بخشی از سخنان خسروپناه و زیباکلام را در جدول زیر می خوانید:
دکتر صادق زیباکلام
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران
|
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
|
این استدلال که هر پدیده یا هر چیزی از غرب آمده است را دور بیندازیم، استدلال درستی نیست. عینکی که با آن قرآن میخوانیم نیز از غرب آمده است پس باید آن عینک را کنار بگذاریم.
|
من باید نخست تکلیف عینک خود را روشن کنم (با خنده) عینک من از قم آمده است، غربی نیست.
|
من نسبت به تاریخ روشنفکری و جریان روشنفکری تعصبی ندارم. در عین حال معتقدم که میشود به روشنفکری افتخار کرد، با وجود تمام هجمههایی که در آن میشود.
|
جلال آل احمد و علی شریعتی با اینکه روشنفکر محسوب میشوند روشنفکر را نقد میکنند. روشنفکران طیفی هستند که ممکن است به بخشی از این طیف افتخار کرده و به بخشی دیگر نقد کنیم.
|
من به گذشته و اکنون جریان روشنفکری افتخار میکنم. معتقدم این تعابیری که در رابطه با جریان روشنفکری به کار برده میشود، منحرف کننده است. روشنفکری به حکم روشنفکری بودن، وضعیت موجود و حکومت را نمیپسندد. روشنفکری که از حکومت راضی باشد روشنفکر نیست.
|
شخصیتهای مانند «مستشار الدوله»، «میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی» و «ملکمخان» در برابر دین قرار گرفتند؛ یا از دین استفاده ابزاری کردند و قصد داشتند مدل غربی را در جامعه ایران رواج دهند. چون میدانستند جامعه ایرانی، جامعه دینی است به همین دلیل از دین استفاده ابزاری کردند.
|
جریان روشنفکری مدعی بود، کلیسا و دین تا به امروز میخواست ما را هدایت کند. این درحالی است که انسان با عقل میتواند به سمت سعادت هدایت حرکت کند. تمام حملاتی که به جریان روشنفکری در ایران میشود به خاطر این مسئله است.
|
با نگاه کلی به روشنفکران، اگر امثال سید جمالالدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده ـ را روشنفکر بدانیم ـ تا طالبوف، بازرگان، علی شریعتی و یدالله سحابی یک وجه بارز دارند که ارزشمند است. آنان دغدغه انحطاط جامعه ایران و جهان سوم داشتند.
|
اما این سخن که جریان روشنفکری ضد دین بود به دلیل این حرف اساسی روشنفکران است که «عقل بشر» برای خوشبختی و سعادت در این دنیا کافی است و نیازی به آموزههای کلیسا و مذهب نداریم. روشنفکران ضد مذهب نبودند. روشنفکران بر این اعتقاد بودند نیازی وجود ندارد که اقتصاد را با الهام از کتاب مقدس درک کنیم و به کار ببریم. روشنفکران ذاتاً سکولار هستند و اینگونه است که جریان روشنفکری متولد شد.
|
روشنفکران به دنبال این بودند که مسیحیت و کلیسا را به حاشیه برانند؛ البته عملکرد کلیسا نقش منفی داشت. اشکال روشنفکر ایرانی در اینجاست که درد را خوب شناخت اما زمانی که خواست به درمان بپردازد به وضعیت بومی و فرهنگی جامعه بیتوجه بود.
|
من میگویم عقل صادق زیباکلام برای سعادت کفایت میکند دیگر احتیاجی ندارم که بگویم مذهب مرا چگونه هدایت میکند.
|
روشنفکران بین مسیحیت و اسلام قیاس معالفارق کردند توجه نکردند مسیحیت در غرب نگاه ضدعقلانی داشت ولی اسلام اینگونه نیست. این قیاس معالفارق موجب شد درمان را اشتباه تجویز کنند.
