.

چند روز پیش و در حاشیه جلسه نقد دو کتاب «نقطه» و «ناوبری وب» ، خانم دکتر خوارزمی نکته جالبی را با بنده مطرح کردند : رنکینگ رسانه ها . به ایشان عرض کردم این کار تا تصویب قانون جامع رسانه ای یا هنجارشدن و تضامین لازم برای ساز و کارهای حرفه ای (با تقسیم کار بین حاکمیت ، بنگاه ها و نهادهای صنفی) شدنی نیست و دست کم باید جایی باشد که همکاران ، ‌مرجعیت آن را قبول داشته باشند . ایشان با بیان مصداقی از سازمان مدیریت صنعتی به پذیرش این کار در جامعه مطبوعاتی امیدوار بودند . منظور ایشان البته شباهت کامل بین حوزه صنعت با مطبوعات نبود زیرا اگرچه مطبوعات نیز صنعت اند اما به جهت پایه اجتماعی ، تابع محاسبات کاملاً خطی (شبیه صنایع متعارف) نیستند، لذا می توان در جهت توجه به پیشنهاد ایشان به یک فراخوان از جنس زیر اندیشید .

نظام رنکینگ (چه در سطح رسانه ها و چه در سطح روزنامه نگاران ) از دغدغه های جدی است زیرا به پالایش و والایش درون صنفی می انجامد و بسیاری از خطاهای فعلی – که متاسفانه از شدت تکرار ، تبدیل به هنجار شده است – رخت بر می بندد . چنین خطاهایی عمدتا ناشی از آن است که یک فرد کم تجربه و کم مهارت، پشت فرمان نشسته است . در حالی که با نظام رتبه بندی(در سطح روزنامه نگاران) چنین فردی تا طی تدریجی مراتب ( به هر دو نکته توجه شود : اولا تدریجی و ثانیا مراتب) در موقعیت های خطیر قرار نمی گیرد تا بخواهد خطا بکند یا نکند تا بعدا خطای او اسباب هدر رفتن سرمایه های اجتماعی بشود یا نشود . همچنان که با نظام رتبه بندی (در سطح رسانه ها) تکلیف مخاطب و دولت و مطالبات روزنامه نگاران هر رسانه مشخص می شود که با چه رسانه ای طرف هستند . دغدغه فراخوان حاضر ، نوع اخیر رنکینگ (یعنی برای رسانه ها) است و رتبه بندی روزنامه نگاران با توجه به دو دیدگاه فرانسوی و آمریکایی و نحوه تجمیع یا بومی سازی آنها بحث جداگانه ای را می طلبد .

آن چیزی که مقدمتاً به ذهن می رسد ارائه پیش نویس شاخص ها است تا به کمک اصحاب فن ، تعدیل ، اصلاح و تکمیل شود . بعداً می توان درباره سازمان مجری یا داور یا مرجع صحبت کرد ؛ سازمانی که البته نباید دولتی باشد. عجالتاً تا تعیین و استقرار آن سازمان می توانیم شاخص ها و اوزان‌ آن را تعیین کنیم . کمک همکاران در جهت پختگی این طرح می تواند در قالب نظر (در پایین همین مطلب) باشد یا با انتشار مطلب جداگانه در استقبال یا رد یا اصلاح این دیدگاه و اظهار نظر درباره شاخص های مطرح شده ؛ پس یادداشت حاضر اقتراحی است که اصحاب رسانه ، چراغ آن را روشن نگاه خواهند داشت و به پختگی طرح خام اولیه کمک خواهند کرد .

