سریع القلم که مدرک فوق دکتری خود را در رشته روابط بین الملل از دانشگاه اوهایو اخذ کرده است، در این برنامه، از نوشتههای خود و از نقشه راه پیشرفت ایران میگوید. کتابهای «فرهنگ سیاسی ایران»، «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران»، «اقتدارگرایی ایران در عصر قاجار»، «فرهنگ سیاسی ایران» و «پیشوایی فراتر از زمان» از جمله آثار وی محسوب میشوند. این نشست ساعت 18 روز دوشنبه 14 اسفند در فروشگاه مرکزی شهرکتاب واقع در خیابان شریعتی، بالاتر از تقاطع مطهری، نبش کوچه کلاته برگزار میشود.
به گزارش خبرآنلاین، کتاب «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران» توسط نشر فرزان بیش از هفت بار تجدید چاپ شده و محصول سالها تحقیق و تدریس پیرامون توسعه یافتگی است. نویسنده معتقد است: دغدغه پیشرفت، توسعه یافتگی و ثبات سیاسی ایران، همچنان ادامه دارد. کشورهای هم ردیف ما راه خود را پیدا کرده اند و ما همچنان در نزاعهای فکری و سیاسی خود غوطه وریم. ما قبل از کشورهایی مثل کره جنوبی، مالزی وحتی چین بحث توسعه یافتگی را شروع کردیم ولی هیچ توفیقی در این زمینه نیافته ایم. واقعیت تلخ این است که ما خیلی فکر نمی کنیم، صحیح فکر نمی کنیم، جمعی فکر نمی کنیم و به این نتیجه می رسیم که مسائل خود را خوب تشخیص نمی دهیم. مدام نظامهای اجتماعی و سیاسی خود را تغییر می دهیم. شاید سامان و استقرار را دوست نداریم چون خیلی زحمت دارد ترجیح می دهیم با هیجان و اوضاع روز زندگی کنیم.
یکی از دغدغههای سریع القلم که در آثار و آرای او قابل مشاهده است و از قضا در نشست اخیر او در شهر کتاب نیز بیان شده "وجود تفاوت" فکری میان انسانهاست. او در کتاب دیگر خود که این روزها پرفروش شده «اقتدارگرایی در عهد قاجار» نیز به این موضوع پرداخته که نظام اقتداگرا باعث میشود که انسانها به هسته و مرکز نظام سیاسی نزدیک شوند و خود را با او همساز سازند. او به نوعی معتقد است که ریشه این "یونیفرم شدن" به ذات اقتداگرایی حکومت قاجار باز میگردد که در درون ایرانیها نهادینه شده است.
همین دغدغه در کتاب "عقلانیت و توسعه یافتگی ایران" وجود دارد: «عده ای می خواهند تمام مردم را زاهد، برخی می خواهند همه مردم را روشنفکر و بعضی میخواهند همه را غربی کنند ... بدون اینکه متوجه باشند که هر کدام از این "ایسم ها" نوعی تحمیل به عامه مردم است جامعه به همه نوع قشر بندی نیازمند است. یکسان سازی مردم بسیار مضر است و استقلال را از آنها سلب می کند. آزادی یعنی هر کس تعلق فرهنگی خود را بدست آورد. افکار ما با خلقیاتمان سازگاری ندارد. هنرمندانه سخنرانی می کنیم افکاری که هنوز دنیای صنعتی به دنبال تحقق آنهاست به زبان می آوریم به جهانیان فن گفتگو می آموزیم همه را به وحدت فرا می خوانیم برخلاف آنچه دینمان به ما آموخته ترحم نداریم بلکه حذف و تخریب و حسادت به شدت میان ما رواج دارد و خارج از خود به دنبال علتها و مشکلات و ریشه ها هستیم. عمده مشکل توسعه نیافتگی ایران در افکار ما نیست در شخصیت پرورش نیافته ماست.»
