عرفان قانعی فرد*

ابهام در چشم انداز ثبات سیاسی عراق و اقدامات مشکوک ریئس فعلی اقلیم کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی از سوئی، استفاده از کارت کردها توسط اردوغان ، نخست وزیر ترکیه هم از سوی دیگر، و سفر باو ه آمریکا برای گفتگو با اوباما در اوایل فوریه (بهمن ماه) آینده ؛ این پرسش ها را در ذهن متبادر می کند که در اثنای تحولات سوریه ، ترکیه چه نقشی را می تواند در سیاست های منطقه ای این کشور داشته باشد؟ ترکیه با اتخاذ کدام سیاست با مشکلات مربوط به گروه های کرد روبرو می شود؟ آیا آنکارا می خواهد از کُردهای سوریه با حمایت بارزانی، برای برانداری حکومت «بشار اسد» و علیه نظام سوریه استفاده کند؟؛ توافق با حزب کارگران کردستان "پ.ک.ک" و رهبر آن «عبدالله اوجالان»، چه معنائی دارد؟ طبق اعلام رسمی مطبوعات ترکیه ، اردوغان و بارازنی قراردادهای محرمانه ای با یکدیگر در این مورد امضا کرده اند که اردوغان ، مشروعیت ایجاد دولت کُردی مستقل در عراق را به رسمیت خواهد شناخت و در مقابل، بارزانی نیز از طرح منطقه ای اردوغان علیه نظام سوریه و حکومت نوری مالکی در عراق و سپس علیه ایران حمایت می کند.
در طی تاریخ معاصر ترکیه، همیشه ژنرال‌های نظامی ارتش ترک، یک نوع نگاه امنیتی به قضیه کُردها داشته‌اند و مسائل تهمت‌های فعالیت تجزیه‌طلبانه را مطرح کردند و بسیاری از روشنفکران یا زندانی یا اعدام شدند. امروزه تازه آنکارا الان سعی می کند که باوری به هویت رسمی کردی داشته باشد. البته کُردها هم سعی کردند که حکومت مرکزی را وادار کنند تا از سرکوب دست نگه دارد و به آنها نوعی آزادی فرهنگی- سیاسی - اجتماعی بدهد که آزادی فعالیت را هم داشته باشند اما همچنان سیاست ترکیه نسبت به کردها، عقلانی نیست. شاید به خاطر همان سیاست غیر انسانی و دیکتاتور منشانه ترکیه علیه کردها بود که شادروان عصمت شریف وانلی آن را احمقانه می نامید و حکام ضد کرد را خشک مغز توصیف می کرد
اینکه آیا کردهای ترکیه و شخص اوجالان به همراهی با طرح اردوغان تمایل دارند، نکته مشخصی وجود ندارد؛ بدون شک اردوغان مانند همیشه نخواهد پذیرفت به کردهای این کشور خودمختاری سرزمینی اعطا کند و شاید بارزانی و اردوغان به اهداف موقت خود دست یابند اما پایدار نخواهد بود. از طرفی اوجالان همیشه وجود حکومت اقلیم خودگردان محلی در کردستان عراق را خطری برای ترکیه و تمامیت ارضی آن می داند از طرف دیگر بارزانی هم همیشه وجود پ ک ک را عاملی برای عدم ثبات سیاسی کردستان عراق و موقعیت خودش می داند.
