تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۳

مدیرعامل خانه هنرمندان که خود از اهالی فرهنگ و از نخبگان فرهنگی است چند سال پیش برای مدتی مسئولیت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را عهده دار بود و در آن سمت نیز با هنرمندان ارتباط مناسبی برقرار نکرد.

خانه هنرمندان ایران از بدو تاسیس تا کنون، با همه فراز و فرودهای تلخ و شیرین اش نقش بسزایی در تعالی و غنای فرهنگی کشور بویژه کلان شهر تهران داشته است اما در یک دو سال گذشته درپی اوج گیری تنش ها و چالش هایی که در شورای عالی و مدیریت اجرایی این خانه به وجود آمد بسیاری از نواقص و ضعف های خانه هنرمندان بیش از پیش نمود پیدا کرد.استعفای عزت الله انتظامی از شورای عالی،شائبه غیرقانونی بودن جایگاه حقوقی ریاست این شورا،برگزار نشدن به موقع مجمع عمومی،شکایت نماینده جامعه معماران در شورای عالی از این خانه ،تعامل و همکاری مناسب نداشتن با طرح و پیشنهاد خانه های هنر ودیگر اخبار و شایعات ناخوشایند....از رخدادها و اتفاقات سوال برانگیز یکسال گذشته در این نهاد فرهنگی است که به جد زنگ خطر را برای مدیریت این خانه به صدا درآورده است .
یکی دیگر از مواردی که اخیرا تعجب بسیاری از اهالی فرهنگ را برانگیخت درخواست مبلغ پانصد هزار تومان از حسین علیزاده(عضوشورای عالی خانه موسیقی) برای استفاده دوساعته از سالن کنفرانس خانه هنرمندان بود.علیزاده در اعتراض به این نوع برخورد گفته است که او خودش از پایه گذاران و موسسان این خانه بوده و هیچگاه فکر نمی کرده است در مقابل این درخواست همکاری چنین پاسخی بشنود(نقل به مضمون) حال باید دید چه اتفاقی افتاده است که خانه هنرمندان با آن همه سابقه خوب و نقش پر رنگی که در اعتلای فرهنگی و همدلی هنرمندان داشت اینک دچار چنین دمسردی ،بی تفاوتی و رویکرد غیرمتعارف شده به طوری که با داشتن بودجه های میلیاردی برای درآمدی بسیار ناچیز با یکی از برجسته ترین هنرمندان کشور چنین سرد و سنگین برخورد می کند.
نمونه های بسیار دیگری از جمله برطرف نشدن شائبه های حقوقی پیرامون شورای عالی و ریاست آن و... هست که شاید در جای خودش به آنها اشاره شود ولی همین چند نمونه برای توجه بیشتر و جلب توجه اعضای شورای عالی و مدیران شهرداری تهران کفایت می کند تا هرچه سریعتر برای ترمیم و بهبود وضعیت اجرایی نابسامان این نهاد حرکت و واکنشی از خود نشان بدهند.
مجید سرسنگی که خود از اهالی فرهنگ ونخبگان فرهنگی است چند سال پیش برای مدتی نیز مسئولیت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را عهده دار بود و با وجود آنکه ذات و سنخیت آن پست مراوده و ارتباط تنگاتنگ با هنرمندان را ایجاب می کرد اما این ارتباط دست کم با قشر و طیف وسیعی از هنرمندان ایجاد نشد برای نمونه استاد عباس اخوین که یکی از سرآمدان هنر خوشنویسی ایران به شمار می رود در جایی گفته است که برای ارتباط گرفتن با دکتر سرسنگی (در زمان مدیریت سازمان فرهنگی و هنری) ماهها در انتظار بوده و عاقبت موفق به تماس با این مدیرفرهنگی نشده است!
البته اغلب دوستان و افرادی که سرسنگی را می شناسند در این نکته که وی فردی تحصیل کرده و مدرسی توانا در حوزه هنر تئاتر است اتفاق نظر دارند و اساسا وی در حوزه آکادمیک وآموزش تئاتر یکی از چهره های موفق محسوب می شود اما خود سرسنگی نیز قطعا می پذیرد که مدیریت فرهنگی تخصص جداگانه ای را می طلبد .
به واقع در دنیای امروزکه مدیریت ها صبغه ای تخصصی یافته است باید اقرار کرد که مدیریت فرهنگی با دیگر مدیریت های عمومی کاملا متفاوت و متمایز است به عنوان مثال شاید در زمان مدیریت جناب سرسنگی به فضاهای فیزیکی و زیربناهای موجود اضافه شده و یا تعداد معاونت ها ،حقوق کارمندان ودیگر خدمات اداری افزایش یافته و تغییرات به ظاهر مثبتی از این دست رخ داده باشد اما در حقیقت باید دید و سنجید که آیا به لحاظ معنوی، عمق ارتباطات و تعاملات فرهنگی، ایجاد همدلی و دلگرمی بین هنرمندان و ارتقا کیفی فعالیت ها و اعتلای فرهنگی نیز این رشد وافزایش مشهود بوده است یا خبر؟

منبع: خبرآنلاین