سریع القلم خلقیات غیر مدنی ما ایرانیان را ذاتی نمیداند و آنرا نتیجه ساختارهای سیاسی واجتماعی و اقتصادی انباشته شده تاریخ ایران می داند.
سریع القلم در هیچ جا مدعی نیست که الگوهای توسعه تمام و کمال قابل الگوبرداری است. بلکه توجه او به الگوبرداری از اصول توسعه است. او معتقد نیست که الگوی توسعه باید ثابت باشد بلکه معتقد به اصولی ثابت در توسعه است. توسعه در نظام فکری سریع القلم عبارت است از: بهینه سازی استفاده از نیروهای بالقوه مادی وانسانی یک جامعه.
او اصول ثابتی را برای توسعه برمی شمرد که عباتند از: توانائیهای فکری – سازماندهی هیأت حاکمه، توجه به علم، نظم، آرامش اجتماعی، نظام قانونی، نظام آموزشی. بنابراین، در اجتماعی مراکز آموزشی و پژوهشی زنده اند وبا جامعه ارتباط دو طرفه دارند که در آنها پدیده توسعه جدیت دارد و نوآوری، ابداع، نظریه پردازی و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب (چه در ذهن و چه در عمل) اهمیت دارد؛ و 8.فرهنگ اقتصادی.
سریع القم معتقد است که توسعه یافتگی از دو بخش کلان تشکیل می شود: اصول ثابت و الگوهای مختلف به تناسب شرایط گوناگون کشورها. کشورهایی مثل آلمان، انگلیس و ژاپن و... از اصول ثابت توسعه یافتگی برخوردارند مانند دولت حداقل، صنعتی شدن، توجه فراگیر به علم وعقلانیت، بخش خصوصی فعال، نظام آموزشی کاربردی، نخبگان ابزاری منسجم، مردم پرکار و مسئولیت پذیر، دولت پاسخگو... ولی الگوهایی که طی سالها پرورش وتکامل یافته، متفاوت است.
نویسنده در بخشی از کتاب نوشته است: «عقلانیت، جغرافیا نمی شناسد؛ دستاورد بشری است. ریشه ای ترین تعریف عقلانیت به بهره برداری از فکر و علم در انجام هرکاری اشاره می کند. راه علاج هیجانی بودن، احساساتی بودن، دمدمی مزاج بودن، غیرقابل پیش بینی بودن و فرد محور بودن ورود در عرصه فکر و علم و عقلانیت است. در این چارچوب، کنش های رفتاری ما متعلق به دوره قبل از مدرنیته است. به همین دلیل با اعتقاد پشت چراغ قرمز نمی ایستیم؛ دیررفتن به جلسات برای ما مهم نیست؛ جواب تلفن کسانی را می دهیم که سمت مهمی دارند؛ پرچم کشورهای خارجی را پشت ماشینمان می چسبانیم؛ احترام به رای انسانهای دیگر موضوعی جدی در بافت فرهنگی ما نیست؛ وقتی اشتباه می کنیم عذرخواهی نمی کنیم؛ نسبت به عملکردها و دستاوردهای خود غرور خارج از تناسب داریم؛ هیچکس را قبول نداریم... مجموعه این رفتارها ریشه در فرهنگ قبیله ای و استبدادی دارد. قبل از اصلاح این فرهنگ رفتاری و مبانی غلط شخصیتی، چگونه می توانیم ساختار بسازیم و پیشرفت کنیم؟»
*
بنابراین گزارش، کتاب «اقتدار گرایی ایرانی در عهد قاجار» نیز به رفتار ایرانیان در عهد قاجار در چارچوب عنوانهایی چون ضعف در ایجاد حفظ روابط پایدار، تمایل در بر هم زدن توافقها، عصبانی شدن سریع، ناسازگاری در کار تشکیلاتی مطرح و درباره تأثیر این رفتارها در منظومه اقتدارگرایی عهد قاجار ایرانی اشاره کرده و در یک بررسی تطبیقی مفهوم کانونی که در چهار قرن اخیر برای خروج از اقتدارگرایی مطرح شده است، در میان کشورهایی چون ژاپن، چین، آمریکای لاتین و ایران مورد مقایسه قرار گرفته است.