بارزانی کاملا مجری سیاست های ترکیه است؛ به طور کلی بازی خطرناکی را آغازیده. بارزانی تصور می کند به کمک ترکیه به استقلال خواهد رسید. هرچند روابط ایران و ترکیه بارها و بارها شاهد این فراز و فرود بوده و هنوز قراردادهای امنیتی ایران و سوریه و ترکیه برجای خود باقی است اما ترکیه عاقبت با ایران و سوریه به توافق خواهد رسید و استراتژی بارزانی، چیزی جز انزوای سیاسی در پی نخواهد داشت. بارزانی به ایران مانند ایام نزدیکی اش به صدام حسین ، پشت کرد و متاسفانه دیپلماسی ایران هم دربرابر بارزانی موفق نبود و صرفا وعده ها و زبان تملق وی و حزبش را باور کرده اند و حتی به وی اجازه دادند تا مراکز و حتی نشریاتی در جهت ترویج افکار این حزب منتشر کنند. و از همه مهم تر داشتن این کرسی ریاست اقلیم ، مدیون ایران است. گرچه بارزانی برخلاف قانون اساسی پارلمان کردستان، بیش از 3 دوره است بر آن تکیه زده و برای خود مادام العمر متصور است. و ادامه حضورش کمترین سودی از نظر منافع و مصالح ایران نداشته و ندارد. و از نظر امنیتی هم مشکلات عدیده ای در این سالها برای ایران در پی داشته است. گرچه این واقعیت را نمی خواهد بپذیرد که ایران، واقعیت منطقه است و کردها جز ایران، ملجا و پناهی در طی تاریخ نداشته اند.
هرچند مقام های نظامی – امنیتی ایران از جلال طالبانی و بارزانی خواستند که از کردهای سوریه بخواهند که علیه سوریه اقدامی انجام ندهند و در ابتدا هم طالبانی لبیک گفت، اما بعدها بارزانی خط خود را جدا کرد. در حالی که بارزانی از سال 1383 از کمک مالی و تسلیحاتی سوریه و حافظ اسد منتفع بوده است.
شاخه ایرانی پ ک ک ( یعنی پژاک ) پس از سفر مسعود بارزانی به تهران ( اوایل آبان 1390 ) و وعده های مکررش به مقامات امنیتی و نظامی و عقد قراداد بین ایران و پ ک ک ، عملا تعطیل شده و افسانه سرائی های رسانه ای و تبلیغاتی اش هم ظاهرا پایان یافته. امروزه پ ک ک، صراحتا حامی سوریه و تائید کننده حکومت بشار اسد است و حتی اعلام کرده در صورت حمله ترکیه ما از خاک و وطن خود دفاع می کنیم! و البته حکومت سوریه با حزب اتحادیه دموکراتیک کردستان (شاخه سوری پ ک ک) که خود را مهمترین تشکل سیاسی کرد در کشور می داند، توافق کرده که کنترل کردستان سوریه در اختیار آنها باشد. در اوایل دهه 1980، سوریه تسهیلاتی را برای پ ک ک فراهم کرده بود. سوریه با ترکیه اختلاف داشت و دمشق به منظور فشار بر روی آنکارا از کارت پ ک ک استفاده کرد و اوجالان در جذب هزاران نیروی کرد سوری، به اسد کمک کرد و به عبارتی مناطق کردنشین را ارام کرد و ترکیه هم از سال 1983 به بعد ، در مرز عراق، دست به عملیات نظامی می زد و پایگاه های بقاع را بمباران می کرد.
امروزه در کردستان سوریه، وضعیت خودگردانی پدید آمده اما کردها قدم در راه تشکیل دولت مستقل کردستان سوریه برنداشته اند چون کردهای سوریه دچار وسوسه تجزیه ‌طلبی یا جدایی طلبی و خواستار استقلال نیستند و تنها خواهان دموکراسی و شناسائی حقوق خود در چهارچوب سوریه ای دموکراتیک اند .شاید سیاست بشار اسد در عقب نشینی واحدهای نظامی سوریه از مناطق کردنشین در شرق و شمال کشور و سپردن کنترل ان مناطق به کردها ، تاکتیکی بود که ترکیه را بترساند تا از کارت کردی علیه سوریه استفاده نکند، زیرا با اینکه نقطه ضعف و خط قرمز دولت ترکیه، مسئله کردهاست اما در جامعه ناهمگون سوریه، کردها چالش هویتی دارند و استفاده ابزاری از کردهاست که داغ بر داغ می افزاید. اما ورود نیروهای موسوم به آزادیبخش به کردستان سوریه ، موجب ایجاد فتنه و آتش جنگ است.
