پیروز مجتهدزاده ،استاد ژئوپلتیک دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی می نویسد:علت انتخاب مجدد باراک اوباما ضعفهایی بود که رقیب وی یعنی میت رامنی در رقابتها و سخنرانیهای انتخاباتی از خود نشان داد. رامنی نتوانست ملت آمریکا را قانعکند که در مقایسه با اوباما انتخاب بهتری میتواند باشد.
اما بعد از انتخاب مجدد اوباما ذهنها به سوی این سوال سوق پیدا میکند که تاثیر این انتخاب در داخل و خارج از ایالات متحده آمریکا چه خواهد بود؟ تردیدی نیست که باید در چهار سال پیش رو شاهد ادامه سیاستهایی باشیم که در چهار سال گذشته مورد نظر و در دستور کار دولت اوباما بود.
اما شاید برای ما ایرانیان مهمتر این باشد که نقش ایران در انتخابات ششم نوامبر 2012 چه بود یا به بیانی دیگر برآورد سیاستگذاریهای در رابطه با ایران در این انتخابات چگونه بود و چه نتایجی میتواند در پی داشته باشد؟
در پاسخ باید گفت که این انتخابات از جهات مختلفی به خصوص در مورد ایران شایان توجه است. شاهدیم که از پایان نظام جهان دو قطبی و سقوط شوروی، ایران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاخص رقابت میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه بود. از زمان ریگان که اولین رئیس جمهور آمریکا بعد از فروپاشی نظام دو قطبی بود، چگونگی برخورد با ایران به عنوان یکی از شاخصهای عمده رقابتهای انتخاباتی نمایان شد و کاندیداها هر یک برای پیش گرفتن از رقیب، سیاستهای خشنتری را اعلام میکردند و ایران را به عنوان یک دشمن اصلی خارجی فرض میکردند و هر یک از کاندیداها سعی میکردند در طرح تهدید علیه ایران بر دیگری پیشگیرد.
این مسابقه در تمام انتخاباتهای ریاست جمهوری آمریکا از آن تاریخ تا به امروز نقش آفرین بود. همچنین در همین دوره زمانی شاخص دیگری در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جای خود را باز کرد و آن دفاع از ادعاها و شعارهای اسراییل در مقابل ایران بود. در این رابطه هم کاندیداهای هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه تلاش داشتند دست برتر را نسبت به رقیب داشته و با حمایت هرچه بیشتر از خواست و ادعاهای اسراییل زمینه توفیق خود را فراهم آورند.
در انتخابات ششم نوامبر 2012 برای اولین بار است که بعد از سالهای طولانی و متمادی شاهدیم که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نه تنها ایران به عنوان شاخص رقابت برای سیاستهای منفی کاندیداهای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات مطرح نشد بلکه برای نخستین بار است که حمایت از اسراییل در مقابل ایران هم به عنوان شاخص توفیق در انتخابات و پیروزی یک رقیب بر رقیب دیگر مطرح نشد. این تحولی بسیار بزرگ در ادبیات و فرهنگ سیاسی انتخابات ایالات متحده آمریکا که باید به فال نیک گرفته شود.
توصیه به تهران
در فضای جدید و با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری اوباما بر مقامات و مسئولان و تصمیمگیران جمهوری اسلامی ایران لازم است که از ذوقزدگی پرهیز کنند. ایران در وضعیت موجود تصمیم گیرنده اصلی نیست. تجربه سالهای قبل نشان داده که طرف اصلی تصمیم گیرنده، گروه 1+5 است و ایران طرف مقابل است. وظیفه ما به عنوان طرف مقابل این نیست که پیشنهاد آغاز مذاکرات را مطرح ساخته و شرایط جدیدی را اعلام کنیم. شکی نیست که این برخورد برای ایران زیانبار خواهد بود. ما باید صبر پیشه کرده و مانع از دستیابی طرفهای مقابل خود به بهانههای جدید شویم. زمانی که تصمیمگیران طرف مقابل ایران سیاستهای جدید خود را تشریح کردند، تهران میتواند در واکنش، حسننیت نشان داده و خود را اهل مذاکره نشان دهد. اگر ایران آرامش و صبر را پیشه کند، 1+5 در فضای جدید، در شرایط مطلوبتری قرار خواهد گرفت تا مذاکرات هستهای با تهران را به سر منزل مقصود برساند. در این میان هرگونه دستپاچگی از سوی ایران سبب تحریک اسراییل و اتحاد قوای غرب علیه ایران میشود. در مجموع گرچه اوبامای مخالف با سیاستهای نتانیاهو دوباره پیروز میدان شده اما تهدیدها و تحریمها همچنن علیه ایران پابرجا خواهند ماند. باوجود این احتمال آن میرود که با گذشت زمان و بعد از تدوین و اجرای سیاستهای جدید دولت دوم اوباما مذاکرات تهران و 1+5 به روال طبیعی خود بازگشته و به نتایج مطلوب برسد.
17301