عضو هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی قم در مطلب خود نوشته است: مناظره آقایان زیباکلام و خسروپناه در موضوع «آسیبشناسی روشنفکری در ایران» حاشیهای پررنگتر از متن یافت، این که سهم دین در سعادت دنیوی چیست و عقل بشری چه نقشی را ایفا میکند؟ طرح نسبتا گسترده این بخش از مناظره در رسانههای و شبکههای مجازی، ایجاب میکند که این موضوع در فرصتی مستقل و مبسوط بررسی شود، اما اجمالا در حدود نکات جناب زیباکلام، چند نکتهای مطرح میشود:
نکته نخست: ایشان مدعی آن میشوند که دین صرفا متکفل سعادت اخروی است و نقشی در خوشبختی دنیوی بشر ندارد. این مدعا حتی در جوامع اسلامی، سخنی بدیع نیست."
این دکترای فلسفه، در ادامه مطلب خود نوشته است: " در این مناظره آقای زیباکلام در اثبات مدعای خود، دلیل و شاهدی را ارائه میکنند، این است که غربیان که از عقل خود مدد میجویند و نه از دین، احساس بدبختی نمیکنند و ما هم نمیتوانیم آنان را در توهم خوشبختی قلمداد کنیم.
با این فرض که روایت ایشان از احساس غربیان در مورد خوشبختی خود، روایت علمی و مبتنی بر پیمایش عالمانه باشد، این استدلال در تثبیت مدعا ناکام است. مخالفان باور ایشان میتوانند مدعی آن شوند که اگر آنان عقل خویش را با آموزههای دینی میآمیختند، درجهای بالاتر را در سعادت و خوشبختی دریافت میکردند و بعید مینماید که جناب زیباکلام وضعیت فعلی غربیان را مدینهای آرمانی بدانند و بالاتر از آن را خارج از فرض و تصویر بشمارند.
صالحی در بخشی از یادداشت خود آورده است: "جناب زیباکلام، شیفتگی خود را به «غزالی» نشان میدهند و مدعی آن میشوند که او نیز چونان مدعایی را داشته است. متاسفانه استطرادی و حاشیه بودن موضوع، موجب آن شده است که ایشان هیچ دلیل و شاهدی برای این نسبت و انتساب نیاورند. درباره این ادعا میتوان یادآور شد که غزالی در «احیاءالعلوم» صرفا اهتمام خویش را به «فقه اکبر» نشان داده است و سهم مهم سعادت معنوی و اخروی را در غایات دین بر میشمرد، در این دیدگاه، همگرایی با دیگر عارفان مسلمان دارد که دغدغه اصلی دین را در طهارت روحانی و سعادت اخروی میشمرد. اما آیا این سخن به معنای نفی توجه دین به سعادت دنیوی است؟ آیا طبقهبندی اهداف دین و شریعت و نقش آن در یک حوزه برجستهتر دیدن، به معنای نادیده انگاشتن سهم آن در حوزههای دیگر است؟! ایشان یادآور میشوند که از جوامع اسلامی میلیونها نفر به مغرب زمین مهاجرت کرده و میکنند، اما از غرب به جز تعداد انگشتشمار به این سامان کوچ نکردهاند. این سخنان، بیش از این نکته را نمینمایاند که زیست در غرب، جذابیت بیشتری را دارد. اما آیا این جاذبه، صرفا معلول اتکا به عقل بشری و رهاسازی دین و شریعت در امور دنیوی است؟ این استنتاج نیازمند ادله و شواهد دیگری است. "
در سخنان آقای زیباکلام، سخنان شتابناک و یا بدون دلیل دیگر نیز دیده میشود که آن را میتوان پیامد شیوه نامطلوب در مباحثات علمی (یعنی حاشیه زائد بر متن) دانست. به نظر میرسد که صرف «گفتوگو» برای «تولید اندیشه» کافی نیست، بلکه بایستی «منطق گفتوگو» را پاس داشت که از مهمترین آن حفظ محور و کانون مباحثه و پرهیز از حاشیهروی بیمورد است.
برای خواندن متن کامل این مطلب، لطفااینجا را کلیک کنید.
/30462
سید عباس صالحی در مطلب خود در وبلاگ نخبگان خبرآنلاین به نقد مناظره زیباکلام و خسروپناه درباره «آسیبشناسی روشنفکری در ایران» پرداخته است.
کد خبر 263027
نظر شما