کیوان کثیریان

شکی نیست که سینما هم مثل دیگر پدیده‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بازتاب اتفاقات جامعه‌ زمانه خویش است. شاید برای اثبات این مدعا نیاز به آمار و ارقام دقیق و کار کارشناسی داشته باشیم اما مشاهدات نشان می دهد هر وقت آمار نارسایی‌های اجتماعی چون طلاق، اعتیاد، جنایت، دزدی، خیانت و...در جامعه بالا رفته، بیان و به تصویر کشیدن این معضلات هم در سینما بازتاب پیدا کرده است.
به هر حال سینماگران و به خصوص فیلمنامه‌نویسان هم جزیی از افراد این اجتماع و در ارتباط مستقیم با مردم و حوادث هستند و به نوعی جامعه و آدم‌های پیرامون خود را در کارهایشان انعکاس می‌دهند.
سینماگر باید کاستی ها و نارسایی ها و دردها را نشان دهد اما نباید دچار سوءتفاهم شویم و از سینما و سینماگر توقع داشته باشیم، درد را هم درمان کند.
درمان هر دردی بر عهده نهاد مسوول و مربوط به خودش است. گرچه بازنمایی و نشان دادن کاستی‌ها و ضعف‌های اجتماعی مثل فقر، اعتیاد، خیانت و... بر عهده سینماست اما سینماگر موظف به رفع درد نیست!
متاسفانه در این میان نشان دادن معضلات اجتماعی که به نوعی در ساحت "نقد اجتماعی" جای می گیرد و باید مورد توجه مسوولان قرار بگیرد با "سیاه‌نمایی "اشتباه گرفته می‌شود و سینماگر متهم به سیاه‌نمایی می‌شود! سیاه‌نمایی زمانی رخ می‌دهد که وقتی در جامعه مشکل وجود ندارد، اثری با قصد مغرضانه و بیان نادرست کاستی‌ها بخواهد جو جامعه را متشنج کند و باعث ایجاد برداشت نادرست دیگران از وضعیت موجود شود.
"نقد اجتماعی" و "نشان دادن معضلات" سیاه نمایی نیست؛ وظیفه اجتماعی هر هنرمندی که به مملکت خود و مردم خود علاقه دارد آن است که دردها و آرزوها و مسائل آنها را در لفافه هنر بیان کند.
لاپوشانی مشکلات و پنهان کردن وقایع تلخی که در جامعه وجود دارد نه تنها راه‌حل نیست بلکه با انکار معضلات اجتماعی باعث عمیق‌تر شدن و گستردگی آنها می‌شویم.
از طرفی وقتی این موضوعات به تصویر کشیده می شوند معمولا از سوی مخاطبان هم با استقبال روبرو می شوند؛ چرا که مردم دوست دارند بازتاب مشکلاتی که با آن درگیر هستند را روی پرده سینما ببینند. در این میان سینماگر هم باید با لحن مصلحانه و مشفقانه‌ این مشکلات را مطرح کند و با نقد اجتماعی آگاهانه و مبتنی بر حسن نیت و کار کارشناسی، چهره درست و واقعی از معضلات نشان دهد و مراقب باشد لحن دلسوزانه اش را از دست ندهد و حرفش رنگ و بوی دشمنی و سیاه‌نمایی به خود نگیرد. به نوعی هنرمند با انتخاب چنین موضوعاتی روی لبه باریک تیغ راه می‌رود که یک سوی آن "نقد اجتماعی مشفقانه" و دیگری "سیاه نمایی خصمانه "است.
جالب اینکه این نقدها همیشه مسوولان و دست اندرکاران را نشانه نگرفته و گاه خود مردم یک جامعه را نقد می‌کند و با این کار سعی درا یجاد تغییر در رفتارها و فرهنگ های نادرست مردم را دارد. به هرحال مسوولان نباید برخوردهای تنگ‌نظرانه با این آثار داشته باشند؛ باید بپذیریم جامعه ما هم مثل هر جامعه دیگری کاستی‌ها و مشکلات بسیار زیادی دارد که تنها با پذیرفتن؛ به تصویر کشیدن و نقد و تحلیل آنهاست که می‌توان آنها را برطرف کرد.

این یادداشت شفاهی درهفته نامه سلامت 9 دی 91 به چاپ رسیده است.

منبع: خبرآنلاین