«هرچه میرفتند به جایی نمیرسیدند و اوّل نمیدانستند که نمیرسند و بعد میدانستند که نمیرسند و با این حال میرفتند و میرفتند و میرفتند و همین بود که بود.»
آتش به اختیار، اینطور شروع میشود و همان اول تکلیف مخاطب را با کار روشن میکند. قرار است هرچه بروند نرسند.
به گزارش خبرآنلاین، «آتش به اختیار» آخرین رمان محمدرضا بایرامی که انتشارات نیستان آن را منتشر کرده، داستان عدهای سرباز است که بعد از یک عملیات سنگین راه خود را گم کردهاند و در پی نجات خود و پیدا کردن راه هستند، اما هرگز راهی پیدا نمیشود. تشنگی یکی یکی آنها را از پا میاندازد و خط محاصره دشمن ـ عراق ـ آنها را تهدید میکند. داستان از ذهن سربازی روایت میشود که نویسندهای است ناکام و یک وقتی خیلی دوست داشته است که خاطرات با شکوه و قدیمی اجدادش را بنویسد، شکوهی که دیگر هیچ نشانی در آن باقی نمانده است. رمان زمان خطی را رعایت نمیکند، گذشته و حال و آینده در هم میپیچد و گمگشتگی راه با گمگشتکی آدمهای در راه به هم گره میخورد و معجونی میشود از پریشانی و نرسیدنهای مکرر.
بایرامی در این اثر انتقادی برخلاف همه آثار پیشش، زبان و شیوه روایتی نو را انتخاب کرده، فرم مدرن ذهنی است و جملات بر اساس همین فرم بلند و طولانی و تو در تو و پیوستهاند. زمان قصه آخرهای جنگ است و نویسنده توانسته در کنار قهرمانهایش – که همه سربازهایی به شدت معمولیاند – نگاه شگفت و شگرف و البته جدیدی به پدیده جنگ داشته باشد. همین نگاه هم اثر را رمانی متفاوت در حوزه دفاع مقدس کرده است.
بنابراین گزارش، در جلسه رونمایی کتاب، محمدرضا گودرزی، نویسنده و منتقد درباره کتاب گفت: «آتش به اختیار»، اولین تجربه مدرن ذهنی در ادبیات ایران است. گودرزی با تاکید بر توجه بایرامی به درونیات شخصیتها و عدم رسوخ اندیشه شخصی خود در متن اثر، یادآوری کرد: نویسنده «آتش به اختیار» مساله تقدیرگرایی افراد را در برهههای سخت مانند جنگ به صورت صف دوگانه مورچهها نشان داده است. در واقع امکان کشف ایراد اساسی در این رمان وجود ندارد.
بایرامی پیش تر در گفتگو با خبرآنلاین درباره فضای این رمان متفاوت و خواندنی گفته بود:
«داستاننویس معمولا سعی میکند فرازهایی را انتخاب کند که بزنگاهها هستند و نقاط عطف هستند. این روز بخصوص که داستان با روایت آن آغاز میشود، یعنی 21/4/67 دقیقا یکی از نقاط عطف و بزنگاههاست که فرصتهایی از این دست همیشه برای یک نویسنده وجود ندارد. در آن روز عراق یک حملهی بسیار وسیع انجام داد و 27/4/67 عملا آتشبس پذیرفته شد و جنگ به پایان رسید. اتفاقاتی که در آن روزهای پایانی رخ داد، بخصوص از نظر داستانی و دراماتیک بودن بسیار حائز اهمیت بود که برای خود من به عنوان کسی که در آن منطقهای که داستان از آن سخن میگوید، حضور داشتم، مغتنم بود.این در محاصره افتادنها، بیابان و تشنگی و سرگردانی و... تصور میکنم در یاد تمام سربازان منطقهی جنوب مانده است. تصور که نه؛ مطمئنام این روز در یاد آنها مانده؛ چون روز بسیار خاصی است و تکلیف جنگ در این روز مشخص میشود. جنگ تمام میشود و تنها عملیات مرصاد حدود یک هفته بعد از آن انجام میشود و بعد از آن اتفاقی نمیافتد. در نتیجه، چون آن زمان فراز حساسی بود و خود من هم در آن حضور داشتم، از این قضیه استفاده کردم.»
در بخشی از رمان میخوانیم:
«حمید گفت: ما با همهی جهان نمیجنگیم امّا ادای این را درمیآوریم که با همهی جهان میجنگیم یا شاید هم آرزویش را داریم، آخر مگر نه اینکه فقط ما حقیم و دیگران باطل؟! آنها هم خب احساس خطر میکنند و به طرف مقابل کمک میرسانند. از کجا باید بفهمند که بیشتر گفتههای ما مصرف داخلی دارد. مثل ادعای صادرات بعضی چیزهایمان این را هم جدّی گرفتهاند و احساس خطر میکنند. امّا اینجنگها و اصول و قواعدشان...
- کدام قاعده؟ قواعد و قوانین مال وقتی است که میخواهند خواهر آدم را سرویس کنند. والا چه قواعدی؟ تو فکر میکنی با فراریها و نیامدگان به جنگ چه میکنند؟ مگر فقط وظیفهی ما بود؟ تولههای آقایان دارند بزرگ میشوند و برای همین هم مطمئن باشید که قانون و قواعدی وضع میکنند که همه چیز با پول حلّ و فصل بشود. جریمه! جریمه برای فراریها و خرید برای آنهایی که مشمولند. توجیه هم دارد. بدی وضع اقتصاد! هزینهای که صرف جنگ کردهایم! نبود پول! من نمیدانم چرا عدّهای حق دارند به خاطر پول هر کاری بکنند و عدّهای نمیتوانند یا اگر هم بتوانند، دیگران سرکوفتش میزنند؛ امّا خدمت مقدس سربازی را اگر بفروشند، خوب کاری کردهاند و نوش جان پولدارها و به کسی هم ربطی ندارد! فکرش را بکن! یک تابلو بزنند و رویش بنویسند: فروش مقدسات، نقد و اقساط، با چک کارمندی!»
ساکنان تهران برای تهیه این رمان متفاوت، انتقادی و خواندنی، همچنین هر محصول فرهنگی دیگر کافی است با شماره 20- 88557016 (شبانه روزی با پیغامگیر) سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ «سام» تماس بگیرند و آن را (درصورت موجود بودن در بازار) در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.
6060