فریدون مشیری از اولین شاگردان نیما یوشیج بود که ادامهدهنده راه او شد. نیما خودش میگفت من رودخانهای هستم که هرکس از هرجا که بخواهد میتواند از آن آب بردارد. هرکدام از پیروان و شاگردان نیما بخشی از این آب رودخانه را برداشتند. مثلاً شاملو شعر غیرآهنگین و سنگین اجتماعی را به وجود آورد. اخوان شعر نیمایی را در کنار سبک فاخر خراسانی ایجاد کرد.
حتی برخی از شاگردان نیما تا نیمههای راه با او همراه شدند، اما دیگر نتوانستند تا آخر با او باشند و نیمههای راه از سبک او جدا شدند. برخی هم دچار سیاستزدگی شدند که زندگی تلخی را تجربه کردند. اما مرحوم مشیری روحیه تغزلی نیما را تا آخر حفظ کرد. یک نوع رمانتیسم آرام و سادگی مطلوب را در شعرهایش پیش گرفت و نحلهای از ادبیات پس از نیما را به وجود آورد که به سبک نیما بسیار شبیه است. فریدون مشیری زبان نرم و آهنگین و آتشینی داشت که در ذهن و اندیشه تأثیر میگذاشت در عین حال که سادگیاش را حفظ میکرد تا بتواند با اقشار گوناگون مردم ارتباط داشته باشد.
مشیری در دهههای 40 و 50 به جهت میزان مخاطب حضور با اهمیتی داشت و توانست نوعی سادگی تغزلی را با اعتراض اجتماعی بیامیزد، یعنی بخشی از شعرهایش عاشقانه و برخی در حوزه رنجهای اجتماعی است. گاهی هم شعرهایی میسرود که هر دو جنبه را شامل میشد که به نظر من مرحوم مشیری در هر دو نوع شعر موفق بود. او بسیار مردمی عمل کرد و توانست مخاطبان زیادی را جذب شعرهایش کند.
شاید ما امروز برخی از شعرهای او را نپسندیم، اما همین شعرها در زمان خودش کارکرد و تأثیرگذاری خودش را داشت، یعنی شرایط آن زمان را به خوبی منعکس میکرد. اما اینکه دوباره شرایطی حاکم شود که آن شعرها بتوانند همان کارکردها را داشته باشند، شاید محقق نشود زیرا فقط مفهوم نیست که باید به زمانهای دیگر منتقل شود، فرم و زبان هم در زمان خودش شکل میگیرد و ما فرمها و زبانها را نمیتوانیم به زمانهای دیگر منتقل کنیم.
فریدون مشیری نحلهای معتدل از پیروان نیماست که توانسته سادگی زبان مردم و مخاطب شعر را با تغزلهای عاشقانه و رمانتیک و موضوعات اجتماعی ادغام کند. شعرهای عاشقانه و اجتماعی مشیری در ذهن و حافظه بسیاری از افرادی که در دهههای 50 زندگی میکردند، نقش بسته است.