ترکیه هم نگران شد که مبادا از این امر و کارت پ ک ک و کردها علیه آن کشور استفاده شود و در رسانه هایش هر روزه مدعی است که ایران هم در این راستا با سوریه همگام شده. البته کارشناسان سازمان میت ترکیه هم بر این عقیده هستند که ایران در تحریک کردهای ترکیه و حزب پ ک ک و همچنین در حمایت فعلی از اوجالان نقشی موثر برعهده دارند. در برخی از رسانه ها هم، حساسیت ها برانگیحته شد و این تصور پدید آمد که شاید پس از سقوط بشار اسد، اقلیم کردستان دوم پدید آید.
البته بارزانی هم به ترکیه وعده داده است که هرگز اقلیم کردستان 2 در سوریه تاسیس نخواهد شد و این نکته، امری مسبوق به سابق است زیرا تمایلی ندارد که رقیبی برای وی پدید آید. همانگونه که پدرش در 1324 به دستور انگلستان راهی مهاباد شد تا بساط روس ها و قاضی محمد را بهم بزند و کسی در عرصه سیاسی کردستان جز خود و خانواده اش باقی نماند. بارزانی که از نصب پرچم پ ک ک وحشت داشت، در اربیل کنفرانس حمایت از کردهای سوریه را برگزار کرد، تصمیم به تشکیل شورای عالی کردهای سوریه گرفت و در نوار مرزی به دیدار آوارگان کرد سوری شتافت. گرچه او گفت که خواستار دخالت در امور کردهای سوریه نیست و فقط می خواهد به آنها در هر تصمیمی که اتخاذ می کنند کمک کند، اما در خبرهای محرمانه منتشر شد که با دستور بارزانی در اردوگاه جنوب شهر اربیل، آموزشهای نظامی توسط نیروهای پیشمرگه به سیصد نفر از کردهای سوریه در حال انجام گرفتن است.
قطعاً نزدیک شدن بارزانی به ترکیه و دور شدن تدریجی اش از ایران، او را به این مسیر انداخت که مقابل پ ک ک ایستادگی کند و حتی نیروهایی را هم برای تخریب و ترور از مرز موصل راهی سوریه کرد. همچنان که در روزهای اخیر این خبر منتشر شده که بارزانی 1 میلیون دلار به جنگجوهای سوریه کمک مالی کرده است.گرچه پدرش مصطفی در نواری ویدئویی به تاریخ 11 مارس 1970 می گوید: “ما هرگز خواهان کردستان مستقل نبوده ایم” اما اوجالان، مسعود را به داشتن توهم شاهنشاهی کردستان متهم می کرد. امروزه سیاست مسعود بارزانی در سوریه با شکست روبرو شده و نه استفاده از عشایر مرزنشین کردستان ترکیه مانند شمزینیها و مسلح کردن آنان و نه تحریک علیه پ ک ک می تواند مفید فایده باشد. تحریک بارزانی علیه اوجالان، ثمره ای برای کردهای منطقه در پی نخواهد داشت. اوجالان هم فردی است که همچنان مانند بارزانی می خواهد رهبری جنبش کردها را در دست داشته باشد.
من پس از سفرهایم به مناطق کردنشین سوریه بین سالهای 2007 تا 2011 و با مطالعه در مورد این مناطق به این نتیجه رسیده ام که ضرورت و اولویت اصلی، شناخته شدن رسمی هویت کردی در سوریه است نه شکل گیری اقلیم کردستان دیگری مانند آنچه در کردستان عراق است که تنها زمینه حضور “شاهنشاهی” بارزانی را فراهم می آورد و کمترین منفعتی برای آینده کردستان عراق ندارد و با وضعیتی متزلزل و بدون ثبات روبروست و تنها خانواده بارزانی به تجارت کرد و کردستان مشغولند. برای ایشان و حزب ایشان، با احتکار ثروت و قبضه قدرت در چنگال خود و خانواده، کرد و کردستان تنها و تنها یک شرکت بازرگانی چند میلیون رعیتی است که خود و خانواده اش از ان منتفع هستند و در جهت منافع و مطامع خود هم حاضر است کل کرد و کردستان را فدا کند. بارزانی صرفا در داخل کردستان و رسانه های کردی زبان ، دم از حکومت مستقل کردی می زند و تنها یک کارت برای تحریک افکار عمومی بخش عامی مردم کردستان است. اما در سفرهایش به اکثر کشورها صرفا از نفت، سخن می راند و لاغیر.و با وجود بارزانی، آینده تاریکی در پیش روی کردستان خواهد بود.در حالی که اقلیم کردستان عراق، نخستین تجربه و آزمون و تجربه سیاسی حکومت داری محلی توسط کردهای عراق است.
