درباره این نظم جدیدبه چند نکته می توان توجه کرد.
1.نظمهای تازه در جهان نه از دل حوادث ناگهانی، بلکه در فرایندی تدریجی و ترکیبی از تحولات غیرقابل پیشبینی شکل میگیرند.در این روند توفانهای سیاسی یا نظامی میتوانند مقدمهای برای تولد نظم تازه باشند اگرچه بهتنهایی قادر به بنیانگذاری آن نیستند. آنچه امروز در غرب آسیا می گذرد را نباید پایان یک نظم قدیمی بلکه مقدمه تحولی عمیق در مسیر ایجاد نظم جدید در منطقه دانست. در این نظم،دیگر رژیم اسرائیل حتی با حمایت همه جانبه آمریکا و غرب،نمیتواند حرف آخر را بزند و دوره تاثیرگذاری مطلق این رژیم در منطقه،رو به افول است.
2.مولفه های شکل گیری نظم جدید، در تضاد با هدف دیرینه اسرائیل یعنی خروج مسئله فلسطین از سطح جهانی و تبدیل آن به یک مناقشه صرفا عربی-اسرائیلی است.طبعا این دگرگونی به سود مردم فلسطین و محور مقاومت ارزیابی میشود و نشانه آن موج جدید بهرسمیتشناختن دولت فلسطین از سوی بیش از ۱۵۰ کشور جهان و احساس مسئولیت بینالمللی نسبت به سرنوشت مردم فلسطین است.امروز فلسطین به محور اصلی گفتوگوهای جهانی بدل شده و در هر اجلاس مهم بینالمللی، از سازمان ملل تا مجامع حقوق بشری، ردپای این موضوع به چشم میخورد.از سوی دیگر، حماس که زمانی در ادبیات غرب به عنوان سازمانی تروریستی معرفی میشد، امروز طرف مذاکره اسرائیل قرار گرفته و طرحهای صلح،بدون گفتوگو با حماس معتبر نمی شود.
3.رویکردهای جدید در روابط کشورهای عربی و اسلامی با اسرائیل نیز به عنوان نشانهای از تزلزل نظم پیشین است؛ امروز حتی کشورهایی مانند قطر،عربستان و امارات که پیشتر از تعامل مستقیم یا غیرمستقیم با اسرائیل سخن میگفتند،مواضعی اتخاذ کردهاند که نشان از شکست پیمان ابراهیم دارد. تردیدی نیست که تجاوزاسرائیل به قطر رویکرد آمریکا برای طرح مجدد پیمان ابراهیم را تضعیف کرده و به چالش کشید.این شواهد حاکی از آن است که یک نظم جدید در غرب آسیا درحال شکل گیری است که اراده کشورهای مستقل و نوظهور را برای ساختن جهانی چندقطبی و کاهش وابستگی به آمریکا، نشان می دهد.
4.عملیات طوفان الاقصی روند شکلگیری نظمی را که می توان برای آینده جهان متصور کرد،سرعت بخشید و جبهه «چندجانبه گرایی» را در مقابل «یکجانبه گرایان» تقویت کرد.طرفداران نظام تک قطبی،آمریکا و متحدانش ـ شامل سه کشور اروپایی و رژیم صهیونیستی ـ هستند که اگرچه میان آنها تقسیم کار وجود دارد، اما عملاً در یک مسیر واحد برای نادیده گرفتن استقلال و حاکمیت ملی کشورهای غیرهمسو حرکت میکنند.کشورهای مدافع چندجانبهگرایی، با محوریت چین، روسیه و ایران و حضور کشورهایی مثل اعضای جنبش عدم تعهد،سازمان شانگهای و پیمان بریکس،نظم مبتنی بر یکجانبهگرایی را به چالش کشیده و به دنبال ایجاد نظمی نوین در جهان بر پایه چندجانبهگرایی هستند.این رقابت جهانی،زمینهساز بسیاری از تحولات غیرقابل پیش بینی در آینده خواهد بود.
5.با نگاهی واقعگرایانه باید اذعان کرد که هیچ نظمی در تاریخ بدون هزینه شکل نگرفته است؛تحولات جدید، همواره با تبعات و تلفات همراه بوده و نظم جدید غرب آسیا نیز از این قاعده مستثنا نیست.سقوط دولت بشار اسد،ترور رهبران مقاومت،نسل کشی و ویرانی غزه، تجاوز نظامی به لبنان و یمن و...،همه بخشهایی از هزینهای هستند که برای تغییر موازنه قدرت در مسیر شکل گیری نظم جدید پرداخت شده است.طبعا مردم منطقه بویژه غزه، شهدای بسیاری تقدیم کردهاند،اما آنچه امروز از دل این وقایع دیده میشود، تغییر نگاه جهانی و تزلزل بنیادهای قدرت رژیم اسرائیل و انزوای آمریکا است.
روند کنونی گرچه با ناامنی و بیثباتی همراه است، اما در نهایت به شکلگیری نظمی منجر خواهد شد که در آن قدرتهای سلطهگر غربی نمیتوانند مانند گذشته اراده خود را بر منطقه تحمیل کنند. با این تفسیر،آینده غرب آسیا نه در سایه سلاح و اشغال، بلکه در پرتو مقاومت و اراده ملتها رقم خواهد خورد؛ نظمی که پایههای آن هرچند هنوز در حال شکلگیری است، اما نشانههایش در سراسر منطقه و جهان دیده می شود.
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۴
وقوع عملیات «طوفان الاقصی» در امتداد ایجاد یک نظم جدید در غرب آسیا بود که بارزترین جلوه آن،انزوای اسرائیل و آمریکا در جامعه جهانی است.در واقع،این عملیات نه یک حادثه مقطعی، بلکه نقطه آغاز نظمی جدید در غرب آسیا است؛ نظمی که برخلاف گذشته،بر پایه مقاومت، آگاهی عمومی و استقلال ملتها شکل میگیرد و این باور که پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳،غرب آسیا دیگر آن منطقه پیشین نیست را تقویت می کند.