سه سال پیش با اکران فیلم 2012 که عبارت « تمدن بشری اولیه درمورد پایان دنیا هشدار داد» روی پوسترهای آن نقش بسته بود، ایده پیشگویی مایاها از پایان جهان در مقیاس جهانی مطرح شد و طی چند هفته، شایعه پیشگویی مایاها از پایان جهان در 21 دسامبر 2012 بین 7 میلیارد انسان روی زمین پخش شد. مهمترین ابزار این اطلاعرسانی دروغین هم چیزی نبود جز اینترنت. جستجوی سادهای در گوگل یا بینگ به شما نشان میدهد که بیشترین حجم مطالب و متاسفانه بیشترین ارجاعات و صفحات بازدیدشده در این زمینه مربوط به وبلاگهاست و سهم رسانههای معتبر و پایگاههای اطلاعرسانی سازمان علمی در این میان بسیار کم است.
ماجرای پیشگویی مایاها از آخرالزمان 2012 موردی دیگر از انبوه پیشگوییهای دروغینی است که در طول تاریخ با موضوع آخرالزمان مطرح شده است. از افسانههای پیشگویان زبردست باستانی تا نوسترآداموس شاعر و پس از آن، پیشگویان آخرالزمانی قرن بیستم و دهه اخیر که بارها و بارها عدهای را دور خود جمع کردند و زمان موعود هم گذشت و آب از آب تکان نخورد و متاسفانه علیرغم وجود نشانههای متعدد از دروغ بودن چنین ادعاهایی، باز هم افرادی پیدا میشوند که چنین مسائلی را باور میکنند، با این استدلال که «این بار فرق میکند، من در این زمینه مطالعه کردهام و این بار نابودی انسان حتمی است!». و اگر فکر میکنید تعداد افرادی که چنین شایعهای را باور کردهاند بسیار کم است، باید بگوییم حدود 700میلیون نفر یعنی 10 درصد از جمعیت زمین باور دارند که تا ساعاتی دیگر، دنیا به پایان میرسد!
طی این سه سالی که این شایعه به طور جدی مطرح شده، دانشمندان و علمینویسان بارها تلاش کردهاند که با استدلال علمی و منطقی، تناقضها و اشتباهات موجود در این فرضیه بیاساس را توضیح دهند. اکتشافات باستانشناسی متعدد در سرزمینهای مایا نشان داده است که 21 دسامبر 2012 چیزی نیست جز پایان دوره سیزدهم شمارش طویل (طولانیترین تقویم مایایی) و تحویل سال جدید آنها و ورود به دوره چهاردهم، پدیدهای شبیه به نوروز ما ایرانیها که در آن سال قبلی به پایان میرسد و ما برای جشن گرفتن آغاز سال جدید از روزها قبل تدارک میبینیم. کتیبههای مایایی متعددی نیز کشف شده که به تاریخهای بعد از 21 دسامبر 2012 اشاره میکنند.
فرضیات خیالی برخورد سیارهای با زمین، یا همراستا شدن زمین و خورشید و مرکز کهکشان، جابجایی قطبین زمین و ... همگی از نظر علمی رد شدهاند. این شبها شما میتوانید سیاره مشتری را در آسمان تاریک ببینید که پرنورترین جسمی است که پس از ماه در تمام طول شب در آسمان دیده میشود. مشتری هماکنون بیش از 600 میلیون کیلومتر با ما فاصله دارد. حال فکر میکنید اگر سیاره فرضی «نیبیرو» بخواهد فردا به ما برخورد کند، به چه اندازه و روشنی باید در آسمان دیده شود؟ همراستانی زمین و خورشید و مرکز کهکشان هم پدیدهای است که هر سال در انقلاب زمستانی (مقارن با شب یلدا) روی میدهد و صرفا پدیدهای ظاهری است. سیاهچاله مرکزی کهکشان راهشیری هم 27هزار سالنوری (معادل 254,000,000,000,000,000 کیلومتر) از ما فاصله دارد و نیروی جاذبه آن ده میلیون میلیارد بار ضعیفتر از نیرویی است که زمین به تکتک ما وارد میکند. این نیرو 400 میلیون بار ضعیفتر از نیروی جاذبهای است که وقتی کنار یک کامیون 18چرخ 60 تنی میایستید، احساس میکنید ( که همان را هم احساس نمیکنید). جابجایی قطبین زمین هم پدیده شناختهشدهای است که در چرخهای چنددههزار ساله اتفاق میافتد و هیچچیز جز برخورد سیارهای پرسرعت و با ابعاد زمین نمیتواند آن را در چند ساعت ایجاد کند. قوانین فیزیک فعلی که در سه قرن اخیر پدیدههای ماکروسکوپیک را با دقتی مثالزدنی توصیف کردهاند، شرایط وقوع چنین تغییراتی را به وضوح مشخص کردهاند و به شما اطمینان میدهیم که هیچ کدام از این وقایع نمیتواند ناگهانی و بیهیچ دلیلی روی دهد.