کردستان سوریه آینده ای بدون بارزانی و اوجالان خواهند داشت. مردمان کرد سوریه نقش مخرب پ ک ک و اوجالان را فراموش نکرده اند که امروزه هم گروهی وابسته به اوجالان اختیار آنان را در دست بگیرد. به هر حال آینده کردستان سوریه بدون اجازه دخالت به مسعود بارزانی و عبدالله اوجالان می تواند روزنه هایی از امید در دل بپروراند. در سال 1960، عیسی پژمان مسئول امور کردها در ساواک خطاب به تیمسار حسن پاکروان رئیس وقت ساواک نوشت: " تشکیل کردستان سوریه مستقل ممکن نیست؛ اصلا در هیچ کدام از چهار منطقه کردستان امکان ندارد چون آن قدر خرید و فروش و خودخواهی و خیانت و زد و بند با خارجی و اختلاف بین آنهاست که خودمختاری اش نه در سوریه نه در هیچکدام از کردستان های دیگر ممکن نبوده و نیست. امکان ندارد. سر کوچکترین موضوعی با هم توافق و تفاهم ندارند".
اکنون باید دید که ایا واقع امر در عرصه عملی سیاست همانست که اردوغان می پندارد ؟ شکی نیست که او می خواهد نه برای پایان دادن به بحران کرد ترکیه و ادامه توسل به زور، بلکه برای نوعی ادرس غلط دادن ماجا را منحرف گرداند و از طرفی با حمایت ظاهری از وضع غیر مرتبط به وی یعنی کردستان عراق به ویژه شخص و حزب مسعود بارزانی؛ بر کردستان سوریه هم تاثیر بگذارد. کسی که باوری به هویت رسمی کردها در کشور خود و حل مسالمت قضیه و پذیرفتن مشارکت سیاسی کردها در حکومت ندارد ایا می توان پذیرفت یک شبه خواب نما شده و از کشور مستقل کردستان در شمال عراق دفاع کند؟ البته اردوغان می داند که مسعود بارزانی هم نماینده همه کردهای جهان نیست و عقلانیتی قبیله ای دارد و تنها به خاطر توافق هایی با برخی کشورهای اطراف- فعلا وی برخلاف نص صریح قانون پارلمان محلی عراق بر این کرسی تکیه زده و با مافیای رسانه ای - مالی - امنیتی خود را نگه داشته است و ترکیه با حمایت از ارزوی موهوم بارزانی هم نمی تواند مساله کردها را در خود ترکیه حل و فصل کند. از طرفی بارزانی با تکیه بر سیاست فعلی ترکیه و عربستان صرفا قصد بهم ریختن اوضاع به شیوه ای مافیایی علیه حکومت مرکزی عراق و شخص مالکی دارد اما این سیاست ترکیه هم دخالت مستقیم در کشور عراق است. گرچه در دراز مدت هم این سیاست بارزانی غیر از انزوای کامل سیاسی ِبه اضمحلال مافیای او منجر می شود. کسی که هویتش و موقعیتش مدیون مراکز نظامی و امنیتی ایران است نمی تواند با تاکید بر سیاست تجزیه طلبی و تحریک گروه های مسلح ضد ایرانی و تنها سیاست تملق به جای دیپلماسی در دراز مدت ایران را هم راضی و بدون واکنش نگه دارد.
نویسنده خاطرات جلال طالبانی، رئیس جمهوری عراق

4949

منبع: خبرآنلاین