در دو یادداشت قبلی به شکلی گذرا سابقه و اهداف برنامهای ملی به نام هفته کتاب را مرور کرده کوشیدیم بر اساس مولفههای اساسی تعریفشده برای این رویداد، به ارزیابی سیر کلی و موقعیت فعلی آن بپردازیم و دیدیم بر این اساس چندان نمیتوان مجموع عملکرد شصتساله را موفق ارزیابی کرد.
شکلگیری انواع رویدادهای کتابمحور
نمایشی شدن و گسترده نبودن هفته کتاب
حال میکوشیم در چارچوب اصول و حدود تعیینشده برای این رویداد و با ملحوظ داشتن محدودیتهای موجود اداری و مالی و اجرایی، چند پیشنهاد ساده ارایه کنیم که تا حدی در اصلاح و بهبود موثر باشد.
پنج پیشنهاد بههم پیوسته که بدون نیاز به بودجه جدید و جداگانه و با پرهیز از فربهسازی دولت و رشد نظام بروکراتیک و با وجود همه مشکلات و تنگناهای فعلی قابل اجراست، عبارتند از:
دبیرخانه کوچک دائمی
کمک به شکلگیری نهادهای مدنی جدید
اعتماد به نهادهای مدنی و صنفی و مردمی
پرهیز جدی از تصدیگری
واگذاری حداکثری امور
میتوان برای هفته ی کتاب یک دبیرخانه دائمی سالیانه تعیین کرد که هیچ بار اقتصادی و بروکراتیک جدیدی نداشته باشد و منشی و دبیر این دبیرخانه یکی از کارمندان فعلی مجموعه خانه کتاب باشد و این دبیرخانه در طول سال هر هفته میزبان نمایندگان نهادهای صنفی، تشکلها، انجمنها، نهادهای مدنی و نمایندگان سایر دستگاههای دولتی و غیره و غیره برای تعامل و طراحی برنامههای کتاب محور قرار گیرد و کوشش شود تمامی این برنامهها با استفاده از بودجههای فرهنگی قانونی پیشبینی شده در سایر نهادها و وزارتخانهها و همچنین بر اساس بودجه قانونی و الزامی پیشبینی شده در وزارت ارشاد برای حمایت از فعالیتهای فرهنگی بخش خصوصی و نهادهای مدنی انجام شود. به این ترتیب بودجه مورد نیاز برای هفته ی کتاب کاهش خواهد یافت و تنها این ستاد کمک میکند که این اتفاقات توسط دیگران و با حمایتهایی که پیشتر و جداگانه بر عهده دولت چه در وزارت ارشاد و چه در سایر وزارتخانهها بوده صورت پذیرد. بدیهی است بهتر است دبیر هفته کتاب یک مدیر دولتی که دهها دغدغه دیگر نیز دارد نباشد و نهادهای مدنی کسی را که در طول سال تماما و کمالا بر هفته کتاب ممحض باشد برای این کار انتخاب نمایند.
همچنین وزارت ارشاد و دبیرخانه دائمی هفته کتاب باید بکوشند با آسانسازی روند تاسیس نهادهای مردمی کتابمحور و و تسهیل ایجاد تشکلهای اهالی قلم و صنوف دخیل و مرتبط با چرخه کتاب و کتابخوانی، بدنه و نیروی تخصصی و انسانی و اجرایی لازم را برای برنامههای مردمی فراهم سازد.
همچنین مدیریت دولتی بپذیرد که برنامههایی بدون سخنرانی و روبان بریدن ایشان و بدون پرداخت پاداش و اضافه کار به کارمندان دولت و فارغ از مداخله و گردش مالی ماموران خرید و کارپردازان ادارات، به تمامی و مستقلا در بخش خصوص و مدنی برنامهریزی و اجرا گردد. میتوان به عنوان نمونه برای ارزیابی عملکرد دولت در این شاخص بررسی کرد که در طراحی و اجرای برنامههای هفته کتاب در سال جاری، انجمنها و تشکلهای مختلف ناشران، نویسندگان شاخههای مختلف، تصویرگران و گرافیستها، ویراستاران، منتقدان، روزنامهنگاران و مروجان هر یک چه سهم و نقشی داشتهاند.
مانع ذهنی دیگری که اصلاح آن ضروری و البته آسان است باور به ثبت امور به نام سازمان خود است. برای نمونه در همین هفته کتاب صدها مصاحبه ارزشمند با اهالی فرهنگ و نشر نوسط ستاد هفته کتاب صورت میگیرد اما اکثر این گفتگوها تنها و تنها در کانال همان ستاد انعکاس مییابد و بسیاری از این اخبار حتی در سایت خبرگزاری کتاب و سایت وزارت ارشاد هم بازتابی ندارد چه برسد در سایر خبرگزاریها، روزنامهها و مجلات تخصصی. در حالی که اگر این مصاحبهها به شکل خام و تنظیم نشده میان خبرگزاریها و روزنامهها تقسیم شود، هم بازتاب و گستره رسانهای هفته کتاب چندین برابر خواهد شد و هم سایر رسانهها به رایگان و آسانی اخبار اختصاصی خود را از این رویداد ملی خواهند داشت و هم هزینه و زحمت ستاد خبری هفته کتاب کاهش خواهد یافت.
از سوی دیگر اگر ستاد هفته کتاب بپذیرد که قرار است خدماتدهنده و بازتابدهنده فعالیتهای دیگران باشد و نه آنکه خود متولی و متصدی؛ در آن صورت برنامههای نهادهای دیگر در هفته کتاب را با رغبت پوشش میدهد نه آن که در کانال و صفحه و خبرگزاری هفته کتاب ردپایی از برنامههای فراوان اجرا شده در هفته کتاب در نهادهای غیر دولتی همچون انجمن نویسندگان کودک و شورای کتاب کودک و انجمن ناشران کودک و یا نهادهای عمومی مثل شهرداری و حوزه هنری و کانون پرورش و نهاد کتابخانهها و یا دهها نشر و نشریه خصوصی مشاهده نشود.
**
طبیعی است چنین اصلاحات و چنین اقداماتی با کارشکنی و مقاومتهایی روبهرو خواهد شند. مدیران دولتی به کاستن از عزت و کیان و بودجه سازمان خود متهم و ملامت خواهند شد و عدهای که منافع قبلی خود را از دست دادهاند از نهایت تلاش برای بهانهگیری و پروندهسازی برای فعالیتهای بخش خصوصی و صنفی فرو گذار نخواهند کرد. اما اگر به ضرورت ترویج کتابخوانی، قلت بودجه عمومی، ناگزیر بودن کوچکسازی دولت و اولی دانستن برایند بر گزارشدهی نمایشی باور داریم راه دیگری پیش رو نخواهیم داشت. ادامه دارد....