به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از گروه رسانهای شرق، آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات هشتم دی ۱۳۸۱ نوشت: ساعت هفتونیم از فرودگاه مهرآباد به سوی تبریز پرواز کردیم. در مسیر با دکتر [اسماعیل] جبارزاده [نماینده تبریز و] رئیس مجمع نمایندگان آذربایجانشرقی و عضو شورای مرکزی [حزب] کارگزاران [سازندگی]، درباره مسائل استان و بودجه سال ۱۳۸۲ مذاکره کردیم. از کُند شدن روند سازندگی انتقاد دارد و بودجه سال آینده را هم از بُعد عمرانی ضعیف میبیند. خواست در مجمع [تشخیص مصلحت نظام] آماده باشیم، برای تأیید منابعی که ممکن است مجلس برای پروژههای عمرانی، از منابع خارجی اضافه کند.
در فرودگاه تبریز، مسئولان و علما استقبال کردند. هوا خیلی سرد بود: ۱۴ درجه زیر صفر. مصاحبه کوتاهی انجام شد. برای کنگره صدمین سال تولد علامه طباطبایی یکسره به دانشگاه تبریز رفتیم. در آمفیتتاتر دانشگاه برگزار شده بود. ساعت نُهونیم با نیمساعت تأخیر شروع شد. تشریفات و خیر مقدمهای آقای [محمدرضا میر]تاجالدینی، دبیر ستاد و دکتر [سیدمهدی] خاموشی، رئیس سازمان تبلیغات [اسلامی] و [آقای محسن مجتهدشبستری] امامجمعه تبریز و [آقای محمدعلی سبحاناللهی]، استاندار [آذربایجانشرقی] که معمولاً تبدیل به سخنرانی میشد، سپس سخنرانی مفصلی درباره موقعیت آذربایجان و تبریز و علمای آذربایجان و حوزههای علمیه و سپس شخص آقای [سیدمحمدحسین] طباطبایی، از بعد فلسفه، تفسیر و علوم اجتماعی نمودم. نزدیک ظهر تمام شد.
آقا سیدعبدالباقی، فرزند ایشان و بعضی از خانمهای فامیل آمدند و احوالپرسی کردم. برای بازدید ساخت متروی تبریز رفتیم. اخیراً آغاز شده است. [آقای عبادالله فتحاللهی] شهردار و [آقای علی خوشروان] مدیر مترو گزارشکار دادند. طرح جمعاً حدود ۴۰ کیلومتر است که خط اول با ۱۸ کیلومتر در دست ساختمان است. نیمی از بودجه را دولت میدهد و نیم دیگر را شهرداری تبریز. به خاطر حمایت از صنعت مترو در ایران و توجه به آن در خطبه نمازجمعه برای تهران و پنج کلانشهر ایران ازجمله مشهد، اصفهان، شیراز، کرج و تبریز، تشکر کردند.
برای ناهار و دید و بازدید به منزل آقای [محسن مجتهد]شبستری امامجمعه [تبریز] رفتیم. سر سفره، آشیخحسین ابراهیمیدینانیکه از همدورهایهای زمان تحصیلم در قم بود و اکنون استاد فلسفه در دانشگاه [تهران] است، کنار من بود. یادم آورد که در مشهد، در جوانی با آقای علوییزدی، قهرمان کشتی، کشتی گرفتم و یک بار به زمین زدم و یک بار هم او مرا به زمین زد.
از آقای [سیدمصطفی] محققداماد که آنجا بود، در مورد اظهارات اخیرش درباره احیای دادسراها پرسیدم. گفت، با اصل آن مخالف نیست؛ با شیوهای که آقای [سیدمحمود هاشمی]شاهرودی [رئیس قوه قضائیه] عمل میکند، مخالف است. در جمع روحانیون و ائمهجمعه، آقای شبستری خیرمقدم گفت و من هم درباره نقش وظایف روحانیت و ماجراجوییهای آمریکا و نقاط ضعف خود آمریکا صحبت کردم.
به استانداری رفتیم. در مسیر به پادگان [لشکر ۲۱ حمزه] ارتش رفتیمکه مانع عبور اتوبان میانی شهر تبریز شده است. آقای [محمدعلی] سبحاناللهی، استاندار، از دستگاه رهبری گله کرد که به حل مشکل شهر کمک نمیکنند؛ با آنکه استان آماده است، در جای دیگری برای ارتش پادگان بسازد. گفتم، این وضع در بسیاری از شهرها و تهران هم هست. هرجا طرحهای مهم به املاک و اختیار نهادهای زیر نظر رهبری میرسد، کار به بنبست میخورد و نمیتوانند حل کنند. در تهران چند اتوبان و حتی مترو به این وضع مبتلایند.
در استانداری، در جمع اعضای شورای تأمین استان، [جلسه بررسی] مسائل سیاسی و امنیتی استان را داشتیم. گفتند، روند مشارکت مردم در انتخابات نزولی است و افرادی هم به پانترکیسم دامن میزنند؛ مثل مسائل بابک خرمدین و... و احساس کمتوجهی به مسائل استان و آذریها میکنند. گفتم، اگر سیاست سازندگی مورد توجه باشد، برای مردم اینگونه مسائل اهمیتی ندارد و همانگونه که در اثر سازندگی و نشاط مردم در انتخابات ریاستجمهوری بعد از پایان دوره، شاهد اوج حضور مردم [در دوم خرداد ۱۳۷۶] بودیم که بعد از آن مسیر نزولی پیدا کرد.
بعد از نماز مغرب و عشا، در جلسه مدیران استان شرکت کردم. چهار طرح مهم را توضیح دادند و خواستار کمک برای حل مشکلات آنها شدند: ۱- طرح تولید پودر آلومینیوم از معادن نفلینسینیت که در دوران سازندگی شروع شده و اکنون راکد است ۲- طرح آیتی (IT) که استان به عنوان پایلوت شناخته شده است ۳ - طرح احیای رَبعرشیدی که ۷۰۰ سال قبل در شمالشرقی شهر تبریز، به عنوان یک شهر نمونه علمیتحقیقاتی و درمانی بینالمللی ساخته شده و کمکم منهدم شده است و موقوفات زیادی هم دارد ۴ - تبدیل منطقه ویژه جلفا به منطقه آزاد. از کمتوجهی به سازندگی در کشور انتقاد کردم و طرحهای مهم استان را یادآور شدم؛ منجمله بزرگراه زنجان-تبریز و سپس تبریز- بازرگان و توسعه جنوب رودخانه ارس.
پس از صرف شام، مصاحبه کوتاهی انجام شد و به فرودگاه رفتیم. ساعت دهونیم شب خانه بودیم. از فرط خستگی، دچار تب و لرز شدم و فوراً خوابیدم.
۲۵۹