به گزارش خبرآنلاین وی در پاسخ به این پسش که " آیا عرفان اسلامی مخالف با عقل است؟" می گوید: جواب این است که اولاً عقلی که در عرفانی اسلامی مذمت میشود با عقلی که اینها مذمت میکنند، دو چیز است و تفاوت ماهوی دارد، در عرفانهای نوظهور کلاً عقل حتی عقل به معنای عقلایی بودن مذمت میشود، یعنی کار عقلایی را نیز قبول ندارند تا چه برسد به کار عقلی. استدلال، ریاضیات، منطق و کلاً این مسائل را با آن مخالفند، فلسفه و... که خیلی روشن است. البته فکر خوبی نیز کردهاند، برای اینکه حرفهای باطل و حرفهای نادرست خودشان را مردم بپذیرند، میگویند شرط پذیرفتن پائولو، اکنکار، اوشو این است که عقل را کنار گذاشته و اگر چیزی خلاف عقل گفتیم، بپذیرید.مسیحیت نیز همین طور است، مسیحیت از اول میگوید که دین غیر از عقل است. اَب و ِابن و روح القدس میشود توحید! میگویید این که سه تاست، میگویند بهر حال عقل میگوید این سه تا هست، ولی دین میگوید توحید است و یکی است، مسیحیت نیز چاشنی همین عرفانهای نوظهور است و این عرفانها در مسیحیت بیشتر رشد میکنند.
اما آن چیزی که در عرفان اسلامی گفته میشود این است، کسی که میخواهد عرفان اسلامی بخواند، باید منطق و فلسفه را بخواند و بعداً سراغ عرفان برود، یعنی در عرفان اسلامی مذمت عقل به معنی استدلال و این حرفها نیست و شرط ورود به عرفان این است که انسان از نظر عقلی خیلی رشد کرده باشد."
این استاد حوزه علمیه درباره اینکه کدام عقل در عرفان اسلامی مذمت شده، از بیان آیت الله قاضی ادامه داد: " مثلاً مرحوم آیتالله قاضی استاد آیتالله بهجت و علامه طباطبایی گفته است: هر کس میخواهد وارد عرفان شود، حداقل باید اجتهاد در فقه و اصول داشته باشد (حداقل اجتهاد).
وی ادامه داد : اینکه میبینید مولوی، یا امام یا دیگران عقل را نکوهش میکنند، چند علت دارد:
" - گاهی مراد عقل جزیی است، آن را مذمت میکنند.
- گاهی مرادشان عقل مصلحت اندیش است و آن را مذمت میکنند، جندة بن عبدالله، فضایل امیرالمؤمنین(ع) را میگفت، کسی به او گفت: چیزی بگو که الان به درد بخورد (فایده داشته باشد) و خودش نیز می گوید: من فضایل امیرالمؤمنین را میگفتم تا وقتی که زندان افتادم و از آن به بعد تاکنون هیچ چیزی نگفتهام، این عقل مصلحت اندیش است که عرفا نکوهش میکنند، عقلی که میگوید به فکر دنیا باش، در مورد حضرت علی(ع) چیزی نگو، اگر حرفی بزنی زندانیات میکنند و ...
- بعضی از عرفا وقتی عقل را مذمت میکنند، مرادشان این است: مثلاً چاقو دسته خودش را نمیبرد یا مثلاً اگر شما بگویید، دیوار موش و موش گوش دارد، دلیل آوردید که عقل قابل اعتماد نیست، ولی آنکه پیروز شده است، عقل است چون با دلیل به این نتیجه رسیدهاید.
- عرفای مسلمان مرادشان این است که تصور نکنید همه چیز عقلی است، بعضی چیزها عقلی است و باید سراغ عقل رفت و بعضی چیزها نیز عقلی نیست.
-مراد عرفای مسلمان این است که عقل میگوید دینی هست، خدا و پیامبری هست و پیامبر نیز ایشان است، دست آدم را عقل میگیرد و میگذارد در دست پیامبر و از آنجا به بعد پیامبر راهنمایی میکند، مثلاً شما در هنر و یا زبان شناسی نباید عقل را وارد کنید، ولی در ریاضیات جای عقل است و جای چیز دیگری نیست.
-اینکه خدایی وجود دارد و باید پرستیده شود، کار عقل است و اینکه چگونه بپرستیم کار عقل نیست.
پس عقلی که در عرفان اسلامی مذمت میشود، غیر از عقلی است که در عرفانهای نوظهور مذمت میشود و صرفاً یک اشتراک لفظی است."
/6262