به گزارش خبرآنلاین، کتاب «فقط قلبم را از من بگیر» نوشته مری هیگینز کلارک با ترجمه مهگونه قهرمان از سوی انتشارات پیکان منتشر و با استقبال مخاطبان مواجه شده است. این رمان داستان زندگی یکی از ستارگان سینما را روایت میکند که ناگهان متوجه میشود دوست نزدیکش قاتل است و چند روز بعد خودش هم به قتل میرسد.
ناتالی ستاره زیبا و مشهور تئاتر و سینما، ناگهان و به صورت اتفاقی به هویت قاتل دوست و هم اتاقی پیشین خود پی می برد. چند روز بعد جسد او در پارکینگ خانه اش پیدا می شود و انگشت اتهام به سوی کارگزار هنری و همسر سابق او نشانه می رود. رسیدگی به پرونده این قتل به دستیار جوان دادستان سپرده می شود و در حالی که امیلی بنا بر وظیفه با تمام قوا می کوشد که جرم متهم را به اثبات برساند، قلبش چیز دیگری می گوید. با گذشت دو سال از مرگ ناتالی، هیچکس به قتل او متهم نشده و دستیار جوان دادستان، همچنان این پرونده را پیگیری میکند...
نویسنده در این اثر معمایی را طرح میکند و خواننده اثر را تا پاراگراف انتهایی داستان سرگردان و متحیر نگه میدارد.
مری هیگینز کلارک، نویسنده داستانهای جنایی در سال 1927 در نیویورک به دنیا آمد و بعد از مرگ پدرش برای کسب درآمد، مشغول به کار شد و کمکم به نویسندگی روی آورد. بسیاری از آثار این نویسنده تبدیل به فیلمها و سریالهای تلویزیونی شده است. این نویسنده بیش از 40 اثر منتشر کرده و اکثر داستانهایش به پرفروشترین کتابها در زمان انتشارشان تبدیل شده است.
این ناشر همچنین کتاب «زنانی که با گرگها می دوند» نوشته کلاریسا پینکولا استس با ترجمه سیمین موحد را برای هفتمین بار روانه بازار نشر کرده است.
دکتر کلاریسا پینکولااستس در مقدمه کتاب نوشته است: «همه ما از تمنای وحش لبریزیم اما برای مقابله با این تمنا پادزهرهایی فرهنگی وجود دارد. به ما آموخته اند که از این میل و آرزو احساس شرم کنیم. ما موهایمان را بلند کردیم و با آن احساساتمان را پوشاندیم اما هنوز هم طی روزها و شب های زندگی مان، سایه زن وحشی از پشت سر اغوایمان می کند. ما در گذر ایام شاهد بوده ایم که طبیعت غریزی زنانه به تاراج رفته، واپس زده شده و از نو بنا گشته است. مدتهای مدید این طبیعت نیز همانند حیات وحش و سرزمین های بکر مورد سوء استفاده قرار گرفته است. هزاران سال است که به هر جا نگاه می کنیم، می بینیم که طبیعت غریزی زنانه به محروم ترین قلمرو روح واپس رانده شده است ...»
«دمیدن در استخوانها، داستانها، سردادن زوزه: احیای زن وحشی، مادر گرگ، تعقیب متجاوز: آغاز خودآگاهی، زنان ساده لوح به مثابه قربانی، کلید کسب معرفت: اهمیت بو کشیدن، بوی خون، جنگ و گریز و غافلگیری، فریاد سردادن، گناه خوارها، مرد تبهکار در رویاهای زنان، افشای سایه نازک، راهپیمایی در تاریکی، برخورد با عجوزه وحشی، در خدمت امور غیر عقلانی، جداسازی این از آن، پرسیدن اسرار، یافتن جفت: وحدت با دیگری، ماناوی: سرود ستایش مرد وحشی، طبیعت دو گانه زنان، قدرت دو تا بودن، قدرت نام، طبیعت سگی سمج، اشتهای وسوسه انگیز، پر زور شدن، شکار: زمانی که قلب، شکارچی ای تنهاست، زن اسکلتی: رویارویی با طبیعت زندگی/ مرگ/ زندگی عشق، مرگ در خانه عشق، اولین مراحل عشق، یافتن خانواده خود و...» برخی از مطالب موجود در این کتاب است.
کتاب دکتر استس درباره افسانه ها و قصه هایی است که الگوی زن وحشی (طبیعت روانی قدرتمند زن) را تصویر می کنند. مطالعه او روی گرگهای نوع کانیس لوپوس و کانیس روفوس از نظر زندگی و رنج و شباهت آن با زندگی زنان است. گرگهای سالم و زنان سالم از خصوصیاتی مشابه نظیر «هشیاری، سرزندگی، بازیگوشی و توانایی عظیمی برای ایثار» برخوردارند. به خانواده علاقمند و وابسته اند و وفادار و فداکار و دلیرند. با وجود این هم زنان و هم گرگ ها همواره در تعقیب اند و در گمان بسیاری به «خونخواری و درندگی» معروفند. از منظر اخیر تجاوز و ستیز با زنان و گرگها در نگاه کسانی که آنها را نمی فهمند کاری است معمول.
استس بر این نظر پای می فشارد که برای بعضی زنان این طعم وحش حیات بخش در دوران بارداری پدید می آید یا در دوران بزرگ کردن بچه یا طی معجزه تغییری که هنگام پرورش فرزند در انسان رخ می دهد یا طی دوران مراقبت از رابطه ای عاشقانه، همان گونه که انسان از باغچه ای دوست داشتنی مراقبت می کند.
بر این اساس استس با جمع آوری و واکاویی قصه ها و افسانه ها در صدد بر می آید که با نگاهی باز و وسیع زنان را به این طبیعت وحشی ژرف واقف کند. او جستجوی این کهن الگوها را دنبال کردن «خویشتن غریزی درونی ما» می داند.
استس در مرزهای تگزاس قصه ای می شنود مبنی بر آن که در بیابان جایی وجود دارد که روح زنان با روح گرگ ها ملاقات می کنند. این قصه در مورد پیرزنی است که در قلمرو سرخپوستان تاراهومارا زندگی می کند او خود را زن استخوانی، گرد آورنده و ماده گرگ می خواند. در وجه تمثیلی در مکانی پنهان از روح زندگی می کند، کارش جمع آوری استخوان است! او در حین این کار و بر فراز استخوان ها آواز می خواند باید این آواز درست خوانده شود تا بتواند روح وحشی را به حیات سوق دهد. این آواز نوعی بیان «حقیقت قدرت» است به تعبیری روشن تر این ماده گرگ «آن که می داند» خوانده می شود در واقع نوع زندگی او تمثیلی است از این که در ژرف ترین نقطه روح زن جایی وجود دارد که نیات و سنت های زنانه در آن نهفته است.
ساکنان تهران برای تهیه این دو کتاب و سفارش هر محصول فرهنگی دیگر کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و سفارش خود را (در صورت موجود بودن در بازار) در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. باقی هموطنان نیز می توانند با پرداخت هزینه پستی، تلفنی سفارش خرید بدهند.
6060