به گزارش خبرآنلاین، مغالطه، شکلهایى از استدلال است که نتیجه آن، تابع مقدمه یا مقدمههایش نیست. به عبارت دیگر، مغالطه، قیاسِ فاسدى است که به نتیجه صحیحى نینجامد. حدود پانصد سال قبل از میلاد مسیح، سوفسطاییان چنین شیوه نادرستى را درانداختند و سقراط و افلاطون و به ویژه ارسطو، با آنان به مقابله برخاستند. به تدریج، شکلهاى دیگرى از مغالطه به وجود آمد، به طورى که اکنون قیاس مغالطه، بیشتر از قیاس صحیح در کلمات متفلسفان وجود دارد، از همین رو، شناخت انواع مغالطه، ضرورى است. کتاب «مغالطات» نیز به همین انگیزه نگاشته شده و انواع مغالطهها را به تفصیل و با ذکر شواهد و مثالها آورده است. این کتاب که کاری از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است، با یک دستهبندى جالب توجه، انواع مغالطات را بهگونهاى بیان کرده که از دانشآموز دبیرستانى تا سطوح بالاتر، قادر به درک و کاربرد آنند. این کتاب خواندنی و مفید در 7 فصل تنظیم شده است.
چند قطعه منتخب از کتاب را در ادامه می خوانیم:
مغالطات ابهام
مغالطه اشتراک لفظ: استفاده از واژههایی که دارای دو یا چند معنا هستند؛ بدون قرینهای که بر معنای موردنظر دلالت کند. کژتابی یا ابهام ساختاری: به کارگیری جملهای که میتواند به دو یا چندگونه بیان و فهمیده شود. مغالطه ابهام واژه: استفاده از واژههای مبهمی که قابلیت تفسیرهای گوناگون دارند. اهمال سور:عدم ذکر سور قضیه و تلقی آن به عنوان قضیهای کلی تعریف دوری: تعریف دو شیء یا لفظ مبهم به یکدیگر در حالی که برای شناخت هر یک نیازمند به شناخت دیگری باشیم.
مغالطات عدم دقت برای گمراهسازی
مغالطه کنه و وجه: معرفی یک صفت یا یک جنبه خاص از یک پدیده به عنوان ذات و اساس آن علت جعلی: معرفی امری که علت نیست یا بخش کوچکی از علت است به عنوان علت اصلی بزرگنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت به صورت بزرگتر و مهمتر از آنچه هست کوچکنمایی: جلوه دادن جنبه یا جنبههای خاصی از یک واقعیت به صورت کوچکتر و کماهمیتتر از آنچه هست مغالطه متوسط: مغالطه آماری برای بیان اطلاعات خاص مورد نظر
نمودار گمراهکننده: استفاده از نمودارهای مغرضانه برای بیان اطلاعات آماری تصویر گمراهکننده: استفاده نادرست از اندازه تصویری که نشانه دادههای آماری به کار میرود.
مغالطات نقل
دروغ: عدم مطابقت خبر با واقعیت توریه: بیان سخنی که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است. نقل قول ناقص: نقل گزینشی بخشی از سخنان دیگران بدون توجه به پیام اصلی او در مجموعه سخنانش تحریف: کاستن و افزودن محتوای یک متن تفسیر به رأی یا تفسیر نادرست: تفسیر یک سخن مغایر با اغراض گوینده و موافق با اغراض شخص. مغالطه تأکید لفظی: تکیه و تأکید بر برخی از الفاظ یک قضیه و استنباط معانی که موردنظر گوینده نیست.
مغالطات ادعای بدون استدلال
استدلال از راه سنگ: ایجاد زمینهای برای طلب نکردن دلیل از سوی مخالفان و سلب امکان نقادی مدعای موردنظر. اتهام نادانی: ادعای اینکه آن مدعا بسیار واضح و بدیهیاست و نیاز به استدلال ندارد. مسموم کردن سرچشمه: نسبت دادن یک صفت منفی و مذموم به مخالفان آن مدعا یا کسانی که تردید میکنند. مغالطه تلهگذاری: نسبت دادن یک صفت مثبت و ممدوح به موافقان آن مدعا یا مخاطبانی که آن را میپذیرند. مغالطه توسل به جهل: اینکه مدعای موردنظر نفی نشدهاست یا دلیلی برخلاف آن نیست، پس آن درست است. مغالطه طلب برهان: درخواست از مخاطبان که اگر مدعای موردنظر را نمیپذیرند، بر ضد آن دلیل بیاورند. مغالطه طرد شقوق: با ذکر عیوب شقوق مختلف، مطلوبیت شق مورد نظر را اثبات کردن. مغالطه تکرار: تکرار مدعا به جای استدلال برای اثبات آن. فضلفروشی: تظاهر به داشتن کمالات و فضل بسیار برای این که سخن او پذیرفته شود. کمیتگرایی افراطی: استفاده نابهجا از اعداد و ارقام برای نشان دادن دقت زیاد مدعا. مغالطه بیان عاطفی: استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت به جای استدلالهای موافق یک مدعا و بالعکس. عبارات جهتدار: استفاده از کلماتی با بار ارزشی مثبت و منفی به جای استدلال یک مدعا. مغالطه توسل به احساسات: تأثیر روانی بر مخاطب و استفاده از احساسات و عواطف برای منحرف کردن او از مقام استدلال. تهدید: جایگزین کردن زور به جای استدلال یعنی اگر مدعای موردنظر را نپذیرد، آسیبی به او خواهد رسید. تطمیع: جایگزین کردن منفعتطلبی به جای استدلال؛ یعنی اگر مدعای موردنظر را بپذیرد، نفعی به او میرسد. جلب ترحم: جایگزین کردن ترحم و دلسوزی به جای استدلال؛ یعنی تشویق به پذیرفتن سخن شخص قابل ترحم آرزواندیشی: جایگزین کردن امید و آرزو به جای استدلال. عوامفریبی: استفاده از هیجان جمعی، گرایش به تفاخر به جای استدلال. مغالطه توسل به مرجع: استفاده از نظر افراد مشهور به عنوان حجت و دلیل برای یک مدعا مغالطه تجسم: فرض و گمان یک جسم عینی و خارجی به ازای هر یک از الفاظ و کلمات. مغالطه توسل به احتمالات: بهرهگیری از احتمالات به جای استدلال. مغالطه جزمیگرایی: مطرح کردن مدعا و اجازه ندادن تشکیک در آن.
