به گزارش خبرآنلاین روزنامه جوان نوشت: خب اول از همه باید عنوان کنیم که سرمایهسوزی هنر فوتبال ایران است و اینگونه نیست که فقط به وحید هاشمیان مختص شود. سابقه را که نگاه کنید متوجه میشوید خیلی از این دست سرمایههای سوخته در فوتبال داریم، اما نکته مهمتر اینکه جناب خطیبی در حالی آرزوی داشتن ۱۰ وحید هاشمیان در فوتبال ایران را دارد که این فوتبال حتی تحمل یک وحید هاشمیان را هم نداشت؛ فوتبالی که در آن باید گرگ باشی، باید دریده باشی. فوتبالی که در آن اخلاقمداری جایی ندارد؛ فوتبالی که سرنوشت همه چیز آن را دلالها مشخص میکنند. در این فوتبال حتی یک وحید هاشمیان هم زیاد است.
فوتبال ایران امثال وحید هاشمیان را برنمیتابد. فوتبال ایران با اخلاقمداری بیگانه است، با احترام به حریف بیگانه است. فوتبال ایران حتی ادبیات خاص خودش را هم دارد و ادبیات امثال هاشمیان را تحمل نمیکند. آرزوی داشتن ۱۰ وحید هاشمیان در فوتبال باشگاهی آرزوی قشنگی است، اما به همان اندازه قشنگی محال هم است، چون فوتبال ایران حتی تحمل یک وحید هاشمیان را هم نداشت.
وحید هاشمیان مدتی کوتاه میهمان لیگ برتر فوتبال بود، اما در همین مدت کوتاه هم تفاوتهای خود را نشان داد. وقتی در اوج فشارها خیلی ساده پا به برنامه پرحاشیه و حاشیهساز فوتبال برتر گذاشت و با ادبیات خاص خودش همه را شرمنده کرد، وقتی که گفت: هوادار در این وضعیت اقتصادی با سختی به ورزشگاه میآید و ما نتیجه نمیگیریم، ما شرمنده هستیم واقعاً، آنها را درک میکنم و امیدوارم بتوانم باعث شادی آنها شوم.» ساده آمده بود آن هم در فوتبالی که حتی خودیها برای دریدن یکدیگر چنگ و دندان نشان میدهند.
وحید هاشمیان تفاوتهایش را نشان داد. قبلاً شنیده بودیم که مربیان اروپایی چگونه به تعهدات خود نسبت به باشگاهشان وفادار هستند. شنیده و دیده بودیم، حتی اگر بنا به جدایی باشد تا آخرین لحظه برای موفقیت تیمشان تلاش میکنند و حالا نمونه وطنی آن را دیدیم، او کسی نبود جز «وحید هاشمیان»؛ مردی که نزدیک به یک ماه با وجود اینکه میدید مدیران پرسپولیس با گزینههای مختلف در حال مذاکره هستند، کارش را به بهترین شکل ممکن انجام داد و متعهدانه پای پرسپولیس ایستاد؛ ایستاد و از وجدان کاری حرف زد: «تا زمانی که کارم را با وجدان انجام میدهم ناراحتی ندارم.»
میگویند وقتش نبود که به پرسپولیس بیاید. ما میپرسیم پس کی وقتش بود؟ هاشمیانی که برترین کلاسها را زیر نظر برترین استادهای جهان فوتبال طی کرده بود؛ هاشمیانی که تجربه مربیگری تیم ملی را داشت و آنجا هم با بیمهری فوتبال ایران روبهرو شد، چه زمانی وقت حضورش در لیگ برتر مهیا میشود؟ اصلاً مگر پرسپولیسی که به هاشمیان تحویل دادند، چه تیمی بود؟ یک تیم شکستخورده، تیمی خالیشده از بازیکنان تأثیرگذار و تیمی فاصلهگرفته از آن تیم منسجم و متحد قهرمان ایران، هاشمیان این پرسپولیس را تحویل گرفت، اما فوتبال ایران حتی تحمل دیدن این را هم نداشت.
میگویند کاریزمای لازم برای هدایت پرسپولیس را نداشت. ما خوب میدانیم این کاریزمایی که میگویند یعنی چه، یعنی فحش و بدوبیراه به تیم مقابل، داور و هواداران حریف، یعنی حاشیهسازی و سروصدای بیخود راه انداختن، یعنی چوب برداشتن و زدن توی سر این و آن. بله وحید هاشمیان چنین کاریزمایی نداشت و دقیقاً به همین خاطر هم بود که از سر فوتبال ایران اضافه بود. کاریزمای وحید هاشمیان در فوتبال ایران جایی ندارد.
رسول خطیبی درست گفت، کاش فوتبال ایران ۱۰ وحید هاشمیان داشت، اما این فوتبال به قهقرا رفته، این فوتبالی که میتوان صدای آخرین نفسهایش را شنید، حتی تحمل یک وحید هاشمیان را هم نداشت؛ فوتبالی که دلالها از سر وکولش بالا میروند، جای امثال وحید هاشمیان نیست، اما تا دلتان بخواهد، میدانی است برای امثال ساپینتو و اوسمارهای بیکار که بیایند و بیتالمال و پول مردم ایران را به جیب بزنند و بروند.
رسول خطیبی درست گفت، کاش فوتبال ایران ۱۰ وحید هاشمیان داشت، اما این فوتبال به قهقرا رفته، این فوتبالی که میتوان صدای آخرین نفسهایش را شنید، حتی تحمل یک وحید هاشمیان را هم نداشت؛ فوتبالی که دلالها از سر وکولش بالا میروند، جای امثال وحید هاشمیان نیست، اما تا دلتان بخواهد، میدانی است برای امثال ساپینتو و اوسمارهای بیکار که بیایند و بیتالمال و پول مردم ایران را به جیب بزنند و بروند.
17302