کم پیش میآید که در حوزه فیلم کوتاه یا نیمه بلند حتی، شاهد حضور حرفهایها باشیم و حاصل کار در حد کاری حرفهای باشد در ایران. این «به ندرت» را به تمام و کمال در «پارک مارک» بکتاش آبتین شاهدیم؛ فیلمی که در مرحوم خانه سینما هم به نمایش درآمد و نمایش گهگاهیاش را هم در خانههای فرهنگ مختلف شاهد بودهایم.
«پارک مارک» ظاهراً فیلمی مستند است که اصلاً هم مستند نیست چون شخصیت واقعیاش یعنی «مارک» [که به روایت خودش در آمریکا، هم بانکزن بوده هم فروشنده کوکایین و چون برای تنبیه یکی خردهفروشها که پول کوکایین را در قمار باخته، مرتکب قتل میشود بیشتر از 12 سال را در زندانهای آمریکا سپری میکند] دقیقاً دارد کاری را میکند که به آن میگویند: «بازی در سینمای حرفهای» فیلم از چند نظر ادامهٔ موج نوی فرانسه است هم با تیتراژ خود که یادآور فیلمهای نخستین گدار است هم به دلیل حذف عمدی نماهای لایی که باز هم آدم را یاد گدار میاندازد و هم به دلیل مستندنمایی نرم در عینِ قصهگویاش که یادآور نخستین آثار چهره دوستداشتنی موج نو یعنی تروفوست با این همه به دلیل بومیسازی روایت و نگاه سینمایی، نام جارموش و «عجیبتر از بهشت»اش بیشتر در ذهن نقش میبندد.
مارک، یک آخر خطیست که در پارکهای تهران، شبهایاش را به صبح میرساند و با دزدی از صندوق صدقات، خرج اعتیادش را در میآورد. او از آمریکا دیپورت شده به مسکو و از آنجا به تهران چون زادهٔ ایران است. پسرش بازیکن رگبیست و یکی از دخترهایاش مشاور ارشد یکی از بانکهای بزرگ آمریکاست و دختر کوچکترش از افسران افبیآی است. روایت او از زندگیاش، همراه با نشان دادن عکسهایی از خودش با خانوادهاش، روی یک پلهبرقی از حرکت باز ایستادهٔ رو به پایین آغاز میشود پله برقیای که تیتراژ با درشتنمایی محو دندانههایاش، شباهت تام وتمامی مییابد به میلههای زندان.
مارک، قصه زندگیاش را با خونسردی و در عین دزدی از صندوق صدقات تعریف میکند. پسزمینهٔ این روایت، گرافیک رنگینی از تابلوهای بالای شهر است که یادآور تابلوهای پاپآرت اندی وارهول است و البته نقش تعیینکنندهٔ رنگهای تند در فیلمهای زیرزمینیاش.
«صدا» شخصیت اصلی فیلم است و حضور یک حرفهای تمام عیاردر حوزه صدابرداری، جانمایه اثر را زیر پوشش گارانتی خود دارد. کاربرد صدا در فیلم نیز دارای همان اهمیتیست که در آثار موج نو و نسخه آمریکایی این موج یعنی سینمای جارموش شاهد بودهایم.
«مارک» اکنون چون شخصیتهای واقعی هکتور بابنکو در زندان است و اعتیاد به کراک دیگر از آن آدمکش هیکلی توی عکسها، چیزی باقی نگذاشته تا توان گریز داشته باشد. بنگ! کار مارک تمام است اما فیلم آبتین او را زنده نگه میدارد!
5858