با این مشارکت ، پیش نویس حاضر به حدی از جامعیت و روایی می رسد و سپس می توان آن را با تکنیک هایی نظیر دلفی به اتقان پژوهشی نیز رساند و وزن شاخص ها را - که منطقا مساوی نیستند - از طریق پرسشنامه یا میزگرد نخبگی تعیین کرد . کار در آن نقطه به کمال می رسد و سپس می توان امتیاز هر رسانه را از طریق روش های چند متغیره ، معین کرد و رسانه ها را بر حسب امتیاز به ترتیب چید. ذکر چند نکته ضروری است :
1- ممکن است برخی همکاران بگویند فلانی عجب دل خجسته ای دارد و در عالم ایده آل (و بلکه هپروت !) سیر می کند. مگر نمی بیند که فشار اقتصادی به جامعه مطبوعاتی، عرصه را بدان حد تنگ کرده که تداوم آن به دو راهی «حیات – ممات» می انجامد؟ منکر این وضع و مخاطرات آن نیستم ولی باور بفرمایید انضباط و آیین مندی ،‌عزت صنف ما را بالا می برد ولاجرم به حل سایر معضلات یاری می رساند .
2- رنکینگ ،‌ امتیاز دهی بر اساس شاخص های کاملا کمّی است تا بتواند مصادیق را بر حسب امتیاز کل ، به ترتیب بچیند . این نوع ارزیابی ، چند متغیره است و هر یک از مولفه ها ‌وزن مساوی ندارند . لذا برای وزن دهی منطقی باید از روشهای چند متغیره مثل APH و TOPSIS استفاده کرد .
3- رنکینگ در قالب یک «چک لیست» است و اگرچه نمی تواند تصویری جامع و کاملا عادلانه بدهد ولی اگر نظام ارزیابی منطقی و درستی طراحی شده باشد با حداقل خطا جواب می دهد. البته شاخص ها باید به مرور اصلاح، تعدیل و تکمیل شوند . ضرایب آنها حسب شرایط تغییر کند و البته هر نوع تغییر در نظام ارزیابی، اولاًً پیشتر و ثانیاً با فاصله منطقی زمانی به اطلاع ذینفعان برسد .
4- هرچند الگوی جهان ارتباطات به سوی «چندرسانه ای» تمایل دارد و احتمالاً تا چند سال دیگر، ‌جدا بودن یا دانستن مدیوم ها بی معنا بوده ،‌ کارآیی نخواهد داشت اما در اینجا قصد شاخص یابی و شاخص سازی برای روزنامه ها را داریم . شاخص های رسانه های مکتوب و رسانه های وب اگر چه مشترکاتی دارند اما متفاوتند . هدف مقاله حاضر ،‌ استخراج شاخص های مربوط به رسانه های مکتوب با تاکید بر روزنامه های سراسری است . به عبارت بهتر رسانه های مجازی و حتی روزنامه های منطقه ای و یا نشریات غیر روزانه ، عجالتاً از دایره بررسی ما خارج اند تا انشاءالله در دوره های بعدی و با چنین روشی به آنها نیز برسیم .
5- برای هر موضوعی می توان ده ها و بلکه صدها شاخص فهرست کرد . اگرچه وقتی از مسیری مثل دلفی می رویم منطقاً شاخص های کم تاثیر ، غربال می شوند ولی چه بهتر که از ابتدا شاخص های نادر یا کم تاثیر را اساساً فهرست نکنیم . پس تعداد شاخص ها نباید سر به فلک بکشد! قبول که برای طراحی جامع ، باید همه زوایا بخوبی واکاوی شود اما اگر فرمولی طراحی کنیم که برای حل آن به جدول لگاریتم نیاز باشد (!) عملا کسی استقبال نمی کند . سادگی را فراموش نکنیم. به نظرم حداکثر20 شاخص برای رتبه بندی روزنامه ها کفایت می کند. به عبارت بهتر حتی همین شاخص هایی که در زیر و به عنوان مثال  آمده است نیز باید کاهش یابد .
6- اگر بخواهیم می توانیم شاخص های بی شماری را فهرست کنیم اما باید شاخص های گلوگاهی انتخاب شوند که توجه به آنها متضمن دستیابی به سایر شاخص هاست . یکی از تفاوت های فرد کارشناس با غیر کارشناس این است که می تواند از خیل شاخص ها ، ‌گلوگاهی ها را بر شمارد . چرا که حضور بعضی شاخص ها عملا به نحوی نماینده یا تامین کننده یا نتیجه یا علت شاخص های دیگر است که به فراخور باید به جای چندتا ،‌ یکی انتخاب شود .
