مجموعه «فرهنگ و تمدن ایرانی» شامل پنج کتاب در حوزه‌های موسیقی، نمایش، نقاشی، شعر و سینما سه‌شنبه 11 مهر در شهر کتاب مرکزی بررسی شد.

زینب کاظم‌خواه:  «فرهنگ و تمدن ایرانی» مجموعه‌ای است که با دبیری علی‌اصغر سیدآبادی و از سوی نشر افق منتشر شده است، مجموعه‌ای شامل پنج حوزه که روزنامه‌نگاران حوز‌‌ه‌های هنری آن را به نگارش درآورده‌اند.

حوزه موسیقی نوشته عزت‌الله الوندی، سینما گیسو فغقوری، نمایش رضا آشفته، شعر علی‌اصغر سیدآبادی و نقاشی پرویز براتی که هر چند روی جلد آن اشاره نشده برای کدام رده سنی است، اما مجموعه‌ای برای نوجوانان است که اطلاعاتی تاریخچه‌ای در حوزه‌های هنری ارائه می‌دهد.
علی‌اصغر سیدآبادی که علاوه بر دبیری این مجموعه «سرگذشت شعر فارسی در ایران» را نوشته، در این نشست درباره انتقاد علی‌اصغر محمدخانی که در مجموعه یادشده تاریخ‌های تولد یا مرگ شاعران حذف شده و این از اشکالات کتاب است، توضیح داد: «مجموعه فرهنگ و تمدن ایرانی سابقه‌ای دارد. قبل از آن «داستان فکر ایرانی» را چاپ کرده بودیم که دوران ایران باستان تا مشروطه را شامل می‌شد. مجموعه حاضر اصلا تاریخ نیست، چرا که تاریخ مدرسه‌ای اطلاعات را به «آیا می‌دانید؟» تقلیل می‌دهد از این رو من از روی عمد تاریخ‌ها را حذف کردم.»
او یادآور شد در مجموعه حاضر بیشتر سیر وقایع برای‌شان مهم بوده نه تاریخ مدرسه‌ای و این نگاه تاریخی اهمیت ویژه‌ای دارد که باعث تساهل و تسامح و عدم تعصب خواهد شد.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان اعتقاد دارد بچه‌های ما کم‌اطلاع‌ترین و بدبین‌ترین‌ها نسبت به تاریخ هستند و یکی از دلایل آن این است که تاریخ را گذشته‌گرایی می‌دانند.
برای نوشتن مجموعه یاد شده 24 کتاب برای مراجعه تعریف شد تا از آن‌ها برای نوشتن این کتاب‌ها استفاده شود.
سیدآبادی تاکید کرد نویسندگانی که این کتاب‌ها را نوشته‌اند مورخ نیستند و این موضوع را عیب نمی‌داند چرا که این گروه قصد نداشته که گذشته را تقدیس کند بلکه نگاه تاریخی داشتن و پیوند آن به امروز برایشان مهم بوده است.
بعد از حرف‌های سیدآبادی کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» به قلم عزت‌الله الوندی مورد بررسی قرار گرفت. حسین علیزاده نوازنده تار و سه‌تار در این نشست به این موضوع اشاره کرد که عزت‌الله الوندی را سال‌هاست می‌شناسد که در مطبوعات در حوزه موسیقی قلم می‌زند.
او با اشاره به این موضوع که ما در حوزه روزنامه‌نگاری هنوز منتقد موسیقی به مفهوم واقعی‌اش نداریم تاکید کرد بعضی از روزنامه‌نگاران در این حوزه کارکشته می‌شوند و الوندی نیز به دلیل علاقه و حس قوی‌اش به موسیقی کنجکاوانه در این حوزه جستجو کرده است.
علیزاده یکی از ویژگی‌های نوشته‌ای این روزنامه نگار را داشتن بار عاطفی و سپس بعد فنی‌اش می‌داند.
این نوازنده سه‌تار در صحبت‌هایش اشاره کرد که کودکان ما از ابتدا با هنرها آشنا نمی‌شوند و در برنامه‌های رادیو هم ساعت‌هایی که همه خواب هستند به هنرهایی پرداخته می‌شود که البته در این میان باز هم جای موسیقی خالی است.
