عرفان خسروی: خرچنگهای نعل اسبی، برخلاف اسمشان نه خرچنگ هستند نه شبیه نعلاسب. آنها گروهی بسیار قدیمی از عنکبوتیان هستند و برخلاف پسرعموهای تارتن زهرآگینشان، زندگی صلحآمیزی در بستر دریا دارند و تنها برای تخمریزی به ساحل نزدیک میشوند. ظاهر آنها میلیونها سال است که تغییری نکرده و اگر منقرضشان نکنیم، میلیونها سال دیگر هم میتوانند به همین شکل روی زمین زندگی کنند. سنگوارههای این بندپایان دریایی قدمت زیادی دارد و سنگواره جدیدی که از یکی از آنها به دست آمده داستان جالبی در دل خود دارد.
حدود 100 میلیون سال پیش، توفانی سخت یک خرچنگ نعلاسبی تیرهبخت را به مردابی زهرآلود کشاند. بندپای وحشتزده درحالی که در محیط مسموم مرداب آخرین قدمهایش را برمیداشت، در پشت سرش ردپایی به جای گذاشت که نشان دهنده وحشت و سردرگمی اوست؛ ردپایی که تا امروز به جا مانده و دقیقاً در آخرین جای پاها به بدن سنگوارهشده صاحب ردپاها میرسیم.
چنین سنگوارههایی بسیار بسیار کمیاب و ارزشمندند. دانشمندانی که چندی پیش موفق به کشف این سنگواره شدند، مقاله جالبی درباره آن در مجله تخصصی Ichnos منتشر کردند. این مجله تخصصی بینالمللی درباره آثار سنگوارهشده جانوران و گیاهان ماقبل تاریخ است. آنطور که از مطالعات رسوبشناسی این سنگواره مشخص است، محیط مردابی که جان خرچنگ نعل اسبی را گرفته و سنگواره ارزشمند را در دل خود پرورده، خالی از اکسیژن و بسیار نمکی بوده؛ با این وجود خرچنگ نعلاسبی بیچاره آنقدر زنده مانده تا مسیری طولانی را به دنبال راه گریز طی کند و ردپایی به طول 9.7 متر برجای بگذارد.
این نمونه سنگوارهشده از خرچنگهای نعل اسبی با نام علمی Mesolimulus walchi دارای 12.7 سانتیمتر طول و 6.9 سانتیمتر عرض بوده و بهنظر میرسد وقتی جان سپرده هنوز جوان بوده است. سنگواره این بندپای عنکبوتی دریازی در نزدیکی روستای وینترشوف در ایالت باواریای آلمان و حدود ده سال پیش پیدا شده بود، اما تا حدود یک ماه پیش هیچ پژوهشی روی آن انجام نشده بود و جامعه علمی چیزی درباره آن نمیدانست.
سن این سنگواره به حدود 150 میلیون سال پیش بازمیگردد. رسوباتی که این خرچنگ نعلاسبی منحصر به فرد را در خود حفظ کردهاند، همان رسوباتی هستند که سنگوارههای متعددی از Archaeopteryx (آرکیوپتریکس، دایناسور پرداری که 150 سال به عنوان نخستین پرنده شهرت یافته بود) را نیز به دنیای علم تقدیم کردهاند.
به نظر میرسد بر اثر توفان، این جانور بختبرگشته سوار بر موج یا ستونی از آب از آبهای باز به درون مردابی بسته و پرنمک افتاده است. بهعلاوه احتمالاً در آغاز روی پشتش برگشته و برای این که بتواند دوباره به روی شکم برگردد، مدتی مدید تقلا کرده است. از روی ردپا مشخص است که این بندپا حرکات متعددی در طی مسیر انجام داده: از چرخهای دیوانهوار تا تغییرجهتهای تند و گاهی هم حرکت در مسیر مستقیم. در قسمتی از ردپا اثر دو چرخش 90 درجهای دیده میشود. اما در ادامه شواهدی از کاهش هشیاری جانور بر اثر خفگی در محیط بدون اکسیژن دیده میشود. در این نواحی رد به جا مانده از دم نامنظم میشود که نشان میدهد حیوان بدبخت با چه عذابی به دنبال راه فرار از این محیط خفهکننده میگشته، اما خفگی تدریجی و نفوذ نمک در میان بافتهای ظریف آبششهایش او را دچار سرگیجه کرده است.
تنها سؤالی که برای پژوهشگران هنوز پررنگ است این نکته است که چهطور بندپای دریازی سر از این مرداب درآورده؟ آیا واقعاً توفان او را به این جا کشانده یا شاید جانوری شکارچی مثل یک آرکیوپتریکس (دایناسور پردار) یا یک تروسور (خزنده پروازگری که نباید او را با دایناسورها اشتباه گرفت) او را برداشته و به درون مرداب انداخته است. فقدان آثار دندان و پنجه روی بدن خرچنگ نعل اسبی البته مانع پذیرفتن فرضیه دوم میشود. بنابراین بهترین فرضیه، فعلاً همان ماجرای توفان و موجهای شدید است.
5353