7- همچنان که پیشتر گفته شد قطعاً وزن شاخص ها مساوی نیستند و لذا بعداً به هر یک از شاخص ها وزن داده می شود تا به سهم خود در امتیاز کل هر رسانه دخیل باشند .
8- شاخص ها باید قابل شمارش باشند لذا حتی شاخص های کیفی هر موضوع به نحوی باید توسط کارشناسان آن حوزه قابل ترجمه به کمیت باشند. مثلا به جای آن که بگوییم « میزان رعایت قواعد حرفه ای در نقل قول » که عبارتی کلی است می توان شاخص«‌تعداد سرقت ادبی» گذاشت . یا از تکنیک های اجماع و هیات داوری استفاده کنیم.
9- فرمول امتیاز دهی و نوبت های رتبه بندی و همچنین سازمان یا شورای ارزیابی ، باید کاملا شفاف باشد وگرنه شمول نمی یابد و مرجع نمی شود .
10- هرچقدر مقادیر شاخص ها به «خوداظهاری» نیاز نداشته باشد بهتر است زیرا متاسفانه در کشور ما به دلیل پیوند نداشتن اطلاعات به یکدیگر ، امکان گزارش های نادرست و به تبع آن ،‌ انحراف در محاسبات و اشتباه در ارزیابی ها بالاست .
11- روزنامه های تک زمینه ای (اختصاصی) مثل روزنامه های ورزشی یا اقتصادی نیز می توانند در کنار سایر روزنامه ها ارزیابی شوند .
12- اگر این رتبه بندی، جدی انگاشته شود در خیلی از کارها راهگشاست . تکلیف صاحبان آگهی ها روشن می شود که کدام روزنامه ارزش بیشتری دارد . حتی وقتی یک نهاد دولتی می خواهد روزنامه های مهمتر را دعوت کند از بلاتکلیفی موجود رهایی می یابد و براحتی می تواند به جای 150روزنامه موجود ، چند تای اول این رتبه بندی را شامل بداند . نظام یارانه دهی وزارت ارشاد نیز می تواند همین قاعده را به رسمیت بشناسد و ... (البته می توان برای هر یک از این اهداف‌ ، اوزان شاخص ها را توسط کارشناسان همان حوزه یا حسب هدف، بالا و پایین کرد و برای آن موضوع، نمرات جدید رسانه ها را محاسبه کرد . در عین حال باید مراقبت کرد یکی از اهداف رتبه بندی ، تلاش برای ارتقاء‌ است . اگر با ایجاد دور ، امکان رشد فرودست را منتفی سازیم ، طرحی جامع نخواهیم داشت)
13- ایده آل این است که جامعه آماری ونمونه آماری ، یکی باشد یعنی همه شماره های همه روزنامه های کشور در طول سال (یا دوره) بررسی شوند . اما اگر پایش در همه روزها ، سخت است می توان مثلا 10روز را به صورت تصادفی انتخاب کرد مشروط به آن که همه روزنامه های مورد نظر به صورت یکسان و در شرایط مساوی و در همان روزها ارزیابی شوند .
14- گروه پایش برای شاخص هایی مثل ردیف های 8 و 14و 27 باید تا 48 ساعت قبل و بعد را در سایر رسانه ها جستجو کند.
15- شاخص ها به 3 دسته کلی تقسیم شده اند که در زیر آمده است و مجددا تاکید می شود این شاخص ها باید کاهش یابد و موارد گلوگاهی انتخاب شوند .
16- فهرست کردن این شاخص ها به معنای آن نیست که شاخص هایی جامع و مانع اند، حتی به معنای آن نیست که خود من نیز همه آنها را مهم می دانم بلکه هدف این است که کدامها به اجماع می رسند و از نظر اهل فن ،‌ مهمتر دانسته می شوند .
17- بعضی از شاخص ها فعلا در قالب «صفر و یک » ارزیابی می شوند و به مرور می توان ارزیابی فازی از آنها داشت .
18- برخی شاخص ها مثبت و برخی منفی اند . حتی بعضی شاخص ها در نگاه اولیه معلوم نیست ارزش مثبت دارند یا منفی (مثلا ردیف های 1و 9و 17) بدیهی است نمره کل هر رسانه پس از جمع جبری به دست می آید .
19- توضیحات هر شاخص ‌، یا دست کم توضیحاتی که بیان آنها را ضروری می دانسته ام به صورت شبه پاورقی آمده اند .
20- ‌ممنون می شوم که نظرات ترجیحاً با نام باشد تا بر وزانت این کار بیفزاید (البته برای این که باب هرگونه سوء‌ استفاده احتمالی بسته شود با اسامی مشهوری که نظری به نام آنها برسد تماس گرفته می شود تا از صحت انتساب، اطمینان حاصل شود)