او همچنین گفت:«بیشتر برنامه‌ها به سینما اختصاص دارد و بر اساس جدول فروش روزانه، هفتگی و ماهانه ملاک فیلم‌های خوب یا بد سنجیده می‌شود.»
علیزاده با انتقاد از مسئولان فرهنگی بر این باور است که آن‌ها جامعه امروز ما را از درک و فهم فرهنگی دور نگه داشته‌اند.
او همچنین درباره این موضوع که مجموعه یاد شده اشاره‌ای نکرده که برای کدام رده سنی تالیف شده، این موضوع را یکی از نکات خوب می‌داند که باعث می‌شود خیلی‌ها سراغ این مجموعه بروند.
علیزاده در این نشست همچنین از روند ممیزی در کشور انتقاد کرد و گفت: «ما جایی به نام ارشاد داریم که باید بجای ما گوش کنند و اگر اثری را خوب بدانند، ما هم می‌توانیم گوش کنیم. احتمالا ما درک درستی نداربم و جامعه نمی‌تواند تشخیص دهد این‌ مقوله‌ ارزش هنری و کاربرد اجتماعی‌ دارد و برای همین است که شخص دیگری تصمیم می‌گیرد چه چیز خوب است و چه چیز خوب نیست.»
او گفت: «این از اشکالات جامعه هنری ماست. جامعه ما فرهیختگانی دارد و به صرف این‌که کسی در ماشین دولتی نیست نمی‌تواند تصمیم بگیرد.»
علیزاده همچنین نوشتن کتاب‌هایی از این دست را نیاز می‌داند که باید زودتر به فکر آن می‌افتادیم.
او در بخش دیگری از صحبت خود به گسست نسل‌ها اشاره کرد و گفت: «بچه‌هایی که با نسل قبلی ارتباط ندارند ممکن است درکی از گذشته نداشته باشند. امروز ارتباط نسل فعلی با نسل گذشته کم‌رنگ شده است. این موضوع در جامعه ما نوگرایی است که بچه‌ها فکر می‌کنند که مدرن شده‌اند و نمی‌توانند نسل گذشته را ببینند. این از کور ذهنی می‌آید، در حالی که اصلا مهم نیست ونگوگ کجایی بوده است، همه او را می‌شناسند و مطمئنا در قرن‌های آینده نیز کسی نیست که نخواهد با او ارتباط داشته باشد، اما در ایران و یا در کشورهایی که این گسیختگی تاریخی روز به روز است - البته راجع به دلار نمی‌خواهم حرف بزنم - هر لحظه‌ای که به وجود می‌آید برای فراموشی لحظه قبلی است که در این عرصه موسیقی از بقیه هنرها مظلوم‌تر است.»
این نوازنده تار و سه‌تار این مسائل را عاملی می‌داند که نیاز ما را به اطلاعات بیشتر می‌کند.
او همچنین در بخشی از صحبت‌هایش به این موضوع اشاره کرد که ما بیش از چهل سال است درباره برنامه‌ریزی کلان موسیقی حرف زده‌ایم ولی فایده‌ای ندارد.
علیزاده بر این باور است تا زمانی که مسئولان فرهنگی درکی از فرهنگ نداشته باشند فایده‌ای ندارد.
او با اشاره به تورهای موسیقی که در شهرهای مختلف داشته گفت: «هنوز موسیقی در بسیاری از شهرهای ما ممنوع و دور از جان موسیقی، حرام است.»
به گفته علیزاده موسیقی در ایران بسیار ریشه‌دار است و ما جزو کشورهایی هستیم که رپرتوار بسیار قدیمی در یونسکو داریم، اما بسیاری از نکات مهمی که در موسیقی وجود داشته ربطی به جامعه ندارد، بخشی مهمی از موسیقی ما از احساس به شکل غم و گریه درآوردن شده است.
