به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سهشنبه پیش نخستین بخش از مصاحبه تفصیلی فارس با جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی منتشر شد. (اینجا)
در بخش دوم و پایانی این گفتوگو شمقدری در خصوص تقابل ارشاد و حوزه هنری و هزینههایی که حمایت سازمان سینمایی از این فیلمها داشت، ظرفیت اکران و تولید در سینمای ایران، نقش اسفندیار رحیممشایی در تصمیمات سینمایی و مهمترین کار انجام نشده خود صحبت کرده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
- قضیه برای هشت سال پیش و اردیبهشت سال 85 است که آن زمان مشاور هنری رئیس جمهور بودم. من خیلی تلاش کردم مسیری که طی میکنم و تصمیماتی که میگیرم با دیدگاهها و نظرات رهبری تطبیق داشته باشد و حتی در سال 89 محضر ایشان رسیدیم و تمام دیدگاههای خود را عرضه کردیم که ایشان فرمودند من مطالب شما را دوبار خواندم. در این جلسه هم نزدیک به 20 دقیقه صحبت شد و بعد از آن رهبری نزدیک به 70 دقیقه برای ما صحبت کردند، اما نمیدانم چرا این صحبتها محرمانه تلقی شد. البته خود ما هم تمایل نداشتیم همه بخشهای آن عنوان شود. اما فکر میکردیم بخشهایی از آن میتواند منتشر شود. بخصوص الان که زمانی گذشته است مثلا ایشان در ابتدای صحبتهایشان فرمودند که امروز تیمی در معاونت سینمایی حضور دارد که امید داریم بعد از سی سال بتواند بین سینما و انقلاب اسلامی پیوندی ایجاد کند. در واقع به طور غیر مستقیم ایشان این مورد را بیان کردند که در تمام سیسال گذشته از تیمهای مدیریتی که آمدند این انتظار را نداشتند،این موضوع نکته خیلی کلیدی برای همه ما بود.
البته ایشان در مورد سیاستهایی که ما داشتیم مثل رفع توقیف برخی از فیلمها،عدم سختگیری در صدور مجوزها و ایده مجوز نمایش محدود را تائید کردند و فرمودند اینکه عزم دارید که در فرایند نظارتی و صدور مجوزها برای نظام هزینه ایجاد نکنید خیلی مساله خوبی است اما ملاحظاتی هم وجود دارد و ملاحظات خودشان را فرمودند که کاملا نکات درستی بود.
اینکه ما یا هر تیم دیگری چقدر میتواند این ملاحظات را در نظر بگیرد و بتواند بدون ایجاد هزینه برای نظام کار نظارتی و صدور مجوزهای خودش را انجام دهد، کار بسیار سخت و پیچیدهای است. کما اینکه رهبری در پایان صحبتهایشان هم فرمودند علیرغم نکات عنوان شده این شما هستید که باید آنها را در میدان عمل اجرا کنید. به هرحال صحبتهای حکیمانه ای را کردند ما خیلی تلاش کردیم تا در این مسیر حرکت کنیم مثلاً یکی از محورهای اساسی کار خودمان را بیداری اسلامی، مقاومت و انقلاب اسلامی قرار دادیم و بعد دیدیم رهبر معظم انقلاب چندی قبل در دیدار با برخی از فیلمسازان جوان بر همین نکات تاکید کردند.
واقعیت این است که ما فکر میکنیم بخشی از روشهای نظارتی که در دورههای قبل اعمال شده ناشی از یک نوع احتیاط کاری و عافیتطلبی بوده و بعضا رفع مسولیت و انداختن بار بر دوش نظام بوده است. ما هم گفتیم بر دوش نظام باری را نیندازیم و اگر قرارست کسی هزینهای را بدهد مسئول سینمایی و سازمان سینمایی هزینه بدهد نه جمهوری اسلامی. اینکه ما بخواهیم از گردن خودمان رفع مسولیت کنیم و هزینهها را بر دوش جمهوری اسلامی بیندازیم رفتار پسندیدهای نیست. بنابراین حاضر شدیم شمقدری آسیب ببیند اما جمهوری اسلامی آسیب نبیند اگر چه قطعاً در این مسیر اشتباهاتی داشته ایم.
