تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۰

سید محسن فرجادی

رقابت های ریاست جمهوری یازدهم بر خلاف چهار دوره اخیر که معمولا در اسفند ماه تکلیف نامزدهایش مشخص می شد یک روز مانده تا ثبت نام نامزدها هنوز بلاتکلیف مانده است.
اگر از «نامزدهای حرفه ای» که تجربه حداقل سه دوره نامزدی دارند، «بازارگرم کن های انتخابات»، «انصرافی های دقیقه نود» بگذریم چند چهره می مانند که در قد و قواره ریاست جمهوری قرار دارند و شاید اقبالی نسبی در جامعه نسبت به آنها وجود داشته باشد. اسمی از هیچ کدام از این بزگواران نمی برم تا محکوم به قضاوت عجولانه درباره آنها نشوم و نکند به خاطر این چند سطر در نظرسنجی ها فرو بیافتند!
در این شرایط آنچه می توان گفت درباره سه چهره در مظان کاندیداتوری است.
به نظر می رسد سیدمحمد خاتمی با همه اصرارهایی که در چند ماه اخیر برای آمدنش وجود داشته به یک دلیل وارد رقابت های ریاست جمهوری یازدهم نخواهد شد. خاتمی نشان داده در نظر و عمل قصد منازعه با جمهوری اسلامی ندارد. او در دوره ای که از او انتظار می رفت اعتراض خود را با شرکت نکردن در انتخابات مجلس نهم نشان دهد حضوری نمادین داشت.
او یا باید با نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باب منازعه های بی سرانجام 88 را دوباره بگشاید و به جای عرضه ایده های اصلاح طلبان در لاک دفاعی فرو رود یا اینکه برای پس از انتخابات 92 اصلاح طلبان را مهیا کند.
هاشمی رفسنجانی با تجربه انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم همراهی اصلاح طلبان و اصولگرایان را آزموده است. اگر از سخنان روز گذشته او در جمع داشنجویان بگذریم که در تحلیلی بدبینانه خط و نشان کشیدن تصور می شود او نیز قصد نامزد شدن ندارد و احتمالا در آخرین روز ثبت نام یکی از نامزدهای ریاست جمهوری که احتمالا در لباس روحانیون است را به عنوان نامزد مورد نظر خود معرفی می کند.
او که در دور نهم ریاست جمهوری به مرحله دوم راه یافته بود در عین پرآوازگی به رقیبی گمنام رقابت را واگذار کرد. هاشی رفسنجانی در سال 84 سفری تبلیغاتی - انتخاباتی نداشت چرا که روزهای جوانی را سپری کرده بود. او این روزها که شاید کمترین نگرانی پزشکی اش دیابت است چگونه می تواند وارد رقابت های ریاست جمهوری شود؟ اینگونه است که خود او و رقبای حرفه ای اش دغدغه آمدن او را ندارند. آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع دانشجویان گفته بود اگر من بخواهم وارد عرصه شوم به این معنا است که ما در این 30 سال نیرویی را برای انقلاب تربیت نکرده ایم. این طور نیست که ما نیرویی را تربیت نکرده باشیم....
اسفندیار رحیم مشایی سومین چهره ای است که در چند ماه اخیر در مظان کاندیداتوری قرار گرفته است. با نگاهی به عملکرد احمدی نژاد – مشایی در چهار سال اخیر شاهد حرکت های ایذایی این دو چهره سیاسی برای اجرای اهداف سیاسی شان هستیم. مشایی با همراهی احمدی نژاد در دور چهارم سفرهای استانی موجی از انتقادات به دولت را به جان خرید و متهم به سوء استفاده از امکانات دولتی برای تبلیغ خود شد. این دقیقا چشمه اول ترفندی است که به نمایش در آمد. اینگونه همان طور که تلاش شد هم‌آیش 100هزارنفری به ضد تبلیغ بدل نشود مشایی نیز با نیامدن و نامزد نشدن سعی می کند مظلومیت دولت احمدی نژاد را به نمایش بگذارد.
رسانه ها و چهره های اصولگرا در چند ماه اخیر با اصرار بر اینکه مشایی قصد آمدن دارد راه را بر نیامدن او و حسن استفاده از این تکنیک هموار کردند تا ناخواسته تاکتیک مظلوم سازی مشایی-احمدی نژاد را پیاده کنند. این تاکتیکی است که در دولت نهم و دهم به کرات اجرا شده است. حالا نوبت آن است که در تحیر اصولگرایان از کلاه دولت یک یا چند نامزد دیگر بیرون بیاید. تردستی یعنی همین؛ وقتی تماشاگران حواسشان پرت می شود باید حرکت نهایی را انجام داد.
/2727

منبع: خبرآنلاین
"