فضای موجود تضاد میان جهان اسلام با آمریکا که اصلی ترین بازیگر بحران آفرین عرصه سوریه است را تشدید کرده و دشمنی کینه توزانه با سوریه را از اولویت خارج و امریکا را به جای آن قرار داده است.

در یک نگاه اولیه و سطحی می توان افق های تازه و احیاناً روشنی را در بحرانِ به شدت پیچیدۀ سوریه مشاهده کرد؛ افق هایی که نه تنها در حل این بحران می توانند نقش خوبی ایفاء کنند، بلکه قابل تبدیل شدن به فرصت های اثرگذار هم هستند. اگر خوش بینی ساده انگارانه تلقی نشود اولین افق را می توان در آغاز گفتگوی چهار جانبه میان بازیگران بزرگ منطقه و مؤثران در بحران سوریه یعنی ایران، ترکیه، عربستان و مصر در سطح کارشناسان و سپس وزرای امور خارجه دانست که در قاهره پایتخت مصر در جریان است.
هر چند به اعتبار موضعگیری های متفاوت میان این بازیگران در بحران سوریه، این گفتگو را می توان مذاکرات 3+1 توصیف کرد چرا که عربستان و ترکیه ومصر هر سه از معارضان مسلح در سوریه حمایت می کنند و ایران از نظام آن، و از این رو در دو جبهه کاملا مخالف قرار دارند، و در این میان جایی برای مردم سوریه و مطالبات اصلاح طلبانه آنها لحاظ نشده است. ولی به هر حال موافقت این 4 بازیگر مهم به گفتگوی مستقیم و مناقشه نقطه نظرات مخالف یکدیگر گامی به جلو به حساب می آید.
در این جا نباید دچار خوش بینی زود هنگام شد چرا که بحران سوریه باید بنا بر طبیعت کنونی آن، در 4 سطح مذاکره و حل و فصل شود:
ا- در بعد داخلی میان نظام و معارضین مسلح
2-در بعد منطقه ای میان کشورهای مؤثر در بحران و حامیان منطقه ای دو سوی معادله
3- در بعد بین المللی میان آمریکا و اروپا از یک سو و روسیه و چین از سوی دیگر
4- و بالاخره در بُعد مردمی که در حال حاضر جایگاهی در بحران سوریه به آن اختصاص داده نشده است و آن ایجاد آشتی ملی و اجرای اصلاحات اساسی است.
بنابراین گفتگوی چهارجانبه که عملاً با غیبت وزیر امور خارجه عربستان به سه جانبه تبدیل شده است، تنها به یک حلقه از حلقه های چهارگانه مربوط است. اما دومین افق مربوط به تحرک اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در موضوع بحران سوریه است که پس از استعفای کوفی عنان، عهده دار جستجوی راه حل مسالمت آمیزی برای این بحران شده است. این تحرک را می توان به حلقه سوم و بُعد بین المللی بحران سوریه مرتبط دانست. در حال حاضر دیدارها و گفتگوهای ابراهیمی در دمشق و قاهره حلقه وصل دو حلقه منطقه ای و بین المللی شده است.
سومین افق قابل توجه، نشست گروههای معارض داخلی در سوریه است که با شعار مخالفت با جنگ داخلی و دخالت خارجی و اتخاذ رویکرد گفتگو برای حل بحران ملی در این کشور و تأکید بر ضرورت اصلاحات و تغییرات بنیادی، خواهان اتفاق نظر میان مخالفان شدند.
یکی از نکات مهم مورد تأکید اجلاس مخالفان، ضرورت مذاکره و گفتگو بدون پیش شرط است. طرح پیش شرط از طرفها برای گفتگو و مذاکره به یکی از موانع و احیاناً از بهانه های طرف ها برای گریز از گفتگو است. پیش شرط گفتگوی بدون اسد از سوی مخالفان مسلح و حامیان منطقه ای و بین المللی آن ها و پیش شرط گفتگو زیر سقف اسد از سوی نظام و برخی حامیان نظام سوریه تاکنون یکی از موانع و بهانه های ننشستن به دور میز گفتگوی ملی بوده است. لذا عبور از پیش شرط در نشست چهار جانبه و در فراخوان مخالفان داخلی را می توان از افق های قابل توجه دانست.
اما افق چهارم که به نظر نگارنده، مهمترین افق در تحولات اخیر به شمار می آید، فضای جدیدی است که بر ضد آمریکا و به طور عموم غرب به واسطه تولید و اکران فیلم اهانت آمیز به ساحت مطهر نبی اکرم (ص) پیامبر رحمت و واکنش غیورانه جهان اسلام به آن، بوجود آمده است.
شرایط جدید از یک سو تضاد میان جهان اسلام با آمریکا را که اصلی ترین بازیگر بحران آفرین عرصه سوریه است، تشدید کرده و از سوی دیگر دشمنی کینه توزانه با سوریه را از اولویت خارج و امریکا را به جای آن قرار داده است.
این فضا از نوع همان رحمت خفیه ای است که امام خمینی رحمت الله علیه در مورد شهادت فرزندش سید مصطفی بدان اشاره کرد، البته به شرط آنکه کارگزاران نظام و دستگاه دیپلماسی کشورمان از این فضا استفاده مناسب و بهره برداری فعال کرده و به خوبی آن را مدیریت کند.
بنابراین سؤال اساسی اینک متوجه نهادهای فعال در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی است که از چه میزان ظرفیت عملی و تحرک دیپلماتیک در عرصه های گوناگون برای بهره برداری و مدیریت کردن فضای جدید به نفع منافع و امنیت ملی و سیاست های کلان نظام، برخوردار است؟

منبع: خبرآنلاین