فرهاد اشراقی / اینکه کروش از برد تیمملی مقابل قطر این همه خوشحال شد و بعد هم گفت این پیروزی را به کفاشیان تقدیم میکنم، نمیتوانست بیدلیل باشد. خیلیها منتظر بودند مرد پرتغالی در دوحه ببازد و همانجا چمدانش را به دستش بدهند اما خوشبختانه این اتفاق رخ نداد. خوشبختانه از این حیث که کروش سرمربی تیمملی ایران است و ناکامی او یعنی ناکامی تیمملی در راه رسیدن به جامجهانی.
نقشه برکناری کروش خیلی راحت و با گلی که قوچاننژاد زد، نقش برآب شد و حالا این مربی میتواند به فکر سه امتیاز بازی با لبنان باشد. به هر حال خیلیها (حتی آنهایی که در ظاهر خودی هستند) نمیخواستند کروش نتیجه بگیرد و حاضر بودند به قیمت نابودی تیمملی فاتحه کروش را بخوانند. برای این دوستان آنچه اهمیت ندارد سرنوشت تیمملی است. آنها تیمملی را با خودشان و برای خودشان میخواهند. برای آنها جامجهانی رفتن مهم است اما با خودشان و تیم و آدمهای خودشان. البته نه اینکه کروش بیعیب و نقص باشد، او نیمی از انتظارات را هم برآورده نکرده اما فراموش نکنیم که درست یا غلط و با تمام عیب و ایراداتش سرمربی تیمملی است. آنهایی که کروش را قبل از بازی با قطر میزدند خوب میدانستند که نابودی او یعنی هلاک شدن تیمملی. ما اگر به قطر میباختیم کروش میرفت و دوستان به خواستهشان میرسیدند ولی تیمملی حذف شده بود و امروز همه داشتیم دوشادوش یکدیگر مربی خارجی و اعوان و انصارش را له میکردیم. همانطور که تا چندی قبل دورگهها را میکوبیدیم و میگفتیم دژاگه و قوچاننژاد فوتبالیست نیستند! در فوتبال این مملکت تا بوده همین بوده، در پرسپولیس و استقلال هم این بیماری واگیردار به همهجا سرایت کرده و همه فقط خودشان را میبینند. آنچه این وسط اهمیت ندارد خواسته مردم و صلاح تیمهای بزرگ و مردمی است، وگرنه کروش هم مثل برانکو و بقیه یک بهانه است. ما سر ایویچ را که به مراتب بزرگتر از کروش بود زیرآب کردیم، آن هم فقط به این خاطر که از او خوشمان نمیآمد و منافعمان جای دیگری بود. امروز هم کروش باید برود چون آن کاری را نمیکند که دوستان دوست دارند.
43 43