کریم زمانی مفسر قرآن کریم درباره نحوه تصرّف ابلیس در ذهن و ضمیر انسان گفت: شیطان، نسبت به انسان تصرفی طولی دارد نه عرضی. یعنی کُنش وسوسهگرانه او به گونهای صورت میگیرد که پنداری هیچ وسوسهای در کار نیست، و این خود شخص است به زشتی و پلشتی میل میکند و مرتکب جرم و جریرتی میشود.
وی اظهار داشت: وصف «خنّاس» خود بیانگر نحوه وسوسهانگیزی شیطان است. خناس در لغت به معنی بسیار پنهان شونده و گریزنده است. در آیه 17 سوره اعراف نیز نحوه دام گستریهای شیطان را بیان داشته است که از چهار طرف پیش و پس و راست و چپ، به آدمی حمله میآورد و او را در حلقه محاصره خود میگیرد؛ «ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ»
این مفسر قرآن کریم ادامه داد: البته منظور از این راهها، راههای محسوسه نیست، چنانکه آلوسی در «روحالمعانی» قوه وهمیه و شهویه و غضبیه را ابزار دام گستریهای شیطان دانسته است از این رو اگر وسوسه شیطان به صورت عرضی و تقابلی باشد، آدمی به خود میآید و در برابر او جبهه میگیرد و به سادگی تسلیمش نمیشود.
این مثنویپژوه عنوان کرد: بنابراین طولی بودن وسوسهگری شیطان باعث میشود که شخص، متوجه وسوسه او نشود، بلکه وسوسهگر با ذات آدمی یکی میشود، چنانکه مولانا گوید:
یک سگ است و در هزاران میرود، هر که در وی رفت، او از آن میشود/ هر که سردت کرد، میدان کو در اوست، دیو، پنهان گشته، اندر زیر پوست/ چون نیابد، صورت آید در خیال، تا کشاند آن خیالت در وبال/ گه خیال فُرجه و گاهی دُکان، گه خیال علم و گاهی خان و مان
زمانی گفت: قرآن کریم در بیان طولی بودن تصرف شیطان در انسان از لفظ «زینت» استفاده کرده است، چنانکه در آیه 43 سوره انعام، و آیه 48 سوره انفال و آیه 24 سوره نمل و آیه 38 سوره عنکبوت بدین مطلب تصریح رفته است. آری، کار شیطان تزیین زشتیهاست:
میل شهوت کر کند دل را و کور/ تا نُماید خر، چو یوسف، نار، نور.
62303/