به گزارش خبرآنلاین، «سفر با حاج سیاح» سفرنامهای است که احسان نوروزی در آن تجربه 50 روزهاش از سفر به اروپا را شرح داده است.
امیرحسین خورشیدفر نویسنده در مراسم رونمایی این کتاب گفت:«مهم نیست که از طریق این کتاب اروپا را بشناسید،او نگاه تازهای به اروپا و مظاهر فرهنگیاش دارد و برخلاف سفرنامههای قبلی نگاه تازه او محصول اجتماع ما به اروپاست.»
محمدعلی سپانلو نیز ر این نشست جای ژانر سفرنامه را در ایران خالی دانست و تاکید کرد که نباید سفرنامه را با خاطرهنویسی اشتباه گرفت.
او گفت:«کسی که سفرنامه مینویسد بایداطلاعات تاریخی هم داشته باشد؛ مثلا در این سفرنامه نوروزی از بیسمارک به عنوان امپراطور آلمان نام میبرد در حالی که او صدراعظم این کشور بود یا در جای دیگری میگوید فکر میکنم که از زمان رضا شاه پارک شهر مد شده در حالی که باغ ملی را ناصرالدین شاه درست کرد؛ رضا شاه که آمد مجسمهای که او در این باغ نصب کرده بود ویران کرد، و هر کسی که مجسمه دیگران را خراب کند روزی مجسمه او نیز نابود خواهد شد.»
او یکی از ویژگیهای خوب سفرنامه نوروزی را تشبیه شهرها به آدمها دانست و گفت:«ارزشهای ادبی که این اثر دارد آن را از ژانر خاطرهنگاری جدا کرده است، نمیتوان کتابی را به سفارش خواند، ولی این اثر را من راحت خواندم و به همین دلیل آمدم تا درباره اهمیت این فکر به عنوان ژانر ادبی حرف بزنم و بگویم که ما ژانر سفرنامه نویسی کم داریم.»
محمد رضایی راد نیز گفت: «مهمترین اتفاقی که از لحاظ ادبی دراین سفرنامه رخ میدهد، همسفری مسافر امروزی با مسافر دیروزی یعنی حاج سیاح است. مسافر با مردی از 170 سال پیش همسفر میشود.»
او در ادامه به مقایسه مقدمه سفرنامه تهران سکویل وست که در زمان رضاشاه به ایران سفر کرده بود با مقدمه کتاب «سفر با حاج سیاح» پرداخت و گفت:«خانم وست در مقدمه سفرنامهاش از نارسایی زبان برای انتقال تجربه سفر حرف میزند و در کتاب احسان نورزی از تشبیه سفرنامه به ترجمه و بحرانی کردن زبان مقصد صحبت میشود. بحرانی شدن زبان این اثر به این معناست که مسافری که انتلکت و کمی آنارشیست است و سعی میکند مثل یک ولگرد سفر کند وقتی به سفرنامهنویسی میرسد زبان یکباره سفید میشود و باید در توصیفات استعاری این نارسایی را ببینیم.سیطره زبان مقصد حتی در جای دوری هم در آن سوی جهان جاری است و زبان در اصل یک تجربه نارسا است.»
این نویسنده و مترجم دومین امر بحرانی را که احسان نوروزی با آن در این سفرنامه مواجه بوده، تاکید بر سفر به مثابه یک کشف و شهود و عریان کردن تجربه سفر دانست و گفت:«توریست نمیتواند سفرنامه بنویسد در مقدمه کتاب بست میبینیم که او نگاه پدیدارشناسانه دارد. در سفرنامه «سفر با حاج سیاح» نویسنده هر لحظه فقدان مکاشفه و دیداری را که در سفر توریسم رخ میدهد، نشان میدهد. توریسم با امر تعطیلی و فراغت همبسته است و او دچار توهم دیدار یادمانها و فرهنگها است، در واقع او جنون دیدن و عکاسی دارد. اما در سفرنامه نوروزی او سعی میکند از طریق کشف خودش و رابطه با انسانها این موضوعات را یادآوری کند.»
او ادامه داد:«مفهومی که در سفر هست سفر با مرارت است. امروز دیگر کاشفانی مثل کریستف کلمپ یا جهانگردانی مثل مارکوپولو نداریم گوگل ارث یا رسانههای اینترنتی جای پنهانی را در جهان نگذاشتهاند اما مواجهه تجربه زیسته شده در جاهای دیگر جهان و بحرانی کردن زبان مساله است. در واقع سفر با همین مفهوم بحرانی شدن زبان آغاز میشود.»
در این نشست احسان نوروزی بخشهایی از سفرنامهاش را برای حاضران خواند.
57244