محمد مرسی، دولت وی و جامعه مصر روزهای تاریخی خطرناک و سختی در پیش دارند و پیش بینی می‌شود جایگاه آنها در انتخابات آینده ریزش کند.

زهرا خدایی

مصر همچنان صحنۀ آشوب و خشونت است. ناآرامی‌ها و درگیری‌هایی که در دومین سالگرد انقلاب 25 ژانویه آغاز شده بود، با صدور حکم اعدام برای 21 نفر از عوامل درگیری در ورزشگاه پورت سعید-که سال گذشته منجر به مرگ 74 نفر شده بود- در قاهره، پورت سعید و اسماعیلیه ابعاد تازه‌ای یافته است. مصر در حالی دومین سالگرد انقلاب را پشت سر گذاشت که سایۀ بحران اقتصادی و ته کشیدن ذخایر ارزی کشور، معیشت مردم با دشواری روبرو ساخته است. قاهره هنوز منتظر وام 4 میلیارد دلاری صندوق بین‌المللی پول است و در سویی دیگر عملکرد محمد مرسی به گونه‌ای نبوده‌ای تا سطحی از رضایتمندی را در میان مصریها به وجود آورد. روز جمعه در دومین سالگرد انقلاب و در درگیری میان معترضین و نیروهای امنیتی 10 نفر کشته شدند و رئیس‌جمهوری اسلامگرا –که برخی از جریان‌های مصری وی را به انفعال متهم می‌کنند- مردم را به وحدت ملی فرا خوانده است. مصر و دولت اسلامگرای آن روزهای سختی را پیش روی دارد و بسیاری از کارشناسان بر این اعتقادند که در انتخابات آینده پارلمانی شاید عدم کارآیی دولت مرسی، پایگاه و جایگاه آنها را تحت الشعاع قرار دهد. خبرآنلاین در گفتگویی با احمد بخشی،  کارشناس مسائل آفریقا آینده مصر را مورد بررسی قرار داده است.
با گذشت 2 سال از انقلاب مصر آیا می‌توان گفت که اهداف انقلابی تا اندازه‌ای محقق شده است؟
شاید اطلاق نام انقلاب بر روی تحولات مصر سنگین باشد. اگر بگوییم تحولات و یا مجموعه‌ای از مسائلی که در حال شدن است، بهتر باشد. مصر انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی را پشت سر گذاشته اما هنوز نتوانسته به اهداف و نهایت خود خود برسد و هنوز دست به گریبان بحرانهای زیادی است و بسیاری از تحولات پساانقلابی هنوز در این کشور در حال شدن است.
برای دلایل ناآرامی‌ها باید تحولات 2 سال اخیر مصر را مورد بررسی قرار داد. اول اینکه آنچه در مصر رخ داد، انقلاب کامل نبود، انقلاب به معنای واژگونی، سرنگونی و از بین رفتن سیستم قبلی و جایگزین کردن یک سیستم جدید با اهداف و ایدئولوژی جدید و رهبران متفاوت است. در حالیکه شاهد بودیم که شورای نظامی بعد از سقوط مبارک قدرت را در دست گرفت و همان افرادی بر سر کار بودند که در دوران مبارک کار می‌کردند. در واقع آنچه در سال 2011 در مصر اتفاق افتاد، تحولاتی بود که که هنوز بخش قابل توجهی از آنها به آینده معطوف است.
