کریم کشاورز، از تبعیدیان مشهور، گرمای جزیره را چنان توصیف کرده که «مگس‌ها هم فرار کرده بودند». او نوشته بود شب‌ها رختخواب‌ها از شدت شرجی چنان خیس می‌شد که گویی «در آب خوابیده‌ایم». در شکایات تبعیدیان نیز آمده است که خارک «بد آب و هواترین جزیره‌ی خلیج فارس» بوده و تنها دو ماه از سال (بهمن و اسفند) هوایی نسبتاً قابل‌تحمل داشته است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، شیخ مصطفی رهنما از چهره‌های کمتر شناخته‌شده در تاریخ مبارزات معاصر ایران است. او روحانی بود که برخلاف بسیاری از مبارزان مذهبی هم‌عصر خود، محور فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی‌اش را مسئله فلسطین و دفاع از ملت آن قرار داد. دغدغه آزادی فلسطین در سراسر عمرش در کانون اندیشه و عمل او جای داشت تا آن‌جا که فعالیت‌هایش نه‌تنها در داخل کشور، بلکه در سطح بین‌المللی نیز گسترش یافت.

رهنما از طریق انتشار مجله‌هایی چون «حیات مسلمین»، تشکیل انجمن «جمعیت مسلم آزاد» و همکاری با چهره‌هایی چون آیت‌الله طالقانی، تلاش می‌کرد افکار عمومی ایران را نسبت به مسئله فلسطین آگاه سازد. او به دلیل مواضع صریح و اقدامات روشنگرانه‌اش، بارها هدف تعقیب و فشار دستگاه امنیتی رژیم پهلوی قرار گرفت و در طول زندگی خود هجده بار بازداشت، زندانی و تبعید شد. در این گزارش، با نگاهی به کتاب «تبعیدی‌ها و تبعیدگاه‌های عصر پهلوی»؛ تالیف رحیم روح‌بخش به بررسی گوشه‌هایی از مبارزات، دستگیری‌ها و تبعیدهای شیخ مصطفی رهنما در ارتباط با مسئله فلسطین پرداخته می‌شود.

تلاش رهنما؛ برای اتحاد و بیداری مسلمین
شیخ مصطفی رهنما در خانواده‌ای روحانی و مبارز چشم به جهان گشود. خاندان او در دوره رضاشاه به مبارزه و مقاومت شهرت داشت. مصطفی رهنما؛ در سال ۱۳۲۹، زمانی که ۲۵ سال داشت، تصمیم گرفت به تهران مهاجرت کند و فعالیت‌های مبارزاتی خود را ادامه دهد. تنها دغدغه اصلی او مسئله فلسطین بود و به روش‌های گوناگون تلاش می‌کرد توجه افکار عمومی را به این موضوع جلب کند. در دوران مبارزات خود، به همراه آیت‌الله طالقانی و میرزا خلیل کمره‌ای، اعلامیه‌ای با عنوان «هیئت علمیه بیت‌المقدس» در اعتراض به رسمیت شناختن اسرائیل توسط حکومت پهلوی منتشر کرد.

شیخ مصطفی رهنما برای آشنایی و آگاهی بیشتر مردم نسبت به مسئله فلسطین، اقدامات دیگری نیز انجام داد. نخستین اقدام او انتشار مجله‌ای به نام «حیات مسلمین» بود که در آن مقالات و مطالب متعددی درباره فلسطین منتشر می‌کرد. اقدام دوم او تشکیل «جمعیت مسلم آزاد» بود. جرقه تشکیل «جمعیت مسلم آزاد» به سفر شیخ رهنما به عراق بازمی‌گردد. او در سال ۱۳۲۰ به عراق سفر کرد و در یکی از کتابخانه‌ها مجله «الهلال» مصر را مشاهده کرد. در این مجله مقاله‌ای درباره بلوک شرق و غرب، به رهبری آمریکا و شوروی، به‌ عنوان دو قطب اصلی جهان منتشر شده بود. مطالعه این مقاله برای او تلنگری شد تا بیندیشد که مسلمانان در این جهان چه جایگاهی دارند. همین اندیشه سبب شد تصمیم بگیرد «جمعیت مسلم آزاد» را پایه‌گذاری کند. هدف او از تشکیل این انجمن، ایجاد وحدت میان شیعه و سنی و برانگیختن تحرک و بیداری در جهان اسلام بود.


محصور در تبعیدگاه خارک

مبارزات شیخ مصطفی رهنما صرفا به فعالیت‌های داخلی، افشاگری‌ها و پیام‌رسانی‌های داخل ایران محدود نمی‌شد، بلکه بخشی از فعالیت‌های او در حمایت از فلسطین در عرصه بین‌المللی نیز گسترش یافت. شیخ رهنما؛ در مهرماه ۱۳۴۱، در جریان سفر دبیرکل سازمان ملل متحد به ایران، نامه‌ای خطاب به او نوشت و خواستار اجرای قطعنامه تقسیم فلسطین و اخراج صهیونیست‌ها از سرزمین‌های فلسطینی شد. او در این نامه بر اصل «تعیین سرنوشت ملت‌ها» تأکید کرد. ساواک تهران از انتشار این اعلامیه جلوگیری کرد، اما ده سال بعد، رهنما در نامه‌ای مشابه خواستار لغو عضویت اسرائیل در سازمان ملل شد.