در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: تقدیم به ایرانیان زیر ده سال، که در آینده برای کسب ثروت، به نهاد دولت نزدیک نخواهند شد! برای افزایش قدرت کشور، ثروت تولید خواهند کرد؛ ظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد. از فرهنگ واکنش های سریع به خویشتن داری، ارتقاء فرهنگی پیدا خواهند کرد. از فرهنگ شفاهی و غیر دقیق به فرهنگ مسئولانه مکتوب، انتقال تمدنی پیدا خواهند نمود. از رفتارها و کارهای کوتاه مدت به گستره دراز مدت، رشد فکری پیدا خواهند کرد. تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند نمود. از رشد و موفقیت دیگران به طور واقعی خوشحال شده و درس خواهند آموخت، غرور بی جا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام و گذشت تبدیل خواهند کرد، دروغ گوئی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها را از نظام معاشرتی خود با دیگران حذف خواهند نمود، برای کسب قدرت،به اصل رقابت و فرصت برای دیگران اعتقاد خواهند داشت و پس از رسیدن به قدرت، فقط دوره محدودی، صرفاً برای تحقق کارهای بزرگ، در قدرت خواهند ماند. برای آنانی که دغدغه ایران فردا را دارند بفرستید در دنیا هیچ چیزی به اندازه آموختن برای ساختن یک زندگی انسانی اهمیت ندارد و این آموزش از هر قوم و ملیتی می تواند باشد.
نویسنده در صفحه 42 و41 این کتاب مینویسد: اقتدارگرایی به واسطه ماهیتی که دارد تفکر انتقادی را از انسانها سلب میکند... نظام اقتدارگرا بطور ناخود آگاه آدمیان را آموزش میدهد تا فقط تایید کنند و آنچه موجود است را تشویق و حتی توجیه کنند. اقتدارگرایی با هر نوع نوآوری فکری و فلسفی و روشی و پارادایمیک مخالفت میورزد.
او در شرح ویژگیهای جامعه اقتدار گرا و پیامدهای آن به نکته بسیار جالبی اشاره میکند آنجا که اتمیزه یا ذره ذره شدن جامعه را نیز از منظر اقتدارگرایی تحلیل مینماید و مینویسد: هنگامی که نظرات و منافع یک نفر یعنی شخص شاه ملاک و منطق مدیریت یک کشور و جامعه قرار میگیرد فکر و اندیشه و تفکر استدلالی انسانهای دیگر ارزش خود را ازدست میدهد زیرا که افراد بنا به مصلحت و منافع خویش نهایت سعی خود را میکنند تا از کانون، زاویه نگیرند. نویسنده در بخش دیگری ازکتاب از سقوط اخلاقی جامعه اقتدارگرا سخن گفته و مینویسد:جایی که مزاج و سلیقه و خواستهها و منافع فرد مطرح باشد و نه یک سیستم قاعدهمند اخلاق سقوط کرده و بیمعنا میشود.
سریع القلم در این کتاب از وابستگی اقتصادی عامه مردم به حکومت، سازماندهی سیاسی و اجتماعی مبتنی بر تبعیت، سلیقه گرایی به جای قانون و قاعدهمندی، اولویت منافع فردی بر منافع عمومی و ملی، ذره ذره شدن جامعه، رشد تملق، توقف رقابت، فقدان نقد و تحلیلهای واقعبینانه، فقدان فرهنگ مناظره و رشد جامعهای بیاخلاق، بهعنوان سرفصلهای اصلی پیامدهای اقتدارگرایی نام برده و در باره هریک بحثهای تفصیلی نموده است.
6060