اولین کتابهای ایرانی به زبان فارسی در دوره فتحعلی شاه قاجار به چاپ رسیدند. پس از انتشار اولین کتاب فارسی در ایران در سال 1233 ق تا پایان دوره فتحعلیشاه قاجار (1250 ق) 20 عنوان کتاب در 21جلد در داخل ایران به چاپ رسیده که تعداد نوبت چاپ آنها حداقل 30 نوبت و چه بسا تا 45 نوبت بوده است. این کتابها همگی به جز دو عنوانِ عربی، به فارسی و بهجز یک عنوان همه چاپ با حروف سربی بودند و هیچکدام تصویری نداشتند. این کتابها در تبریز، تهران و اصفهان و یکی هم در همدان چاپ شدهاند.
نگاهی کلی به آغاز انتشار کتب شیعی در ایران عصر فتحعلیشاه ما را متوجه چند مسئله قابل تامل مینماید:
1. اگر کتب منتشر شده در این دوره را با ردهبندی دیویی مقایسه کنیم درمییابیم در میان این نخستین کتابها در شش رده هیچ کتابی به چشم نمیخورد: کتب مرجع، فلسفه و روانشناسی، زبان، علوم خالص، علوم اجتماعی و هنر. سهم چهار رده دیگر کتابداری در میان این کتابها به این ترتیب است که شانزده کتاب دینی است (80 %) ، دو عنوان ادبی است و در تاریخ و جغرافیا و علوم کاربردی هر کدام یک عنوان به چاپ رسیده. اگر به جای عناوین تعداد تجدید چاپ را ملاک قرار دهیم سهم کتابهای دینی تا نود و چند درصد افزایش مییابد.
میبینیم که گرچه هدف اولیه عباس میرزا نائبالسلطنه از تاسیس چاپخانه در ایران پیشرفت صنعتی و ترویج علوم جدید بوده، تنها یک کتاب علمی و دو کتاب ادبی و آموزشی برای مکتبخانهها منتشر شده و بجز یک کتاب تاریخی در شرح زندگی پادشاه وقت، مابقی کتب مذهبی بودهاند. گرچه توجه فراوان به کتب دینی در سالهای آغازین چاپ فارسی در ایران مایه خوشحالی است اما از منظری دیگر با وجود پیشتازی ایران در صنعت چاپ نسبت به بسیاری از کشورهای اسلامی، کارنامه ایرانیان در تولید محتوای روزامد و علمی بالا نیست.
2. این مسئله تنها محدود به فراموش کردن کتب علمی و فنی نیست بلکه با وجود سهم بالای کتب دینی در نخستین آثار چاپی در ایران، این آثار منتشر شده به طور کامل قابل دفاع نیست و نه تنها رنگ و بوی نقد و اندیشه و نوآوری در آن اندک است بلکه ماهیت عوامانه برخی کتب هم محل انتقاد برخی عالمان دینی بوده است.
شش کتاب از این شانزده کتاب دینی نوشته علامه مجلسی است. علامه مجلسی شاید نخستین روحانی شیعه بود که به شکلی هدفمند و روشمند شروع به تولید آثار به زبان فارسی و در سطح درک عموم و مطابق سلیقه ایشان نمود. حدود صد و سی سال پس از مرگ او با رواج صنعت چاپ در پایتخت قاجاریان دوباره اقبالی فراگیر به او و آثار او صورت گرفت و وی را به پرفروشترین، مشهورترین و پرطرفدارترین نویسنده بازار کتاب ایران بدل کرد. البته تنها آثاری از او که ویژگیهای مذکور را داشتند به شکلی وسیع به انتشار عمومی درآمدند و نه همه آثار او؛ مثلا آثارش به زبان عربی و یا نوشتههایش برای متخصصان شامل این اقبال نشد.
جدا از برخی انتقادات از سوی برحی عالمان دینی به بعضی از کتب علامه مجلسی، تعدادی دیگر از آثار دینی آن فهرست همچون محرقالقلوب و رساله حسنیه نیز از منظر صحت و دقت تاریخی محل انتقاد عالمان دینی بودهاند.
فراموش نکنیم فهرست آثار تالیفی علمای شیعه در همان دهههای آخر پیش از رواج چاپ اصلا نشانگر رویکردی چنین عمومی و گسترده به عوام و مطالب خرافی و تحریفات نیست.
3. نکته قابل توجه دیگر درباره کتابهای ایرانی دوره فتحعلی شاه تفاوت محسوس میان کتب چاپ تبریز و تهران و اصفهان است. در کتب چاپ تبریز آثاری با رویکرد سیاسی اجتماعی (رساله جهادیه و مآثرالسلطانیه) و کتب علمی (رساله آبله زدن) و آموزشی (بوستان و گلستان) دیده میشود اما آثار تهران به تمامی آثاری مذهبی برای مخاطبان عام است. کتب چاپ اصفهان هم به تمامی مذهبی است.