او درباره کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» متذکر شد: «این کتاب باید طراحی داخلش هم در خور می‌بود از چاپ مرغوب تا چیزهای دیگر. البته می‌دانم که ناشران امروز با مشکلات زیادی مواجه هستند، ولی اگر کتابی از هنری چاپ می‌شود باید شمه‌ای از آن هنرها را داشته باشد. در مورد موسیقی‌ مثلا موسیقدان‌هایی که عکس ندارند و اگر دارند با پیژامه هستند بهتر است که از طراحی یا نقاشی آن هنرمند استفاده کنند.» 
علیزاده ظاهر این کتاب را خوب توصیف، اما تاکید کرد این اثر طراوت لازم را ندارد.
او درباره لحن کتاب نیز گفت: «جاهایی از کتاب خاطره و جاهایی تاریخ است و این موضوع باعث شده که کتاب قدری در شکل سردرگم باشد.»
آیدین آغداشلو نقاش در این نشست درباره کتاب «سرگذشت نقاشی در ایران» نوشته پرویز براتی صحبت کرد.
او گفت: «ما اینجا جمع شدیم به بهانه، نه به یمن کتاب‌های چاپ شده بلکه به خودمان یادآوری کنیم که چه خوب است که هنوز دارد اتفاقاتی می‌افتد. پس «شدن» خیلی اهمیت دارد.»
او گفت به دو دلیل پذیرفته به این نشست بیاید؛ یکی به خاطر بودنش برای چهار دهه همراه کسانی که دغدغه فرهنگ این کشور را دارند و دیگری تحسین کتاب‌های منتشر شده.
آغداشلو گفت: «باعث افتخارم است که این‌جا باشم و این «بودن» را با سعی و انضباط در چهار دهه دنبال کرده‌ام. این«بودن» یعنی همراه کسانی باشیم که دغدغه فرهنگ این ممکلت را دارند ولی از کسانی که رفته‌اند گله کرده‌ام که نماندند و این گله هنوز سرجایش باقی است.»
او تاکید کرد: «اهمیت دارد در جاهایی باشیم و این بودنمان ثمر دارد.»
از سوی دیگر آغداشلو دلیل دیگر آمدنش به این نشست را تحسین کتاب‌های منتشر شده ذکر کرد، چرا که آن‌ها را تجربه‌ای می‌بیند که تجربه دراز مدتی در میان ما نیست؛ کتابی را بنویسم یا بخوانیم که معرفت را به شکل فشرده و بلافاصله در اختیار مخاطب قرار دهد.
او بر این باور است که ما اغلب یا دچار اطناب و یا فراموش کاری بوده‌ایم.
این هنرمند نقاش با ابراز تاسف از این موضوع که ما در عصر پایانی عمر کتابخوانی در جهان زندگی می‌کنیم، این نسل را آخرین بازمانده‌هایی دانست که کتاب به مفهوم واسطه انتقال معرفت دارد جایش را به اینترنت می‌دهد.
آغداشلو ادامه داد: «خیلی از ما که به کتابخانه داشتن و بوی کاغذ و مرکب عادت داریم باید افسوس عمیقی بخوریم. گفته می‌شود کتاب‌ها کم هستند، اما واقعیت این است که نسلی دارد به وجود می‌آید که اهل کتابخوانی نیست؛ زیرا وسیله دریافت معرفت تغییر کرده است. ما چون عادت کردیم که با نگاه سرزنش‌بار به کتاب‌نخوان‌ها نگاه کنیم این نگاه را داریم، اما نگاه‌مان به شوری «فارنهایت 451» ری بردبری نیست که کتاب‌ها از بین رفته‌ است.»
او نفس چاپ کردن کتاب را ارزشمند دانست و یادآور شد: «درباره سرگذشت نقاشی ایران کم کار شده است و بیشترین کار را بیگانه‌ها کرده‌اند، اما باید از کتاب رویین پاک‌باز در این زمینه تجلیل کرد که با وجود انزوای خود خواسته‌اش قدر او سرجایش است و این کتاب یکی از کتاب‌های بالینی من است.»
آغداشلو درباره کتاب «سرگذشت نقاشی ایران» گفت: «وقتی این کتاب را دیدم اول فکر کردم جرات زیادی می‌خواهد کتاب خلاصه‌ای را درباره تاریخ نقاشی ایرانی تالیف کرد. این موضوع به خاطر پیچیدگی یا عدم علم مولف نیست. دلیل‌اش این است که تاریخ نقاشی ایرانی جاهایی ناشناخته است و این تاریخ هشت هزار ساله هنرهای تجسمی ایران بخش‌های مفقوده‌ای دارد. به عنوان نمونه مجموعه نقاشی‌های پیش از جهان اسلام تعداد بسیار محدودی در اختیار ماست.»