شاخص ها
الف – ‌ حرفه ای :
1- تعداد صفحه 
2- تعداد شماره در سال (1)
3- تعداد تیتر اول اختصاصی (منظور تولید اختصاصی است ، نه متفاوت بودن ادبیات تیتر با دیگر رسانه ها )
4- تعداد یادداشت اختصاصی (اعم از چهره های بیرونی یا تحریریه)
5- تعداد مصاحبه اختصاصی
6- تعداد عکس اختصاصی در نیم تای بالای صفحه اول
7- تعداد اینفوگرافیک (حتی اقتباسی و ترجمه ای)
8- نقل مطالب در رسانه های معتبر (2)
9
- نسبت آگهی به محتوا (3)
10- برخورداری از ماکت (4)
11- سایت آفلاین و زمان به روز رسانی
12- سایت آنلاین (5)
13- انتشار رسمی آیین نامه اخلاق حرفه ای (مشروط به صراحت و شفافیت)
14- تعداد سرقت ادبی (اعم از اشخاص و منابع؛ چه در محتوا و چه در تصاویر)
15- تعداد تکذیب رسمی اخبار یا مطالب انتشار یافته در شماره های بعدی یا سایر رسانه ها
16- تعداد پوزش و اصلاح (6)
17- معدل تعداد مطالب در هر شماره
18- میانگین تعداد غلط تایپی در هر شماره
19- تعداد خبر یا گزارش چاپ شده ارسالی از دفتر نمایندگی یا خبرنگار اعزامی یا همکار انحصاری مقیم
20- رعایت قواعد قانونی ( درج شناسنامه مطابق ماده 18 قانون مطبوعات و پایبندی به مشخصات پروانه انتشار مانند دوره انتشار ، زمینه ، روش ، زبان و گستره توزیع )
21- انتشار شناسنامه تحریریه (7)
22- تعداد رسانه های معتبر طرف قرارداد همکاری متقابل
23- درج ایمیل نویسندگان در کنار مطالب (8)
24- ایمیل اختصاصی رسانه برای گروه ها و همکاران ( به جای ایمیل های عمومی مثل یاهو و جی میل) و درج آن در صفحات و همچنین در کنار مطالب همکاران (9)
25- تعداد درج نام خبرنگار در کنار خبر یا گزارش ( و سایر قالب های غیر از یادداشت)
26- تعداد امضای مستعار (10)
27- تعداد واکنش (نقد یا تایید ) به مطالب منتشر شده در سایر رسانه ها تا 48 ساعت پس از انتشار
28- وجود رویه واحد یا قابل شناسایی در درج امضای نویسندگان
29- میزان پاسداشت زبان فارسی
30- وجود رسم الخط واحد
31- تعداد جوایز کسب شده در جشنواره ها (11)


