامهایی که قرار بود در مقابل این سیستم بایستند. تصویری از ویروسی همهگیر به نام لیبرالیسم.
جهل در دنیای معاصر
ناصر زرافشان در ابتدا به آشنایی خود با سمیر امین اشاره کرد و گفت: من پیشاپیش او را میشناختم و چندباری با او مکاتبه داشتم. سمیر چون نیمه آفریقایی بود درد مردم تحت سلطه و جهان سومی را میفهمید و آنهارا درک میکرد.
زرافشان در ادامه به ذکر دیدگاههای خود راجع به کتاب پرداخت و درباره قلم سخت نویسنده گفت: من فکر میکنم خود این کتاب ساده است اما چیزهای ریشهای هست که باید باز شود. خصوصاً که نویسنده آدم سختنویسی است. سمیر وقتی قلم را به کاغذ میآورد بسیاری از مطالب را دانسته فرض میکند و همین باعث سخت شدن درک برخی مطالب میشود.
او بیان کرد که هدفش تکرار مطالب خود کتاب نیست و تنها چند مطلب هست که برای روشن شدن این بحث لازم است.
زرافشان به هویتبخشی جامعه به انسان اشاره کرد: انسان با جامعه انسان شده است. اگر زندگی اجتماعی و روابط انسانی با انسانهای دیگر نبود، آدمی انسان نمیشد اما بر خلاف آن، دستگاه فکری لیبرال بر فرد به تنهایی تکیه میکند و به فرد جدای از جامعه نگاه میکند.
وی به روند تکامل انسان در طبیعت اشاره کرد و گفت: تاریخ جامعه تاریخ طبیعت است، جامعه از بطن طبیعت بیرون آمده است و در روند تکامل خود با طبیعت به طور دائم کنش متقابل دارد. عمدهترین شکل این کنش متقابل تولید است. انسان برای بقا و معیشت به تولید میپردازد. کار همچنین نظامی از روابط افراد و ارتباطات فراطبیعی و فرازیستی را ایجاد کرد که از چارچوب طبیعت فراتر میرود.
مترجم کتاب در ادامه بحث نقدی نیز بر تفکر مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا داشت: اینکه شخصی مانند خانم تاچر، میگوید من غیر فرد هیچ چیز دیگری نمیبینم و نمیشناسم، این نشاندهنده جهل در دنیای معاصر ماست که صدراعظم بریتانیا باید اینگونه حرف بزند. فرد خودش به تنهایی بدون جامعه و کنش متقابل وجود ندارد و اصلاً انسان نیست.
او با تاکید بر جعلی بودن اندیشه نئولیبرال، لیبرالیسم واقعی را اصلی معرفی کرد و هسته اصلی دستگاه فکری لیبرال را فرد دانست و گفت: لیبرالیسم به موقعیت فرد در جامعه و کنش متقابل او در جامعه کاری ندارد. در عرصه اقتصادی نیز به دلیل عدم توجه به ماهیت انسان اینگونه تصور میشود که هرکس باید هرکار که میخواهد بکند و دست نامرئی بازار خودش همه چیز را تنظیم خواهد کرد.
ناصر زرافشان در ادامه در رابطه با لیبرالیسم نو گفت: نئولیبرالیسم هیچ مبانی نظری و اجتماعی مشخصی ندارد و اصلاً بیمعنی است. حتی با خود فلسفه لیبرالی هم تشابهی ندارد. بیشتر عنوانی جعلی است که بیشتر برای یک رشته از سیاستهای عملی سرمایهداری انتخاب شده است و برای مواجه با کاهش نرخ سود و بحرانی که در نیمه دوم سده بیستم برای سرمایه داری بوجود آمد اجرایی شد. در واقع نئولیبرالیسم ضدحمله سرمایهداری برای بازپس گرفتن مواضعی است که از جنگ جهانی اول به بعد سرمایه داری از روی ناچاری از آنها عقب نشینی کرده بود.