او یادآور شد: «تاریخ نقاشی واقعی ایران که نمونه‌هایی از آن در دست باشد به قرن هفتم هجری بازمی‌گردد. اشاره می‌شود ما خیلی چیزها داشتیم که به دست اسکندر از میان رفت در نتیجه نمونه‌های در دست بسیار کم هستند. در مورد نقاشی این موضوع تشدید شده است.»
این هنرمند همچنین اشاره کرد اطلاعاتی که در این کتاب درباره نقاشی ایران گرد هم آمده اطلاعات درستی است.
او بر این باور است که در گذشته‌ها همه هنرها در یک کتاب مصور باهم جمع می‌شدند، از خوشنویسی و نقاشی تا مذهب همراه هم کار می‌کردند و اثر به وجود می‌آوردند و جز این موارد متن ادبی که سرشار از معنا بود با موسیقی عجین بود.
آغداشلو ادمه داد: «باید به نکته اساسی‌تری اشاره کرد، اگر این مجموعه را در کنار هم فرض کنیم و خود را در هرات در دستگاه علیشیر غزنوی وزیر فرهنگ‌دوست آن وقت تصور کنیم متوجه می‌بینیم که در جوار هم قرار گرفتن از نیت و قصدی فراهم آمده است. در حقیقت آن‌ها تکمیل کننده بخش‌هایی از روح بزرگ ایرانی بودند. روح بزرگی که دوره‌های فترت و سکوت را پشت سر گذاشته و باید و نبایدهای مختلف را از سر گذرانده است، اما تا امروز این‌طور عمل کرده است.»
او یادآور شد: «در دویست سال گذشته به دلیل مقابله با فرهنگ غرب این فترت طولانی شده و حاصل آن به شکل اغتشاش در آمده است ولی تا پیش از آن هنرها در کنار هم بودند زیرا این‌ها ادامه دهندگان آن روح بزرگ بودند. من فکر می‌کردم بارقه این روح بزرگ را کجا می‌توانم پیدا کنم؟ آیا در منحنی‌ها و دایره‌های نقاشی‌ها و محراب‌ها؟ خیلی سخت بود. باید دید آن روح چطور مصون مانده است.»
آغداشلو گفت: «شاید این کتاب بتواند بارقه‌هایی ازآن روح را برای ما نمایان کند.»
او گفت که ما جمع شدیم «شدن» را جشن بگیرم و ادامه دادن را جشن می‌گیریم و هر کس به سهم خود عهده‌دار آن است.
این هنرمند تاکید کرد: «هنر ایران در ادامه راه خود سرجایش هست، شاید دارم با امید زیاد حرف می‌زنم، ولی هر شدنی خوب است. در جهانی که در پهنای وسیع خود پاره پاره و مغشوش است و فرهنگ‌های مختلف دارند در هم می‌لولند؛ اقتصاد، زور و سیاست را ابزار خود می‌کنند نگه داشتن این روح اصلا کار آسانی نیست و هر کتابی که منتشر می‌شود آجری است که این بنای رفیع را مرتفع‌تر می‌کند تا از یاد ما نرود نه این‌که ما چه بودیم بلکه چه هستیم. ما عادت کرده‌ایم که بازگو کنیم که چه بودیم،ولی اهمیت آن رنگ می‌بازد وقتی گمان کنیم که همچنان مهم و پراهمیت هستیم.»
هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم نیز در این نشست درباره «سرگذشت سینما در ایران» نوشته گیسو فغفوری سخن گفت.
او در ابتدای حرف‌هایش با تایید حرف‌های آغداشلو یادآور شد: «ما نسل میانه هستیم و نسل تاریخی از دوران گاوآهن تا انفجار اطلاعات را تجربه کرده‌ایم و می‌دانیم که زوال کتاب برای ما گران تمام می‌شود. چند صباحی که از عمرمان مانده می‌توانیم به آن تکیه کنیم.»