- ما فکر میکردیم میتوانیم در یک فرایندی نوع فیلمسازی که در کنار نقد اجتماعی سیاهنمایی میکند و بعضا در جاهایی چهارچوبهای فکری و اعتقادی ما را زیر سوال میبرد، با یک هماهنگی بدون اینکه به عنوان ژنرال به دشمن معرفیاش کنیم تا روی آنها سرمایهگذاری کنند خودمان با یک حرکت نرم و با افکار عمومی آنها را تخطئه کنیم و از حضور در سینما دور کنیم. اما متاسفانه در آن مقطع رسانهها به جای اینکه این فیلمها را تخطئه کنند، مدیریت را تخطئه کردند و اتفاقا آنها این امکان را پیدا کردند که در این چالشی که بین جریان مدیریت و بخشی از جریان رسانهای حزبالله ایجاد شد، بیشتر دیده شوند.
- رفتار غیرقانونی حوزه هنری آن قدر تخریبی بود که حتی مدافعان اولیه آن بعدها به اقدامات حوزه معترض شدند و خواستند که به این قائله خیمه شب بازی دفاع از ارزشها پایان دهد . علت آن هم همین نکته بود که اقدام حوزه باعث شد این فیلم ها بیشتر دیده شوند.
- (درباره حمایت سازمان سینمایی از فیلمهای تحریمی): اصلا اینگونه نبود چرا که ما اکثر این فیلمها را مجوز اکران محدود دادیم. اکران از یک طرف تهیهکننده و سازنده اثر را از خوان ممیزی عبور داده است. اما واقعیت این است که با اکران محدود فیلم دچار یک چالش بزرگ میشد که دیگر نمیتوانست سرمایه خودش را برگرداند و قطعا تهیه کننده در سرمایهگذاری بعدی، دچار مشکل و مجبور میشد برای فیلم بعدی خودش را با ارزشها و سازوکارهای سازمان سینمایی تطبیق دهد.
- ( درباره حرید برخی از فیلمها مثل «گزارش یک جشن»): فقط دو مورد بود آن هم به خاطر آنکه مطمئن بودیم فواید این کار بسیار خواهد بود. مثلاً در مورد فیلم آقای حاتمیکیا باید بگویم فیلمنامهای که به ما ارائه شد با فیلمی که ساخته شد کاملا متفاوت بود و همین تفاوت باعث شد تا این لحظه نتواند مجوز نمایش عمومی بگیرد. این فیلم ابعاد مختلفی پیدا کرد و به جاهای مختلف گزارش شد و نهایتا برای اینکه هم تهیهکننده و هم کارگردان از این شرایطی که دارند خلاص شوند و بتوانند فیلم دیگری بسازند( بخصوص آقای حاتمیکیا) توسط سازمان سینمایی خریداری شد. و در نهایت دیدیم آقای حاتمیکیا فیلم «چ» را ساخت که اثر بسیار قابل تاملی است و حتی میتوان گفت حاتمیکیا به دوران گذشتهای که شما رسانهایها دوستش دارید برگشته است. و شاید بتوان گفت همان حاتمیکیا «مهاجر» و «آژانش شیشهای» شده است، اگرچه از دید خودش و من دارد مسیر خودش را طی میکند و من معتقدم همچنان مسیر خودش را دارد میرود و نباید انگهای بیهوده بزنیم که فلان هنرمند از مسیر منحرف شد و حالا دوباره به خط اصلی برگشته است.
به هرحال برای اینکه آقای حاتمی کیا که یکی از بهترین فیلمسازان انقلاب اسلامی و دستپرورده نظام است بتواند فیلم خودش را بسازد و از دغدغه های فیلم قبلی اش رها شود توافق کردیم تا این فیلم خریداری شود و در یک فرصت مناسب اکران شود. که تا کنون تصمیمی برای اکران آن نداشتهایم اما شاید بعد از انتخابات برای اکران آن صحبت کنیم.
بنابراین فیلمهایی که مورد نقد جریان حزبالله واقع شد همگی متعلق به بخش خصوصی بود و در مرحله تولید این فیلمها هیچ حمایتی نکرده بودیم.
- بحث این است که مثلا فیلمهایی خوبی که مورد اجماع همه ما است در اکران موفق نمیشود اما فیلمهایی که اتفاقا هم ما و هم رسانهها به آن نقد داریم در اکران موفق میشود.این دیگر یک مشکل اکران است و من که نمیتوانم اکران را تعطیل کنم و سینمادار را به ورشکستگی نزدیک کنم کما اینکه خیلی از آنها به این مرز رسیدهاند. اما همان فیلمی که من و شما نمیپسندیم در اکران پرفروش میشوند اما فیلمهایی که همه مدافع آن هستند با شکست اقتصادی جدی روبرو میشوند. به عنوان مثال «شکارچی شنبه» را در جاهای مختلف حمایت کردیم اما وقتی اکران شد واقعا به سختی توانست به مرز 300 میلیون تومان برسد.