یکی دیگر از اقدامات قابل‌ توجه او ترجمه و توزیع جزوه‌ای با عنوان «ناپالم هولناک» بود که از سوی وزارت فرهنگ عراق منتشر شده بود. این جزوه حاوی تصاویری از قربانیان بمب‌های ناپالم اسرائیل در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ بود. رهنما این جزوه را میان نمازگزاران مسجد هدایت و همکارانش در روزنامه کیهان توزیع کرد. در پی این اقدام، ساواک او را احضار و بازجویی کرد. او همواره به مناسبت رویدادهای بین‌المللی مرتبط با فلسطین، اعلامیه‌هایی صادر می‌کرد و با مراجعه به سفارتخانه‌های کشورهای عربی، نشریات مربوط به حمایت از فلسطین را دریافت و در ایران منتشر می‌کرد.

شیخ مصطفی رهنما؛ در دوران پهلوی دوم، ساواک هجده بار او را دستگیر، بازداشت و حتی به جزیره خارک تبعید کرد؛ اما این بازداشت‌ها و تبعیدها هیچ‌گاه او را از فعالیت‌هایش برای فلسطین بازنداشت. او از هر طریقی تلاش می‌کرد افکار عمومی را متوجه مسئله فلسطین کند. او در مجله «حیات مسلمین» نیز بارها شاه را با عناوینی تند و انتقادی مورد خطاب قرار می‌داد و به همین دلیل تحت مراقبت شدید بود تا سرانجام دستگیر و به زندان قصر منتقل شد… پس از چند روز، او را به جزیره خارک تبعید کردند. در دوران تبعید نیز دست از مبارزه برنداشت و در هر فرصت ممکن برای اهالی خارک و سربازان مستقر در آن‌جا تبلیغ و سخنرانی می‌کرد. او در یک پادگان نظامی در خارک، همراه چند تبعیدی دیگر نگهداری می‌شد و نیروهای نظامی مراقب آن‌ها بودند. در این مدت متوجه شد که بسیاری از افراد توده‌ای نیستند و شناخت درستی از اسلام ندارند، بنابراین کوشید تا معارف اسلامی را به آنان بشناساند. پس از یازده ماه تبعید، او را از خارک به زندان قصر تهران بازگرداندند و سرانجام در مرداد ۱۳۳۴ از زندان آزاد شد.

تبعید در جزیره خارک؛ اقدامی هدفمند از سوی حکومت پهلوی
در دهه ۱۳۳۰، جزیره خارک به مهم‌ترین تبعیدگاه سیاسی ایران تبدیل شد و بسیاری از مخالفان حکومت، ازجمله شیخ مصطفی رهنما و سران حزب توده، به آن‌جا تبعید شدند. این جزیره در فاصله ۵۲ کیلومتری بوشهر قرار دارد. از سال ۱۳۱۲ به‌ طور رسمی به‌ عنوان زندان و تبعیدگاه مورد استفاده قرار گرفت. آب‌وهوای خارک با گرمای طاقت‌فرسا و شرجی؛ از مهم‌ترین مشکلات تبعیدیان بود. بسیاری از آن‌ها در خاطرات خود از شرایط دشوار زندگی در جزیره نوشته‌اند.

کریم کشاورز، از تبعیدیان مشهور، گرمای جزیره را چنان توصیف کرده که «مگس‌ها هم فرار کرده بودند». او نوشته بود شب‌ها رختخواب‌ها از شدت شرجی چنان خیس می‌شد که گویی «در آب خوابیده‌ایم». در شکایات تبعیدیان نیز آمده است که خارک «بد آب و هواترین جزیره‌ی خلیج فارس» بوده و تنها دو ماه از سال (بهمن و اسفند) هوایی نسبتا قابل‌ تحمل داشته است. انتخاب خارک به‌ عنوان تبعیدگاه از دید حکومت پهلوی تصمیمی حساب‌شده بود. موقعیت جغرافیایی خاص، گرمای شدید، وسعت کم و محصور بودن در دریا، کنترل تبعیدیان را آسان می‌کرد و مانع ارتباط آنان با سایر مناطق می‌شد.

در آغاز، خارک برای تبعید تبهکاران و مجرمان اجتماعی استفاده می‌شد. حضور تبعیدیان سابق باعث ایجاد ناامنی و مشکلات اجتماعی در جزیره شد و مردم محلی، به‌ویژه زنان، از تبعیدیان دهه ۱۳۳۰ نیز دوری می‌کردند. تا سال ۱۳۳۵، خارک همچنان تبعیدگاه فعال باقی ماند تا زمانی که به پایانه نفتی تبدیل شد. پس از آن، تبعیدیان به مناطق دیگری مانند برازجان، بندر گناوه، بندر لنگه، ایرانشهر، سقز و سیرجان منتقل شدند. بررسی اسناد و خاطرات فعالان سیاسی دوره پهلوی دوم، به‌ویژه با انتشار اسناد ساواک، نشان می‌دهد که بیشتر تبعیدیان دهه ۱۳۳۰ برخلاف دوران متفقین، از اعضای احزاب و گروه‌های سیاسی بودند. ازجمله می‌توان به گروه معروف «شصت نفره» از اعضای حزب توده اشاره کرد. بیشتر این گروه‌ها به جزیره خارک فرستاده شدند و از همین‌ رو، این جزیره در تاریخ سیاسی ایران به‌عنوان «میعادگاه تبعیدیان دهه‌ ۱۳۳۰» شناخته شد.

منبع:
کتاب «تبعیدی‌ها و تبعیدگاه‌های عصر پهلوی»؛ تالیف رحیم روح‌بخش اله‌آباد؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران

۲۵۹

منبع: ایبنا