گلمکانی با اشاره به سخن یکی از متفکران ایرانی که کتاب را به بالش تشبیه کرده بود گفت: «کتاب برای من حکم ستون و دیوار را داشته است. کتاب برایم یک حصار کاغذی نیست.»
او اعتراف کرد در کتابخانه‌اش کتاب‌های زیادی دارد که هنوز آن‌ها را نخوانده و شاید تا آخر عمرش هم آن‌ها را نخواند ولی خوشحال است که این کتاب‌ها را دارد چرا که آن‌ها را ستون عظیمی می‌داند که می‌تواند به آن‌ها تکیه بزند.
او گفت: «من هم از اینترنت خیلی استفاده می‌کنم، ولی چیزی که خودم جمع کرده‌ام خیلی برایم دلپذیرتر است و به من اعتماد به نفس می‌دهد.»
گلمکانی معتقد است: «صرف این‌که این کتاب‌ها منتشر می‌شوند مهم است و باید ناشران را تحسین کرد که با اوضاع نشر این کتاب‌ها را در می‌آورند.»
او درباره «سرگذشت سینما در ایران» گفت: «چیزی که در این کتاب می‌بینم بیشتر حالت مجموعه‌ای به شکل فرهنگ‌نامه است که به نظرم ترکیبی از شم ژورنالیستی به اضافه مقتضیات فرهنگ‌نگاری آن را شکل داده است.»
او بر این باور است که برای مجموعه‌هایی از این دست باید قالبی طراحی شود تا همه بر اساس آن قالب پیش روند نه این‌که هر کس به شکلی کتاب‌اش را بنویسد.
سردبیر ماهنامه فیلم گفت: «این کتاب برای یک ذهن خالی از سینما نوشته شده و به نظر می‌آید همه چیز از صفر شروع شده است از این رو مولف به شکل تلگرافی چیزهایی را درباره سینما توضیح داده که شاید انتظار می‌رود که از خود بپرسیم بقیه چیزها کجاست. از این رو کتابی در این حجم و با این هدف باید موضوع‌اش کوچک‌تر شود.»
حافظ موسوی شاعر نیز در این نشست درباره «سرگذشت شعر در ایران» نوشته علی‌اصغر سیدآبادی سخن گفت.
او با تشکر از ناشر این مجموعه که کتابی درباره فرهنگ و تمدن ایرانی را منتشر کرده است این اقدام را در شرایط فعلی که بمباران ابتذال صورت می‌گیرد بسیار شایسته دانست و تاکید کرد: «فرهنگ چیزی است که جلوی ابتذال را می‌گیرد.»
او ادامه داد: «امروز بسیاری از سیاستمداران ما بخشی از فرهنگ ما را نادیده می‌گیرند و یا یک جانبه آن‌ها را مطرح می‌کنند یا بخش‌هایی که در آفتاب بود را به سایه می‌رانند. به هر حال حقیقت پنهان نمی‌ماند و مردم روزی خواهند فهمید.»
او با اشاره به زبان کتاب «سرگذشت شعر در ایران» آن را ساده و روان توصیف کرد که برای رده سنی نوجوانان مناسب است و تمهیدات داستانی که برای آن تدارک دیده شده کتاب را به اعتقاد موسوی جذاب کرده است.
این شاعر گفت: «ما تجربه خوبی از تاریخ ادبیات خواندن نداشتیم. این اثر مرا یاد «دنیای سوفی» انداخت که با زبانی روان تاریخ فلسفه را از زبان یک نوجوان شرح داده بود.»
او با اشاره به این موضوع که تجربه روزنامه‌نگاری نویسندگان این مجموعه به آن‌ها کمک کرده است یادآور شد: «گرافیک و در آوردن مطالب‌ در باکس‌ها که به مدد تجربه روزنامه نگاری دوستان است، خواندن کتاب را برای مخاطبان جالب کرده است.»
مطالب‌ این کتاب از پیش از اسلام آغاز می‌شود که حافظ موسوی این نکته را جای خوشحالی می‌داند.