|
عدهای رفتند غرب را دیدند و متوجه شدند هیچ جنبهای از جامعه ایران مثل غرب نیست. اگر حکومت آنی است که در غرب است پس حکومتی به نام «ناصرالدین شاه» و «فتحعلی شاه» چیست؟بزرگانی خواستند اصلاحات انجام دهند نتوانستند. قائم مقام، عباس میرزا و امیرکبیر نتوانستند. نگاه آنان به غرب بود، با نگاه به غرب پی به این نکته میبردند که چقدر ما بدبخت و عقب مانده هستیم.
|
غربشناسی را باید با دقت بیشتری دنبال کنیم، مسائل پیچیدهای وجود دارد، من معتقدم غرب را باید به خوبی شناخت. من تعجب میکنم از سخن «میرزا آقاخان کرمانی» که میگوید خدا مردم را نیافریده است بلکه مردم خدا را آفریدهاند. من قصد مچگیری ندارم و قصدم این است که ضعفها و قوتهای روشنفکران را بررسی کنم.
|
حتی علمایی که شاه را سایه خدا میدانستند در رأس مشروطه قرار گرفتند. آن چیزی که از غرب آمد کدام یک بد بود. اساس و بنیان جمهوری اسلامی را اصل تفکیک قوا تشکیل داده است، قدرت و حکومت باید محدود شود. آیا اصل تفکیک قوا را از قال باقر و صادق گرفتیم؟
|
ما با توجه به غرب فهمیدیم که عقبافتادگی علمی و فناوری داریم، شکی نیست و به دنبال راهکارهایی برای بیرون رفت از انحطاط هستیم، تا از انحطاط و عقبماندگی نجات پیدا کنیم. غرب امتیاز و معایبی دارد، جریان روشنفکری کلیسا و باورها را کمرنگ کرده است. به همین دلیل آسیبش را مانند بحران هویت، خانواده و محیط زیست دیده است.
|
اینکه قدرت باید محدود به قانون باشد را شما از چه کسی گرفتید و آوردید در صدر مشروطه قرار دادید؟ اینکه حکومت باید در قبال مسئولیتهایش پاسخگو باشد از چه کسی گرفتهاید؟ اینها اساس و بنیاد جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد. آیا این مسائل را از فقه سیاسی پویا گرفتید؟ اینکه هر 4 سال یک بار رئیس جمهور عوض میکنید از کجا آوردید؟ آیا از فقه پویای شیعه چنین مسئلهای را گرفتید.
|
موفقیت غرب در این بود که به عقل بها داد در حالی که در دوران قرون وسطی و قبل از قرون وسطی به عقلانیت بها نمیداد. این امتیاز غرب بود اما آسیب غرب این بود که یک بال عقلانیت را که وحی است را شکاند. به همین دلیل در دنیای خود نیز تا حدی مشکلات را با عقل حل کرده است و در مواردی نیز با مشکلاتی روبرو شده است.
|
شماها زور میگویید و میگویید چون پدیده روشنفکری یا هر چیز دیگر از غرب آمده، فاسد است.
اگر اسلام برای این آمده است که انسانها را خوشبخت و سعادتمند کنند. عدهای آمدهاند بدون وحی و کلیسا زندگی میکنند از قضا وضع زندگیشان هم بد نیست. میلیونها نفر از کشورهای اسلامی به غرب رفتهاند و دارند زندگی میکنند و از آنان 20 نفر به جامعه اسلامی بازنگشته است.
|
الان سبک زندگی بنده و دیگران، معجونی از ایرانیت، اسلامیت و غربی است. این اسلام نماینده اسلام واقعی نیست از قضا یکی از علتهایی که خسروپناه و زیباکلام نوع دیگری از اسلام را پیاده میکنند این است که عقلانیت را کنار گذاشتهاند. همان مشکلی که سید جمالالدین اسدآبادی مطرح میکند مشکل اصلی ما در عقلانیت است این باعث انحطاط است، حرف ما این نیست.
|
آقای خسروپناه 33 سال است که دارد به من میگوید بهترین بانکداری، حقوق، قانون، محیط زیست، خانواده از طریق اسلام تحقق پیدا میکند. منی که غرب را دیدهام، دیدم که غربیها بدبخت نیستند.