اما بعد از 1 سال شاهدیم که در سالگرد انقلاب، مردم مطالبات دیگری دارند. در ابتدا مردم می‌گفتند که پازل انقلاب کامل نشده و برای تکامل آن شورای نظامی باید از قدرت کناره گیری کند و انتخاباتی برگزار شود که در آن آراء و خواست مردم انعکاس پیدا کند. از این رو در تحولات سال گذشته شاهد برگزاری انتخاباتی بودیم که در آن گزینۀ شورای نظامیان رأی نیاورد و محمد مرسی نیز با رأی شکننده پیروز شد. ترکیب آراء نشان داد که جامعه می‌تواند با این نوع آراء آبستن تحولات مهمی باشد و اگر هم خواسته باشند تحولات را مدیریت کنند باید پشت صحنۀ سیاست و حکومت بخشی از امتیازات را واگذار کنند. تأخیر در اعلام پیروزی محمد مرسی نشاندهندۀ این بود که به طور حتم اتفاقات مهمی در جریان است. از سویی رأی شورای نظامی هم کم نبود، آنها 48.5% رأی داشتند و به طور حتم این مسئله نشان می‌دهد که اگر آنها قانع نشوند و نظرشان در سیاست و حکومت به اندازۀ سهم‌شان لحاظ نشود، ممکن است در آینده مصر تحولات جدیدی را رقم بزنند. مردم همچنان بر این اعتقادند که پازل انقلاب دفرمه شده و انقلاب در حال خارج شدن از ریل است.
با این اوصاف مرسی نیمی از آراء مردمی را با خود ندارد، در اینصورت چالشهای پیش روی رییس جمهور چیست؟
می‌توان گفت مرسی در ابتدا نیمی از مصریها را با خود نداشت و در بحث قانونگذاری و رفراندوم قانون اساسی نیز بسیاری از همراهان خود را از دست داد. واقعیت اینست که حکومتداری در جامعه مصر مستلزم شناخت جامعه شناسی و جغرافیای مصر است و متناسب با جامعه شناسی و گروه بندی‌های قومی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی به اضافۀ جغرافیایی که عمق استراتژیک مصر است باید برنامه ریزی شود. محمد مرسی و اخوان المسلمین بدون توجه به این موارد فقط مباحث فرهنگی و قومیتی را پررنگ تر کردند و مباحث جامعه شناسی و جغرافیا را لحاظ نکردند و این مسئله در بحبوحۀ رفراندوم قانون اساسی خود را نشان داد. به همین دلیل بود که تعدادی از نمایندگان از مجلس قانونگذاری در اعتراض به رویکرد مرسی از مجلس خارج شدند، اما محمد مرسی در نهایت اعلام کرد که پیش نویس قانون اساسی در زمان مقرر باید آماده شود که در نهایت رفراندوم برگزار شد و متعاقبا شاهد تحولات بعدی در آن مقطع زمانی بودیم.
بسیاری از آراء محمد مرسی در دور دوم ریاست جمهوری و پس از آن در رفراندوم قانون اساسی ریزش پیدا کرد. ریزش پیدا کردن به این معنا نیست که افراد ضدانقلاب بشوند بلکه بدین معناست که در درون اقدامات و سیاست های محمد مرسی، ما شاهد زایش خرده گفتمانهایی در درون گفتمان های اسلامگرایان هستیم. مثلاً گفتمان اسلامگرای لیبرال بروز و ظهور پیدا کرد؛ گروههایی که اسلامگرا هستند، اما سبک و سیاق آنها با اخوان المسلمین متفاوت است.  این مسئله در ترکیب آراء و رأی گروهها تأثیر خواهد داشت. مثلاً در نگاهی آماری تنها 20% افراد واجد شرایط رأی در انتخابات شرکت کردند بدین معنا که اعتراضات در سطح بالایی قرار دارد. از این 20% در حدود 16 میلیون نفر رأی دادند و اسلامگرایان با یک اکثریت نسبی و شکننده ای رأی آوردند.
با این حال قانون اساسی در رفراندوم رأی آورد.
هرچند به لحاظ حقوق بین المللی، قانون اساسی مصر مصوب مردم است و سندی حقوقی است اما در امر واقع، خیلی از افراد جامعه را پشت خود ندارد و طبیعتاً این اعتراضات در جایی دیگر خود را نشان می‌دهد. با توجه به اینکه در کمتر از 2 ماه دیگر مصر انتخابات پارلمانی را پیش رو دارد، این خرده گفتمان‌ها در حال خودنمایی است. بدین معنا که معترضان در گروههای مختلف اعم از لیبرال، طرفداران احمد شفیق و افراطیون مطالباتی را مطرح می‌کنند. حتی درصد شکننده ای که محمد مرسی در زمان انتخابات ریاست جمهوری داشت، کمتر خواهد بود چون رئیس‌جمهور رأی همۀ مردم را با خود ندارد و اجماعی در قانون وجود ندارد.  از طرفی شکاف‌هایی در میان اخوان المسلمین به وجود آمده و بسیاری از گروههای سیاسی و اجتماعی(با توجه به سیاست‌های مرسی) در حال ابراز اعتراض خود به تصمیمات دولت فعلی هستند که نمونۀ آن را در دومین سالگرد انقلاب مشاهده کردیم.