- ما از این فیلم کاملا حمایت کردیم و بنده بیشترین حمایت را به عنوان رئیس سازمان سینمایی از «شکارچی شنبه» انجام دادم اما وقتی که مردم نمیروند و فیلم را ببینند من چه تقصیری دارم. «شکارچی شنبه» فیلمی نیست که بر خلاف «اخراجیها» مردم بخواهند آن را ببینند و من مگر چقدر میتوانم آنرا در اکران نگه دارم و اینقدر هم پول ندارم که به سینمادار کرایه سالن و صندلی سینما را بدهم تا این فیلم را در اکران نگه دارد، ضمن اینکه ظرفیت اکران ما هم محدود است و من چقدر میتوانم فیلمی را که فروش نمیکند روی پرده نگه دارم؟
بحث این است که محدودیت ظرفیت اکران داریم و اگر یک فیلم چهار یا پنج هفته اکران شود و من آنرا با حمایت خودم نگه دارم به دیگر فیلمهایی که میتوانند اکران شوند و فروش کنند ظلم کردهام.
- (درباره فیلمهای تحریمی): این فیلمها در بخش نوعی نگاه به نمایش در آمدند. همین که در این بخش نمایش داده شدند خودش یک امتیازی از این فیلمها گرفته شد و اگر در بخش مسابقه میرفت معنیاش این بود که مدیریت کلان کشور نسبت به این کار نظر مثبت دارد اما اگر در بخش مسابقه نباشد یعنی مورد تائید نگاه مدیریتی نیست. اما آنها شروع به جنجال کردند و بحثهای خانه سینما هم اثر گذار بود و خواستند این فیلمها را بت کنند و بگویند اینها فیلمهای بسیار خوبی به لحاظ هنری و ارزشی هستند و چون سازمان سینمایی با اینها مشکل دارد در جشنواره نیاورده است. بنابراین ما بخش نوعی نگاه را ایجاد کردیم و این فیلمها را در بخش نوعی نگاه گنجاندیم تا به آنها بی احترامی هم نکرده باشیم و نگوئیم فیلمهای مسالهدار، بلکه صرفا خواستیم نوع نگاه سازندگان آنها دیده شود. در جشنواره هم نمایش داده شدند و نشان داد که ما حامی این فیلمها نبودیم. و مردم در رسانه ها ببینند که این فیلم ها از چه سطح کیفی برخوردار است.
اما بعد از آن رسیدیم به مرحله اکران، مرحله اکران متعلق به بخش خصوصی است و ما با حداقلها باید کنار بیائیم. ضمن اینکه متاسفانه همین فیلمها هم پرفروش هستند و فیلمهایی که در تمام سالها در بخش مسابقه هستند عموماً مورد اقبال قرار نمیگیرد اما فیلمهایی که در خارج از مسابقه هستند و یا اصلا در جشنواره حضور ندارند بعضا مورد اقبال قشر سینمارو هستند. من به شورای پروانه نمایش گفتم براساس حداقل ها مجوز نمایش بدهد. «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» پس از اصلاحاتی با آن نگاه مجوز گرفتند و به اکران عمومی آمدند. شورای پروانه نمایش هم یک شورای مستقلی است، هرچند که در این شورا ممکن است یک نفر مخالف 100% یک فیلم باشد اما نمیتوانیم به رای یک نفر اکتفا کنیم و اجماع رای اعضای 9 نفره شورا برای ما مهم است و اگر 5 نفر رای مثبت بدهند بطور طبیعی فیلم پروانه نمایش میگیرد. البته قانون گفته است که اعضای شورا می توانند 5 نفر باشند که در آن صورت با سه رای موافق فیلم پروانه نمایش میگیرد.
-(درباره صدور مجوز برای فیلم «زندگی خصوصی): فیلمی را که ما مجوز دادهایم مشکل نداشته است همچنانکه نسخهای هم که در حال حاضر در شبکه نمایش خانگی توزیع شده هم مشکلی ندارد و تمام ایرادات آن برطرف شده است. در مرحله اکران ما به فیلمساز این امکان را دادیم که یا اصلاحات را انجام دهد تا فیلمش شرط سنی و اکران محدود نگیرد و یا اینکه اگر میخواهد آن موارد در فیلمش باشد، با شرط سنی و اکران محدود مواجه خواهد شد فیلمساز هم اکران محدود را پذیرفت.
