یزدان سلحشور

تکنولوژی به داد دوبله ایران رسید. این را همه ما می‌دانیم. در نبودِ اکران فیلم‌های خارجی بر پرده، اگر شبکه پخش خانگی [که با افول قیمت دستگاه‌های نمایش خانگی رونق گرفت] نبود احتمالاً وضعیت اقتصادی دوبله ایران و دست‌اندرکاران آن به نقطه بحرانی می‌رسید؛ چرا که دوبله فیلم‌های ایرانی تقریباً متوقف شده بود و تلویزیون هم مثل این سال‌ها، از فیلم‌های خارجی دوبله شده مملو نشده بود. پس حداقلِ انتظار ما به عنوان مخاطب، این است که این موهبت با نگاه کیفی هر چه بیشتر پاس داشته شود. 

این سیستم جدید دوبله چند مشکل اساسی دارد:

الف. چون برخلاف سیستم قبلی فیلم‌ها از پخش‌کنندگان بین‌المللی خریداری نمی‌شود نسخه‌های معیوب و پرده‌ای هم از این شبکه پخش سر در می‌آورند.

ب. چون نسخه‌های این فیلم‌ها، واردکننده و خریدار داخلی ندارد گاهی شاهد ورود چند نسخه دوبله شده از یک فیلم به این بازار هستیم که مخاطبان را سر درگم می‌کند چون تصور اینکه همه این دوبله‌ها باکیفیت باشند اشتباه است و از طرف دیگر چون در شناسنامه هم اشاره مشهودی به گروه دوبلاژ مورد نظر نیست باعث ریزش مخاطبان می‌شود به مرور. [خیلی ساده مردم بی‌خیالِ نگاه کردن نسخه دوبله شده می‌شوند و می‌روند سراغ نسخهٔ زیرنویس شده.]

ج. «دوبله پسِ گردنی» در برخی از این نسخه‌ها آزاردهنده است اما در دوبله انیمیشن‌ها با گروه سنی مشخص، از لحاظ ضربه‌ای که به آرامش روانی و اخلاقی خانواده‌ها می‌زند فاجعه است. [سئوال این است: چرا من به عنوان یک پدر یا دیگری به عنوان مادر باید خودمان را درگیر دوبله‌هایی کنیم که رسما فحش در دهان فرزندانمان می‌گذارند آن هم فحش‌هایی که ما خودمان تا کلاس چهارم دبستان هم توی کوچه‌های خاکی آن روزهای ایران، به گوشمان نخورده بود!]

د. شرکت‌های پخش‌کننده این نسخه‌ها رسما به دو دسته تقسیم می‌شوند: آن‌هایی که از دوبله و صداگذاری گرفته تا طراحی کاور فیلم و تنظیم سرعت رایت روی DVD، حرفه‌ای و این‌کاره این بازار رو به گسترش‌اند و آن‌هایی که داد خریداران را در همهٔ این موارد در می‌آورند و کار «خریدارپرانی» را به جایی می‌رسانند که بی‌اعتمادی مشتری به کل این حوزه سرایت می‌کند. [چرا؟ چون نظارت صنفی و کیفی و قانونی وجود ندارد. چه باید کرد که آدم‌های حرفه‌ای این تجارت فرهنگی چوبِ ندانم‌کاری و سود‌جویی کوتاه‌مدت برخی دیگر را نخورند؟ یک نظارت حداقلی هم از سوی متولیان قانونی این حوزه، 80 درصد مشکلات را حل می‌کند.]

*

روزگار بدی شده. من به عنوان پدر، دائم باید بد و بیراه‌ها را به روش‌های مختلف از ذهن و زبان پسر پنج ساله‌ام پاک کنم؛ بد و بیراه‌های منتشر شده‌ای را که توسط دوبلورهای آماتور‌ و تحت نظارت مدیر دوبلاژهای غیر حرفه‌ای وارد حوزه گفتاری فرزندم شده. حالا من روزگار خوشی دارم که پسرم از من می‌پرسد: «بابا! «بی‌پدر» حرفِ خوبیه؟!» پدرهایی را می‌شناسم که فحش‌های واقعاً ناگفتنی را بدون لحن سئوالی و وسط مهمانی‌های خانوادگی از فرزندانشان می‌شنوند و فقط مجبورند زورکی بخندند تا بعدش یک فکری برای این مصیبت بکنند!
 

5858

منبع: خبرآنلاین