در واقع گفتمان امروز حاکم بر مصر اینست که مردم مبارک را نمی خواستند و فرد جدیدی را می خواستند که سیاست های متفاوتی داشته باشد، اما مبارک جدیدی با روحیه و ایدئولوژی جدید روی کار آمد. امروزه در گفتمان مردم مصر و بسیاری از مخالفین، رییس جمهور، مبارک جدیدی است که تنها شخصیتش عوض شده اما عملاً همان سیاست‌های مبارک را دنبال می‌کند.
آینده مصر را چگونه پیش بینی می‌کنید؟
با توجه به پازل ناتمام مصر و تحولات دو سال اخیر، آینده مصر مبهم است. بسیار مهم است که تا زمان انتخابات پارلمانی، فضای مصر به چه سمتی پیش برود که بتوان انتخابات برگزار کرد، چون ممکن است ناآرامی به سطحی برسد که زمینه برای انتخابات آماده نشود و آرام کردن این فضا برای نیروهای امنیتی بسیار سخت خواهد بود و می‌تواند به ریزش گفتمان و طرفداران محمد مرسی منجر و گفتمان مخالفین را تقویت کند و آنها را در یک جبهۀ واحد قرار دهد. از طرف دیگر اگر مصر شاهد برگزاری انتخابات شود، با توجه به گفتمان‌های ایجاد شده و عدم امکان حذف اسلامگرایان و ارتش و سهم خواهی هر یک از آنها و همچنین در نظر گرفتن نقش سایر گروهها و جریانات (اعم از لیبرال‌ها و افراطی‌ها و...) رقابت این گروهها در سطح مجلس تشدید خواهد شد و در زمان برگزاری انتخابات پیش بینی می شود شاهد تشدید خشونت ها در مصر باشیم.
شانس اخوان المسلمین در انتخابات پیش رو چقدر است؟
چون قانون اساسی مصر به احزاب مصر اجازه نداده که بیش از دو سوم آراء را داشته باشد و از آنجایی که یک سوم افراد باید به صورت انفرادی در انتخابات شرکت کنند، در نتیجه احتمال پیروزی هیچیک از احزاب هم نیست در نتیجه این مسئله سبب شکنندگی آراء می‌شود. با توجه به ظهور گفتمان‌های متفاوت، گفتمان اخوان المسلمین نیز نمی‌تواند اکثریت را داشته باشد به علت کنش‌هایی که محمد مرسی در طول یک سال اخیر داشته است. از سویی اخوان المسلمین نتوانسته به دغدغه‌های اقتصادی مردم پاسخ بدهد و حتی نتوانسته همۀ افراد خود را تحت پوشش سیاسی قرار بدهد و در نتیجه این گفتمان‌های متفاوت ظهور یافته و در آینده شاهد تکثر احزاب، گروهها و افراد در مجلس خواهیم بود و از هم اکنون نیز می‌توان پیش بینی کرد که محمد مرسی و دولت وی و جامعه مصر پیچ‌های تاریخی خطرناک و سختی در پیش دارند. محمد مرسی می‌توانست در مقطعی با ایجاد اجماع و رویکرد بهتری گروههای اجتماعی را به دور خود جمع کند، اما نتوانسته سیاست جمع گرایی و مشارکتی را حداقل در طول این مدت اعمال کند و بیشتر به صورت سلیقه‌ای و فردی اقدام کرده است. پیش بینی می‌شود تحولات آینده مصر با خشونت بیشتری همراه باشد. حتی ممکن است که با عدم مقبولیت محمد مرسی و اخوان المسلمین در آینده روبرو شویم.
4952

 

منبع: خبرآنلاین