ایسنا نوشت:

حکم قصاص «محمدرضا» که با ریختن آهک در چشمان کودکی به نام فاطمه او را نابینا کرد، برای استیذان نزد رییس قوه قضاییه ارسال شد.

کمال قبادی وکیل‌مدافع فاطمه کلوندی با بیان اینکه در حکم دیوان عالی کشور قید شده بود که برای اجرای حکم قصاص «محمدرضا» باید تفاضل دیه زن و مرد پرداخت شود، تصریح کرد: روز گذشته پدر فاطمه کلوندی با من تماس گرفت و گفت که تفاضل دیه را که حدود 40 میلیون تومان است تهیه کرده و اصرار دارند که حکم اجرا شود.

وی گفت: با پرداخت تفاضل دیه از سوی پدر فاطمه، پرونده از دادگاه کیفری استان کردستان برای استیذان از رییس قوه قضاییه به تهران ارسال شده است تا پس از موافقت و دستور رییس قوه قضاییه حکم قصاص اجرا شود.

وی با بیان اینکه «فاطمه» در مدرسه مخصوص نابینایان در مقطع اول ابتدایی و در شهر همدان ثبت‌ نام کرده است، اظهار کرد: خانواده فاطمه در روستایی در کردستان زندگی می‌کند و آمد و شد به همدان جدای از هزینه‌ها مشکلات خاصی را برای او و خانواده‌اش ایجاد کرده است.

 حادثه دلخراش ریختن آهک در چشمان «فاطمه»، سال ‌‌٨٨ در روستایی در شهرستان قروه سنندج رخ داد که بر اثر آن دو چشم این کودک دچار عارضه شد.

پدر فاطمه درباره جزئیات حادثه می‌گوید: 17 تیرماه سال 88 ساعت 9:30 صبح به همراه خانواده‌ام از روستایمان در اسدآباد همدان به روستایی در شهرستان قروه سنندج رفتیم تا سری به خواهرم بزنیم.

وی ادامه می‌دهد: شوهرخواهرم به نام «محمدرضا» 33 ساله که به مواد مخدر اعتیاد دارد ساعت 24 به خانه آمد و حدود ساعت سه بامداد بود که خوابیدیم اما قبل از خواب «محمدرضا» سه لیوان شربت درست کرد و به من و «فاطمه» داد اما «فاطمه» آن را نخورد.

پدر این دختربچه می‌افزاید: حدود ساعت پنج صبح مادر «فاطمه» از خواب بیدار شد و فهمید که «فاطمه» در اتاق نیست. من هم که از خواب بیدار شده بودم متوجه نبودن شوهرخواهرم شدم و زمانی که از بالکن نگاه کردم، دیدم «فاطمه»، ته حیاط که یک اتاق مخروبه هم آنجا بود افتاده و «محمدرضا» هم آنجاست.

وی اظهار می‌کند: در حالی که خواهرم و همسرم داد و فریاد می‌کردند، سراسیمه خود را به حیاط رساندیم و دیدیم که «فاطمه» دستانش آهکی است و تمام لباس‌هایش سفید شده است. چون نمی‌توانست نفس بکشد، فکر کردیم مرده است.

پدر این کودک با بیان اینکه «فاطمه» صورتش سوخته و کبود شده بود، خاطرنشان می‌کند: شوکه شده بودیم و خواهرم یقه شوهرش را گرفته بود که چرا این کار را با فاطمه کرده اما او عنوان می‌کرد که از بلندی به پایین پرت شده است.

وی اظهار می‌کند: پس از آنکه «فاطمه» را در این شرایط پیدا کردیم، بلافاصله به روستای خودمان برگشتیم و او را به درمانگاه بردیم اما آنجا تشخیص ندادند که چه اتفاقی برای او افتاده است. در نتیجه دخترم را به بیمارستان «بعثت» همدان بردیم اما پزشکان گفتند که دیگر دیر شده و چشمان «فاطمه» نابود شده است.

پدر «فاطمه» می‌گوید: نمی‌توانستم صبر کنم. «فاطمه» را به تهران آوردم و دخترم یک ماه در بیمارستان مورد مدوا قرار گرفت اما پزشکان نتوانستند برای بینایی او کاری انجام دهند.

45282

منبع: ایسنا