دوره بعدی که این کتاب به آن پرداخته دوره بعد از اسلام تا نیما است که به نظر این شاعر این بخش منابع فراوانی ذکر شده، اما در فهرست منابع جای کتاب «از صبا تا نیما» خالی است.
او همچنین درباره بخشی از کتاب که درباره نیما یوشیج است اعتقاد دارد: «در این بخش میانگین نظراتی که درباره نیما گفته شده بسیار کلی است و چیزی را برای مخاطب نوجوان حل نمی‌کند. کاش به جای شرح سختی‌های زندگی نیما زیبایی‌شناسی شعر او توضیح داده می‌شد.»
به گفته این شاعر روایت سیدآبادی از بخش پس از نیما مقبول است، اما جا داشت که او از نادر نادرپور هم یاد می‌کرد.
او متذکر شد: «شاید نادرپور الان مهم نباشد ولی نمی‌توان او را نادیده گرفت. این شاعر شخصیت مهمی است که تا دهه 40 یکی از چهار ستون شعر معاصر ما ذکر می‌شد و غیبت او در این دوره منصفانه نیست. یا در مورد نصرت رحمانی تصویر درستی در این کتاب ارائه نشده است در حالی که او را به راحتی می‌توان پس از اخوان و شاملو قرار داد.»
موسوی یکی دیگر از اشکالات این اثر را نادیده گرفتن نقد ژورنالیستی شعر فارسی دانست و در این میان از محمد حقوقی به عنوان منتقد ارزنده‌ای نام برد که جایش در این کتاب هم به عنوان شاعر و هم منتقد خالی است.
موسوی بر این باور است : «این روایت، روایت رسمی سیاستگذاران است که در کتاب‌های درسی ما هم وجود دارد و جا دارد که کتاب‌هایی از این دست که بیرون از حوزه‌های کتاب‌های درسی است واقعیت گفته شود. باید گفته شود که شعر شاملو ادامه یافت و به کجا رسید، اما به نظر می‌رسد که این چیزهایی که گفته شده مخدوش کردن شعر فارسی است. من محدودیت‌های سانسور را می‌دانم شاید آوردن این اسم‌ها بخشی‌اش به معروفیت و مقبولیت آن‌ها بر گردد.»
این شاعر همچین جای محمد مختاری را دراین کتاب خالی دانست و تاکید کرد این شاعر در اوزان نیمایی دست به کارهای تازه‌ای زده است.
موسوی گفت: «علاوه بر این‌ها جای شاعری چون کاظم سادات‌اشکوری و یا شاعر 90 ساله‌ای مثل مفتون امینی در این کتاب خالی است. مفتون شعرهای درخشان نیمایی قبل از انقلاب گفته است. این بخش کتاب این طور جلوه داده می‌شود که بعد از انقلاب ظاهرا جریان شعر عوض شده و گروهی مثل شاملو هم شعر می‌گفتند. به نظرم اندکی برخورد انتقادی‌تر می‌توانست کار را به اینجا نکشاند.»
سیدآبادی نیز در دفاع از کتاب خود گفت: «من بیژن نجدی و هوشنگ چالنگی را هم در این کتاب نیاورده‌ام، معلوم است که این‌ها از برخی شاعرتر هستند؛ اما فکر می‌کردم که این جریان هم باید دیده شود.»
او یادآور شد: «سواد ادبی مخاطب من بالا نیست برای همین دست من بسته بود که چطور با مخاطبم ارتباط برقرار کنم. ضمن‌ این‌که این کتاب 5 یا 6 سال پیش نوشته شد اگر الان نوشته می‌شد خیلی چیزها فرق می‌کرد.»
این نویسنده همچنین گفت:«در مورد نصرت رحمانی هم درست است، اما خیلی از آدم‌ها که در این کتاب آمده‌اند به معنای این نیست که این‌ها مهم‌تر هستند. من در واقع نماینده هر نسل را معرفی کردم و فکر می‌کردم که باید بی‌طرف باشم.»
در این نشست کتاب «سرگذشت نمایش در ایران» نوشته رضا آشفته مورد بررسی قرار نگرفت و نویسنده کتاب نیز حرفی درباره این اثر نزد. 
58244
منبع: خبرآنلاین