نرگس کیانی: ناصر تقوایی، از مهمترین چهرههای مؤلف و تأثیرگذار در تاریخ سینمای ایران، صبح امروز سهشنبه ۲۲ مهرماه در ۸۴ سالگی درگذشت. ۸۴ سالی که در ۲۴ سال آخرش «نشد» و «نگذاشتند» فیلم بسازد. هرچند او ظرف این ۲۴ سال قطعا میتوانست با وجود همه حساسیتها و وسواسهای شخصیاش، و تمام ایدهآلگراییاش، فیلمهای دیگری به خوبی آنهایی که ساخته بود بسازد. به خوبیِ «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کرده»، «نفرین»، «داییجان ناپلئون»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، «کشتی یونانی (قصههای کیش: اپیزود اول)» و آخرین اثرش؛ «کاغذ بیخط». اثری که محمد (نادر) فوقانی عکاس آن بود و تجربهای فوقالعاده لذتبخش اما دشوار را در همکاری با تقوایی پشت سر گذاشت.
شیوهای منحصربهفرد؛ ثبت و ضبط هر قابی که فیلمبرداری میشد
حضور در «کاغذ بیخط» به عنوان عکاس با وجود همه سختیهایش، برای من تجربهای فوقالعاده بود. نخستین جملهای که فوقانی در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید این است. او در پاسخ به «چرا سختی؟» ادامه میدهد: «چون ناصر تقوایی خودش عکاس بود و ایدههایی مطرح میکرد و چیزهایی میخواست که اساسا در اتمسفر سینمای ما نمیگنجید. درواقع سینمای ما از ظرفیت لازم برای عملیاتی شدن این ایدهآلها برخوردار نبود. ما عکاسان فیلم، در حالت عادی باید بتوانیم نظر تهیهکننده و کارگردان را جلب کنیم و کارمان را هرچه سریعتر انجام دهیم. چون اساسا وقت چندانی برای عکاسی و مانوردادن در اختیارمان گذاشته نمیشود. با این وجود، ناصر تقوایی بعد از هر پلان مرا صدا میکرد و «سختی» مورد اشارهام دقیقا از همینجا شروع میشد.»
فوقانی در تشریح شیوه همکاری با ناصر تقوایی ادامه میدهد: «من از یک سو باید برای تهیهکننده عکاسی و نظر او را جلب میکردم. چراکه به هر حال گیشه باید تضمین میشد و طبیعی بود که به عکسهایی با رنگوبوی تجاری نیاز باشد. از سوی دیگر باید آنچه را ناصر تقوایی میخواست به درستی انجام میدادم. او میخواست هر قابی که فیلمبرداری میشد، دقیقا ثبت و ضبط شود. من برای این نگاه به شدت ارزش قائل بودم و آنچه را میخواست میکردم ولی از آن سو باید نظر تهیهکننده نیز جلب میشد و همین، فوقالعاده دشوار بود. ناصر تقوایی نسبت به فریم فریم فیلمش حساسیت داشت و همین حساسیت را میشد در وجود او نسبت به قصه، دکوپاژ، میزانسن و... نیز احساس کرد. تا جایی که خاطرم هست گاهی اوقات بازیگران بر این حجم از حساسیت خرده میگرفتند اما هنگامی که ماحصل کار را میدیدند پی میبردند که حق کاملا با ناصر تقوایی است. برای همین میگویم «کاغذ بیخط» برای من به عنوان عکاس با وجود همه سختیهایش، تجربهای فوقالعاده بود.»
فوقانی در پاسخ به این که نظر به تجربه همکاریاش با بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای ایران، آیا تا به حال این حجم از حساسیت را در کارگردان دیگری مشاهده کرده است؟ میگوید: «من با وجود آن که با کارگردان بزرگ متعددی همکاری داشتهام، کارگردانهایی که طبیعتا هر کدام از درجهای از حساسیت برخوردارند، هیچکس را شبیه تقوایی با این درجه از حساسیت و ایدهآلگرایی ندیدهام. همین، اگرچه موجب میشد در ابتدا تصور کنید کار بسیار دشواری پیش رو دارید اما آرامآرام عادت میکردید و به این نوع کار علاقهمند میشدید.»
انسانی بیعقده و فاقد منیّت
محمد (نادر) فوقانی پس از ذکر ویژگیهای کار کردن با ناصر تقوایی، بیعقده بودن و منیت نداشتن او را دو ویژگی اصلی این چهره مولف و اثرگذار تاریخ سینمای ایران میداند و میگوید: «با توجه به تجربهام در کار کردن با کارگردانان گوناگون، یکی از شاخصههای بارز ناصر تقوایی بیعقده بودنش بود. او هیچگونه عقده و کینهای در دل نداشت و پیشنهادها و انتقادات منطقی را با جانودل میپذیرفت. همین نشان از نبود منیّت در وجود او بود. برخلاف بسیاری از آدمهایی که گمان میکنند فقط خودشانند که درست میگویند ولاغیر. او هیچگاه نمیگفت چون من ناصر تقواییام، فقط آنچه من میگویم درست است. برای همین نداشتن منیت به عنوان شاخصهای بارز از او در ذهن من باقی مانده است. نکته دیگر این که ناصر تقوایی با وجود آن که بسیاری از مواقع در خود فرو میرفت اما از کاریزمایی عجیبوغریب برخوردار بود. او با وجود آن که دیالوگ چندانی با دیگران برقرار نمیکرد و بسیار درونگرا بود و به اصطلاح ابدا نمیشد مجلسگرمکن دانستش اما آدمها را جذب خود میساخت. طوری که آدمها شیفتهاش میشدند و پای حرفش مینشستند.»
از دست دادن گوهری تکرارنشدنی، آخرین جملهای است که محمد (نادر) فوقانی با حسرت میگوید.
۵۹۲۴۲