|
در مقام مقایسه، عملکرد ما را در این 33 سال بررسی کنید و در برابر عملکرد 200 تا 300 ساله غرب مدرن قرار داده و مقایسه کنید. ببینید کدام بهتر و کدام بدتر است.
|
بنابراین به آقای خسروپناه گفتم که چه شد شما گفتید فقط اسلام مرا خوشبخت میکند، پس چرا غربیها خوشبخت هستند. غزالی چشم من را باز کرد، غزالی به من گفت کی گفته است که اسلام آمده بانکداری درست کند؟ غزالی به من آموخت نگاه دیگری به شریعت وجود دارد غزالی به من میگوید که دین آمده که آخرت، معاد و خدا را به من نشان دهد.
|
غزالی کجا چنین حرفی زده است؟ غزالی صریحا در آخرین کتاب خود میگوید پزشکی و نجوم را باید از دین گرفت. غزالی از شخصیتهایی است که به دلیل اینکه قرائت صوفیانه از دین ارائه کرده، موجب حذف عقلانیت در جامعه اسلامی شده است. از قضا یکی از عوامل انحطاط علمی و عقلانیت مسلمانان همین بسط تفکر غزالی بوده است.
|
آقایانی مانند خسروپناهها چارهای ندارند الا به من بگویند که آنها(غربیها) بدبخت هستند و نمیفهمند که بدبخت هستند. خوشبخت ما هستیم که از ائمه، خدا و پیغمبر کمک میگیریم.
|
جامعهای خوشبخت است که عقلانیت عرضی و طولی را بتواند با هم جمع کند. شما نگویید که در جامعه خود توانستید. برای این نتوانستیم چون اسلام التقاطی که آمیزه با مسائل دیگر است بر سبک زندگی سیطره کرده است.
|
آیا میشود تصور کرد انسانهایی در کشور و جاهای دیگر از این دنیا بدون اینکه با مذهبی کاری داشته باشند زندگی بدی ندارند آیا چنین چیزی قابل تصور است؟!
من یک سؤال از شما پرسیدم آیا میتوانیم بدون مذهب خوشبخت باشیم؟
|
جواب من این است، آیا در دوران مشروطیت این نسخه جواب داده است؟ دوران پهلوی اول و دوم جواب داده است؟ از قضا 33 سال پیش انقلاب آغاز شده است شما که 120 سال این نسخه را اجرا کردید جواب داده است؟
|
مشکل من دقیقا همین جا است نگاهی که آقای خسروپناه به دین دارد این است که دین آمده است سعادت و خوشبختی را در این دنیا میسر سازد.
|
تا صبح من برای شما استدلال عقلی میآورم سعادت و خوشبختی انسان به سعادت دنیوی ارتباط دارد و منجر به سعادت اخروی میشود. دین نمیتواند بگوید من با آخرت شما کار دارم و با دنیای شما کار ندارم. این تناقض است چون ذره ذره اعمال دنیوی به آخرت ربط دارد.
|
مرحوم دکتر علی شریعتی دو جملهای دارد که می گوید خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت. من مرتبط با آن نسلی هستم که دین آمده است زندگی این دنیا را به ما بیاموزد این مشکلی است که در این 33 سال جمهوری اسلامی ایران داشتم.
|
من معتقدم چگونه مردن را نیز باید از دین آموخت. اما باید توجه داشته باشید که این سخن امام صادق(ع) و قرآن است اگر به عنوان روشنفکر «آتئیست» حرف میزنید من بحثم چیز دیگری است.
|
فرض ایشان بر این است که «دین آمده است که دینداری و حکومت ایجاد کند» من دیگر این را قبول ندارم! دین آمده است به ما بگوید آخرت است، دین نیامده این دنیا را بسازد، این دنیا را عقل ما میتواند بسازد.
|
اسلام به ما نمیگوید عقل را کنار بگذارید مشکل مسلمانان این است که عقلانیت و تجربه را کنار گذاشته است و گرفتار انحطاط علمی شده است.
|
/30462