مغالطات مقام نقد
پارازیت: ایجاد وقفه در ارائه یک سخن یا پیام و یا ایجاد مانع در رسیدن آن به مخاطب. اتهام ابهام: مبهم و نامفهوم شمردن سخنی که مبهم نیست. تکذیب نادرست:دروغ و غیرواقعی معرفی کردن یک مدعا سادهانگاری مدعا: پیشپا افتاده تلقی کردن یک مدعا. اتهام مغالطه: مغالطهآمیز معرفی کردن سخنی که مغالطهآمیز نیست، بدون ارائه دلیل برای آن. مغالطه توسل به شخص: نقد گوینده به جای نقد گفته او. توهین: ناسزا و فحش دادن. مغالطه منشأ: اشاره به اینکه سرچشمه و اصل موضوع مورد نقد، از شخصیت مذمومی بودهاست. مغالطه پهلوانپنبه: ترسیم یک مدعای ضعیف و نقد آن به جای نقد مدعای اصلی. مغالطه کامل نامیسر: رد همه راهحلهای موجود با اشاره به نقاط ضعف آنها و یا مقایسه با کامل نامیسر. ارزیابی یکطرفه: تنها به نقاط ضعف یا قوت موضوعی اشاره کردن و نادرستی یا درستی آن را نتیجه گرفتن. مغالطه رد استدلال: از نادرست بودن یا مغالطهآمیز بودن دلیل یک مدعا، نادرستی خود آن را نتیجه گرفتن. مناقشه در مثال: به جای رد مدعا، در مثالها و مصادیق آن تردید کردن. مغالطه تخصیص: رد یک مدعای کلی با اشاره به حالتی خاص و غیرطبیعی که در آن حالت آن مدعا صادق نیست. بهانه: نپذیرفتن سخنی به علت برخی اشکالات جزئی. مغالطه جمع مسائل در مسئله واحد: ادغام سؤالات در سؤالی که مبتنی بر پیشفرضهاییاست که مخاطب قبول ندارد.
*
«او یکی از مدیرعاملان این سازمان است و مدیر عاملان این سازمان حقوقی بیش از 200هزار تومان در ماه دارند بنابراین او بیش از 200هزار تومان در ماه حقوق دارد.»
استدلال فوق از نظر صوری و رعایت قواعد استنتاج صحیح و بدون اشکال است اما می توان تصور کرد که مقدمه اول (او یکی از مدیر عاملان این سازمان است) دروغ و غیر مطابق با واقع باشد و به این ترتیب، نادرستی این مقدمه موجب نادرستی و عدم اعتبار کل استدلال می شود. بنابراین کارکرد مغالطه دروغ چنین است که شخص به دروغ مدعی گزاره ناردستی می شود و در فرایند استدلال خود از آن گزاره استفاده می کند و طبیعتا در چنین شرایطی نتیجه ای که از آن استدلال اخذ کرده اند در صحت و درستی نتیجه تردید نخواهند کرد ...
*
مغالطه عوام فریبی
آن است که شخص به جای استدلال و اقامه برهان و دلیل عقلی برای اثبات یک عقیده، سعی می کند از طریق تحریک احساسات و هیجان های جمعی و توسل به عواطف و جو حاکم، نوعی تصدیق جمعی نسبت به نتیجه مطلوب خود را به دست آورد. مغاطله عوام فریبی به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد. شیوه مستقیم شخص گروه زیادی را در یک سخنرانی مخاطب قرار می دهد و با سخنان مهیج، شور و اشتیاق مردم را بر می انگیزد و تحت تاثیر عواطف به وجود آمده، آنها را نسبت به نتیجه مطلوب خود متقاعد می سازد. این روش را توسل به هیجان می نامند.
شیوه غیر مستقیم ارتباطی به بیانات شفاهی ندارد و در آن فرد با گفتار یا نوشتار خود مردم را مخاطب قرار می دهد. مخاطب او تک تک مردم هستند نه توده مردم. همچنین طوری وانمود می شود که مخالفان این گفتار با پیشرفت و تعالی مخالفند و از قافله فرهنگ و تمدن عقب مانده اند. یا در نوشتار مثلا نویسنده ادعای خود را مطابق با دین، حقوق مردم و اعتقاد مقبول جامعه نشان می دهد. نمونه بارز این مغالطه، آگهی های تبلیغاتی است مثلا: مارادونا هم کوکا کولا می نوشد...بر این اساس نمی توان نتیجه گرفت که کوکاکولا محصول رضایت بخشی است...
6060