نکته جالب درباره کتب چاپ اصفهان در دوره فتحعلی شاه سهم بالای پدیدآورندگان اصفهانی در آن میان است؛ نکتهای که در کتب چاپ تبریز و تهران مشهود نیست. اصفهانیها به جای آثار نویسندگان یکی دو قرن پیش هم چون واعظ قزوینی، ضیاء استرآبادی و علامه مجلسی و حتی نویسندهای چون ملا احمد نراقی که چند دهه از فوتش میگذشت به انتشار آثار روحانیون زنده و پرقدرت زمان خود پرداختند. در حالی که روحانیون تهران ظاهرا چنین قدرت یا امکان جولانی نداشتند و یا شاید هنوز به انتشار کتاب با استفاده از صنعت چاپ باور نداشته و یا دلایل دیگری برای عدم انتشار آثار آنان وجود داشته است.
4. مسئله قابل بررسی دیگر نقش اساسی منوچهر خان گرجی در فراگیری کتب مذهبی در آن دوره است. گرچه اکثر مورخان به تواناییها و تدبیر منوچهر خان معتمدالدوله به عنوان یکی از رجال اصلی دربار فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار اذعان داشتهاند، عدهای در باورهای دینی وی و حسن نیت منوچهر خان در توجه فراوان به کتب و مناسک دینی و رواج هرچه بیشتر مجالس عزاداری تشکیک کردهاند. گفتهاند او فرزند یکی از خاندانهای بزرگ و ثروتمند ارمنی (و نه گرجی) در تفلیس بوده که سالها قبل از ارمنستان به گرجستان کوچیده و عامل نفوذی تزار روسیه در میان گرجیها بودهاند. ظاهرا منوچهر نوجوان در حمله آقامحمدخان قاجار به تفلیس اسیر و اخته میشود و به عنوان غلام در دربار قاجار مشغول به کار میشود و چند سال بعد با پذیرش دین مبین اسلام مدارج ترقی اداری را طی میکند. برخی احتمال دادهاند وی جاسوس روسیه بوده و به عنوان یکی از فرماندهان در شکست بخشهایی از سپاه ایران در جنگ دخالت داشته است. همچنین کسانی مدعی شدهاند او مانع انتشار کتب علمی و فنی میشده و چاپخانههای تحت امر او در تهران و اصفهان تنها به نشر کتب دینی آن هم با رنگ و بوی خرافی پرداختهاند. گرچه شاید این ادعاها آمیخته به بدبینی و اغراق باشد، به گفته محققان نقش او در زنده ماندن سیدعلی محمد باب و پناه دادن به او در اصفهان و قدرت گرفتن بابیه که به آشوبهای اجتماعی و اختلافات مذهبی و انحرافات اعتقادی در کشور انجامید قابل کتمان نیست. عرض کردم عدهای در عملکرد او تشکیک کردهاند و تشکیک تاریخی در محافل علمی اتفاقی رایج است و این به معنای حکم قطعی و توهین و اتهام نیست و خوب است توسط متخصصان امر مورد پژوهش و تتبع قرار گیرد.
5. چاپ، مخاطبان جدید و بازار گستردهای برای کتابهای دینی پدید آورد که دیگر محدود به طلاب فاضل حوزههای علمیه نبود بلکه مردم عادی و روضهخوانها و نقالان و واعظان کمسواد خریداران آن بودند. برای همین عمده کتابهای دینی پس از دوره فتحعلی شاه، نه از میان کتب کلاسیک و معتبر و قدیمی و نه طرح عقاید و مباحث جدید اعتقادی و کاربردی، بلکه کتابهایی بودند که در همان دوره و براساس اقتضائات بازار نشر و برای مخاطب عام نوشته میشدند. بسیاری از کتابهای دینی دوره قاجار، مرثیهها و مقاتل، خوابنامهها و تعبیر خواب، فالنامه و استخاره، توبهنامهها، طلسمات و علوم غریبه و موضوعات مشابه بودند. به این ترتیب یکی از پیامدهای صنعت چاپ، قشری شدن، عوامانه شدن، غیر علمی شدن و مخاطبپسند شدن متون دینی شیعی به زبان فارسی بود.
**
به این ترتیب و با عنایت به نکات فوقالذکر میتوان گفت صنعت چاپ که در دهههای نخست رواج خود در ایران کاملا حال و هوایی دینی داشت، از سویی به ترویج و اشاعه مطالب دینی در سطح جامعه انجامید و از سویی به نزول سطح علمی و کیفی متون دینی دامن زد و نتوانست در طرح و نقد اندیشههای جدید دینی نقش بسزایی ایفا کند.
1 - تاملی در طلیعه نشر کتابهای دینی، سیدعلی کاشفی خوانساری، خبرگزاری تسنیم، 23 فروردین 1399