او اشاره ای به سیستم مالیات و خراجستانی در تاریخ کرد: از اول تاریخ مالیات گرفتن یا متناسب با اموال و درآمد فرد بود یا تصاعدی بود یعنی از کسی که ثروت بیشتری داشت مالیات میگرفتند اما در دستگاه فکری نئولیبرالیسم مالیات تنازلی وضع شد و میگفتند کسی که اموال بیشتری دارد مایه رفاه جامعه و موجب توسعه است و اتفاقاً به او باید جایزه داد!
سخنان پایانی مترجم کتاب درباره اثرات و پیامدهای نظام سرمایهداری و سیاستهای نئولیبرالی بود. کاهش چشمگیر مالیات ثروتمندان، سرکوب سندیکاها و تشکلهای کارگری، واگذاری صنایع و تولیدات ملی به بخش خصوصی، از میان بردن قدرت چانه زنی کارگران و از این دست موارد.
جامعه صرفاً با قاعده بازار کار نمیکند
حسین راغفر اقتصاددان و استاد دانشگاه سخنران بعدی این نشست بود. او ابتدا با تاکید کردن بر نظر ناصر زرافشان راجع به اینکه انسان با جامعه معنا پیدا میکند گفت: نئولیبرالیسم سعی میکند جامعه و همه پدیدههای انسانی و اجتماعی را به بازار محدود و با بازار تعریف کند. در صورتی که جامعه صرفاً با قاعده بازار کار نمیکند.
راغفر ادامه داد: این مداخله بیش از اندازه دولت نیست که مسیر منتهی به اقتدارگرایی را هموار کرده، بلکه مداخلات کم دولت هست که به اقتدارگرایی منجر شده.
او ضمن بیان انتقاد خود به رئیس جمهور گفت: جالب است که تجویز دولت برای استفاده از آب توسط مردم این است که صرفهجویی و سهمیهبندی کنید. چطور ارز مملکت را نباید سهمیهبندی کرد؟ چرا منابع دیگر مملکت را نباید سهمیه بندی کرد؟ ارز منابع نفتی و گازی متعلق به همه مردم است. این انحصارطلبی ها امکان حضور سرمایهگذار ملی را منتفی کرده لذا سرمایههای انسانی و مالی ما میروند و جامعه به فلاکت و بحرانهای تودرتو منجر میشود.
حسین راغفر افزود: نظام اقتصادی جوامع خوب با شهروندان آزاد اتفاق می افتد؛ البته آزادی به این معنا که مردم آزادی خروج از این محدودیتهایی که به آنها تحمیل میشود را داشته باشند اما متاسفانه این فرصتها عملاً از جامعه ما دریغ شده است.
راغفر ضمن اشاره به مبحث غربی شدن گفت: به نظر من دو دستاورد اصلی تمدن غربی یکی نوسازی و تجدد است که به دستاوردهای مادی و تکنولوژی تمدن غرب اشاره دارد و دیگری بحث غربی شدن، که این به نهادهای فرهنگی و اجتماعی و قانون گذاریها توجه دارد. مثلاً ژاپنیها علاقه دارند که از همه کشورها دستاوردهای مادی و تمدنی را بگیرند اما تن به ارزشهای غربی به معنی غربی شدن ندهند.
این سخنران با اشاره به غربستزی در کشور خودمان گفت: در جامعه خود ماهم از دهه ۵۰ به این طرف بحث های غربگرایی مطرح شد و افرادی مانند جلال آل احمد و شریعتی در نقد غربگرایی به ارزشهای غربی حمله میکردند. خیر ما مخالف تمدن غربی به معنای این دستاوردهای مادی آن نیستیم بلکه چگونگی استفاده از این فناوریها مهم است.
او سخنان خود را اینگونه به پایان رساند: آنچه در تمدن غربی رخ داد است که انسان بتواند هرکاری که میخواهد انجام دهد و این باعث فاجعه در زندگی بشری میشود؛ دیگر امروزه دنیا به سمت نوعی زندگی مشارکتی و اجتماعی پیش میرود و نقش نهادهای مدنی در کشورهای جهان این است که دنیا را به این سمت هدایت کند. یعنی فشار جهانی از طریق آگاهی حاصل میشود، ما بدون آگاهی امکان دسترسی به آزادی نداریم. پس ما باید آگاهی عمومی را نسبت به مسائلی که در آن گرفتار هستند افزایش دهیم.
۲۱۶۲۱۶