به گزارش خبرآنلاین، رمان «پریباد» محمد علی علومی که به تازگی به عنوان کتاب فصل حوزه ادبیات انتخاب شد، رمانی است درباره شهری غریب با فرهنگ و آداب و رسوم مردم خطه کرمان که زلزله ناگهانی در شبی، همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد. علومی رمان دیگری هم دارد به نام «سوگ مغان» که در آن هم به زلزله با ایده ای خاص نگاه کرده است.
داستان این رمان درباره شهری است که ناگهان در یک شب ناپدید شده است. راوی این داستان اینگونه آورده است: «هیچ قصهگویی ندیده بودم که قصه پریباد را کاملا بداند. شهری بوده انگار به نام پریباد که یک شب محو میشود و یا طوفان آن را میبرد و شاید برعکس، طوفان، شهری را میآورد به نام پریباد. بعضی میگفتند ساکنانش دیو بودند. در قصهها، مکانش را حدود ایزدخواست در اطراف یزد میدانند و در روایتهایی، کنار جبار بارز، حدفاصل بم با نرماشیر. زابلیها هم میگویند این شهر کنار شهر سوخته بوده است.»
در ادامه داستان، «پیر ویس»، راوی داستان، ماجراهایی حیرتانگیز از شهر «پریباد» حکایت میکند. ماجراهای عجیب و غریب که آنها را از پدرش و او از پدر خود و او نیز از پدر خود یعنی مهرک، پسر میرزا فرجاد شنیده بود. خانمش هم هرچه را درباره پریباد و مردمش و ماجراهای شهر از پدر و مادر و پدربزرگهایش شنیده، تعریف میکند. حکایت ماجراهای حیرتآور و عجیب و غریب پریباد، پاسخی هم هستند بر اینکه قصهها در جهان جدید نمردهاند: «پریباد که قصه نیست، نبود. شهری بود که محو شد؛ ناغافل در یک شب دود شد و رفت هوا ...»
محمدعلی علومی در پی حادثه دلخراش زلزله در شهرهای استان آذربایجان شرقی، یادداشتی را در ایسنا منتشر کرده که بخشی از آن را در ادامه می خوانید:
«فیلسوفان ما، عموما شارحان فلسفهاند و استادان ادبیات ما اغلب شارح نظریات دیگرانند؛ دیگرانی که در جهانی اساسا متفاوت و یا حتا متضاد با جامعه ما به سر میبرند. مردم ما کمابیش صد سال است که در برزخ میان جهان ذهنی سنت و جهان ذهنی مدرنیته، به هر حال دست و پا میزنند و نه اینیم و نه آن!
در چنین شرایطی، باری رویکرد امثال من به ادبیات کهن و به فرهنگ مردم و اجرای آن در داستان، امری غریب مینماید. اخیرا دیدهام که عدهای میکوشند باورهای مردم را در داستانهایشان بیان کنند، اما کارشان در حد بیان خاطرهها و یا گزارشی بیعمق از یک ماجرای استثنایی فرومانده و به مکانیسم درونی محتوا و ارتباط آن با ساختار، هیچ دقتی ندارند و به هر تقدیر، با چنان سابقه درخشان نیاکان ما، در فرهنگ و هنر، وجود یک رمان «بوف کور»، با بینش استعاری و چند داستان از غلامحسین ساعدی در «عزاداران بیل» و بخشی از «اهل غرق» و چند داستان از محمد شریفی و از یوسف علیخانی و مهدی محبی و منصور علیمرادی و چند نفر دیگر، اصلا پاسخگوی آن غنای وسیع ادبیات قدیم و فرهنگ پر از شور زندگی مردم نیست که تمام قصههای فرهنگ مردم، مبتنی و متکی است بر اساس اساطیر مندرج در «یشتها»ی اوستا. این بخش که بار بیان فرهنگ مردم نیاکانمان است، چنان کهن است که از زمان سرایش «گاتها»ی اوستا نیز سابقهای قدیمتر دارد و گاتها همزمان است با «ریگ ودا».
«پریباد» رمانی است ناظر به فرهنگ مردم بم و کرمان و شهرهای حاشیه کویر ایران، شهرهایی مانند یزد که از ایزد و یزدان، گرفته شده است. اگرچه بم در زلزله از میان رفت و دیگر هرگز چنان شهری با بافت معماری خانهباغها و کوچههای تنگ و پر از پیچ و خم و بامهای گنبدی و بادگیرها ... پا نخواهد گرفت؛ اما فرهنگ مردمش هزاران سال زنده مانده است و در این جهان بیهویت، بخشی از هویت ما ایرانیان است و «پریباد» نیز میکوشد تا آن فرهنگ را در شرایط صد سال قبل تاریخ ما، اجرا و بیان کند. هیچ توقع ندارم که مردم گرفتار در خم و پیچ زندگی دشوار روزمره، الآن به این رمان توجه کنند. از آن گروه که امروز شیفته و مقلد محض میلان کوندرا میشوند و فردا شیفته یکی دیگر، بسته به اینکه مد چه باشد هم توقعی ندارم؛ اما امیدوارم که فرزندان فردای میهن، دریابند که ما با چه خون دل خوردنها و در تنهایی میکوشیدیم تا فرهنگ میهن را نگهبان باشیم...»
بنابراین گزارش در معرفی ناشر از این «سوگ مغان» آمده است: «راوی ِ «سوگ مغان» که به نظر میآید دچار ناراحتیهای شدید روانی شده است، به توصیهی روانکاو به شهرش «بم» میرود تا شاید در آنجا به آرامش برسد. همزمان با سفر، تعدادی از نشانههای رمزی ترسناک شروع میشوند. یک درویش بیابانگرد و مارگیر حضور پیدا میکنند که در کوزهی قدیمی خود دست ِ بریدهای را حمل میکند. راوی داستان در سفر خود به مکانی ماقبل تاریخ میرسد و در آنجا با موجودی اهریمنی آشنا میشود. در «بم» راوی سوگ مغان با دوستان خود از ستمهای مکرر کسانی مثل اسکندر و آغامحمدخان و اربابان محلی صحبت میکند و هر بار در فاجعههای بزرگ، راوی، مُغان را میبیند که با آدابی خاص و اندوهی فراوان مشغول سوگواری هستند. سرانجام معلوم میشود که راوی داستان ...»
علومی خود درباره این رمان می گوید: «این نویسنده در پایان بیان کرد: بعد از زلزله بم، مدتی چیزی نمینوشتم و این ننوشتهها روی هم جمع شد که همین امر سبب شد در سال گذشته چند رمان متفاوت نوشته و جمعبندی شود که به نوعی همهی این کتابها را تحت تأثیر زلزله بم نگارش کردهام.»
این رمان های خواندنی و تحسین شده را نشر آموت منتشر کرده است.
ساکنان تهران برای تهیه این دو رمان کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ «سام» تماس بگیرند و سفارش خود را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، تلفنی سفارش خرید بدهند.
6060