آخرین این شایعات هم که تاریکی سهشبانهروزی زمین است، یا نیازمند آن است که خورشید خاموش شود، یا آنکه زمین از چرخش بایستد و یا در سایه جسمی دیگر فرو رود. حتی اگر خورشید همین لحظه خاموش شود، آنقدر داغ است که تا میلیونها سال دیگر نورافشانی میکند و فقط اندازهاش رفتهرفته کوچکتر میشود. برای آنکه زمین بخواهد از چرخش بایستد، باید جسمی هماندازه سیاره ما و در جهت مخالف و با سرعت چند ده کیلومتر بر ثانیه به زمین برخورد کند تا بتواند دوران وضعی آن را متوقف کند؛ اتفاقی که میلیاردها سال پیش برای سیارات ناهید و اورانوس رخ داده و دوران وضعی آنها را تغییر داده است. و اما گزینه سوم که فرورفتن زمین در سایه جسمی دیگر است، نخست نیازمند حضور جسمی است که به مراتب از زمین بزرگتر باشد، و دوم نیازمند قرارگیری این جسم در نقطهای خاص از خط واصل زمین و خورشید که این سایه عظیم نه فقط برای یک لحظه که چند روز زمین را تاریک کند. مطمئن باشید که اگر قرار بود چنین جسمی بین زمین و خورشید وجود داشته باشد، قرنها پیش آن را کشف کرده بودیم و تک تک مردم روی زمین میتوانستد این جسم عجیب را که اندازهاش چند برابر ماه بدر در آسمان بود، با چشم ببینند.
اما افسوس که بسیاری از مردم این هیجان یا اضطراب را به اطمینان و یقین ترجیح میدهند. شما میدانید چرا؟
آخرالزمان انسانی
شیوع شایعه دروغین آخرالزمان 2012 اما فرصت مناسبی است تا از نگرانیهای مردم برای زنده ماندن و بقای بشر استفاده کنیم و توجه آنها را به آسیبهایی که انسان متمدن بر تنها سیاره زیستپذیر شناختهشده در این ناحیه از عالم وارد کرده است، جلب کنیم. روند آلایندگی ما انسانها حیات روی زمین را در معرض خطری جدی قرار داده است که نخستین قربانی آن خود ما خواهیم بود. گرمایش جهانی که در اثر آزادسازی غیرطبیعی گازهای گلخانهای به جو زمین اتفاق افتاده، متوسط دمای زمین را افزایش داده است. یخچالهای قطب شمال و جنوب در حال ذوب شدن هستند و تغییرات گستردهای را در سیستم آبوهوایی زمین ایجاد کردهاند که به تغییر اقلیم، افزایش سطح آب دریاها، کاهش آب شیرین و ... در یک کلام، پدید آمدن شرایط آبوهوایی متفاوتی روی زمین منجر میشود که مطلقا برای ما انسانها که جزو حساسترین گونههای زنده روی زمین هستیم، قابل تحمل نیست. فناوری فعلی بشر هم نه میتواند این اثرات را تقلیل دهد و نه میتواند ما را به جای مناسب دیگری منتقل کند، ضمن آنکه هنوز هم نتوانستهایم چنین جایی را پیدا کنیم.
پس چه بهتر که از این فرصت جهانی بادآورده (!) به نفع نجات زمین و تضمین بقای خودمان روی این مروارید سفیدوآبی بینظیر در عالم بهرهبرداری کنیم.