ب- پشتیبانی :

32- تعداد نقطه چاپ همزمان
33- تعداد روزهای چاپ دوم (به شرط تفاوت با چاپ اول )
34- چاپ و کاغذ مناسب (ضرورتاً هر کاغذ یا چاپ یا لوکس ، مناسب نیست)
35- تعداد نشریات بنگاه (صاحب امتیاز واحد)
36- تیراژ (انتخاب تصادفی دو دکه در تهران و شمارش تعداد روزنامه مورد نظر مثلا در ساعات 7 و 21)
37- زمان وصول به مراکز استان (انتخاب تصادفی یک مرکز استان برای همه نمونه های مورد بررسی و استعلام زمان دقیق وصول هر روزنامه از فروشندگان )
38- زمان وصول به شهرستان (با انتخاب یکی دو شهر غیر از مراکز استان)


ج - منابع انسانی :
39
- نسبت خروج نیروی انسانی به کل ( در دوره مورد نظر) (12)
40- تعداد افرادی که برای آنها حق بیمه داده می شود
41- نسبت رسته محتوایی به غیر محتوایی (اداری ، مالی ، آگهی ،‌ فنی و ...) (13)
42- رضایت مندی پرسنل (14)


توضیحات :
1. نشانگر تفاوت بین روزنامه هایی است که بین التعطیلین راتعطیل می کنند و آنهایی که چنین نیستند.
2. نام رسانه های معتبر (چه مکتوب و چه مجازی) باید تصریح شود تا قابل پایش باشد. طبعا مطالبی که بدون نامبرد است اگرچه موج آفرینی و فضا سازی دانسته می شود و از جریان ساز بودن رسانه اول حکایت دارد اما در اینجا شمرده نمی شود .
3. پایین بودن یا خیلی بالا بودن این نسبت ، ‌منفی است .
4. ماکت فقط گرافیک نیست بلکه علاوه بر دستورالعمل های گرافیکی و هنری ، تعریف دقیق صفحات ، ‌ستون ها ، اولویت های موضوعی یا جغرافیایی یا مخاطبی و قواعد مرتبط است .
5. البته وقتی روزنامه ای سایت آنلاین داشته باشد دیگر نیازی به آفلاین ندارد و این موضوع در فرمول امتیاز کل ‌، دیده می شود .
6. یادمان باشد پوزش خواستن و اصلاح کردن به مراتب حرفه ای تر و اخلاقی تر از پوزش نخواستن است ! بنابراین رسانه ای که اشتباه خود را اصلاح نمی کند و پوزش نمی خواهد ،‌ از اساس، مردود است.
7. این شاخص علاوه بر هویت بخشی به شفافیت نیز یاری می رساند .
8. این شاخص ، از پاسخگویی و وجه تعاملی رسانه حکایت می کند .
9. نشانگر آن است که رسانه علاوه بر تعاملی بودن درک درستی از فناوری و استخدام آن نیز دارد .
10. این شاخص یکی از نشانه های شفافیت است. رسانه های معتبر و شفاف از امضای مستعار استفاده نمی کنند زیرا واهمه ای از بیان مستند مطالب و تحلیل های خود ندارند. ضمنا چنانچه گروه پایش از افراد باتجربه تشکیل شده باشد با کمترین درصد خطا ، تفاوت امضای واقعی و مستعار را متوجه می شود .
11. برای پایش ، فهرست جشنواره های معتبر یا مورد نظر، ضروری است .
12. بالا بودن نرخ خروج نیروی انسانی از نبود انسجام و برنامه حکایت دارد و ضمنا نشانگر پایین بودن رضایت شغلی نیز هست .
13. هرچه این نسبت بالاتر باشد ، نشانه ای از مدیریت صحیح و معطوف به هدف است که اجازه نمی دهد بخشهای خدماتی ، فربه شوند . البته در رسانه های وب ، حوزه فنی (سخت افزار ،‌ نرم افزار و شبکه) در زمره رسته محتوایی محسوب می شوند .
14. آزمون های ویژه ای برای این کار وجود دارد ولی اگر نخواهیم ارزیابی این همه روزنامه ، طولانی و پیچیده شود می توان به روش های ساده بسنده کرد ، مثلا پنج نفر از کارکنان هر رسانه به صورت تصادفی انتخاب می شوند و به صورت محرمانه از آنان سوال می شود که میران رضایت مندی آنان (مثلا در مقیاس لیکرت) چگونه است و سپس معدل گرفته می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: خبرآنلاین