البته معترضین فیلم براساس نسخه جشنواره به قضاوت نشسته بودند در حالی که فیلمی که برای اکران آماده شده بود نسبت به نسخه جشنواره متفاوت بود و نسخه نمایش خانگی هم نسبت به نسخه اکران متفاوت است و میشود گفت که دیگر مشکلی ندارد.
- من معتقدم «گشت ارشاد» فیلم بدی نیست. البته فیلمی نیست که من کاملا بپسندم. اتفاقا این فیلم نشان داد که گشت ارشاد باید باشد و افراد سودجوئی هستند که ممکن است دختران را فریب بدهند و بعد گشت ارشادی را هم نشان داد که در واقع گشت ارشاد نیستند. البته اگر اسم این فیلم عوض میشد شاید اینقدر حساسیت نداشت و مثلا اگر میشد «سه نخاله» شاید فیلم مشکلاتش کمتر بود.
البته ما بحران فهم فیلم سینمایی داریم. آدم منفی فیلم میگوید هیات تا قمه و قیمه نداشته باشد، هیات نیست. این را شخصیت منفی فیلم میگوید اما همین را میگویند تز سازمان سینمایی یا فیلمساز است که واقعا ظلم است، چرا که شخصیت منفی فیلم دارد این حرفها را میزند.
- من معتقدم که میتوانیم با برنامه ریزی 5 ساله سالی 300 فیلم تولید و نزدیک به 100 فیلم را اکران کنیم. البته ما عنوان کردیم میتوانیم به 300 فیلم برسیم اما فعلا برنامه داریم از مرز 100 فیلم عبور کنیم که همین اتفاق هم افتاد و حداقل در دو سال قبل بیش از 100 فیلم ساخته شد. اما از ابتدا هم دنبال آن بودیم حدود نیمی از این فیلمها اکران شوند. در یک سال 72 فیلم اکران شد اما شاید 50 فیلم کافی باشد.
- اکران 50 فیلم ایدهآل است. اما به این دلیل نباید جریان تولید را متوقف کرد. در مناظرهها آقای عارف گفت برای اینکه با تهاجم فرهنگی مقابله کنیم باید حجم تولیدات خود را افزایش دهیم. بحث این است که اگر شما بخواهید تولیدات فرهنگی را افزایش دهید باید تولید فیلم سینمایی را هم بالا ببرید. ما همین الان ظرفیت تولید 120 فیلم در سال را داریم و با کمی برنامهریزی میتوانیم از 150 فیلم هم عبور کنیم، اما قطعا اکران بیش از 50 فیلم ظرفیت نخواهد داشت و بقیه را باید برای شبکه نمایش خانگی،جشنوارهها و تلوزیون برنامهریزی کنیم. ما ظرفیت بزرگی را در تلویزیون داریم اما سئوال ما این است که چرا این ظرفیت رها و در اختیار ما نیست؟ و اینکه این ظرفیت در تلویزیون برای خودش مستقل شده یک اشکال است.
- متاسفانه یک فضایی پر از نقد و سوء ظن ایجاد شده است اما واقعیت این نیست و اتفاقا خط و مشی من این است هر نقدی را میشنوم و در جای خود استفاده میکنم اما گاهی به اسم، نقد و تخریب است. مثلا برخی از فیلمسازان اخیراً نقدهایی تندی مطرح میکنند در حالیکه قبلا اصلا نقدی نداشتند و وقتی نگاه میکنیم می بینیم که کار آنها را حمایت نکردیم و حاضر نشدیم سه میلیارد یا 5 میلیارد به این فیلمساز بدهیم تا کارش را بسازد و حالا منتقد ما شده است. بنابراین این نقد اصلا مبنایی ندارد و بعضی نقدهای هم ناظر به خطکشیهایی است که از ابتدا با ما انجام دادند.
سه سال است که میگویند سینمای ایران مرده است. اگر این سینما مرده است پس چرا هنوز در آن اثر تولید میشود، فیلم اکران میشود، جشنواره برگزار میشود، در دنیا جایزه میگیریم و تنها برخی از واژگان از دهانشان بیرون میریزد تا یک مدیریت و جریانی را تخریب کنند و حرفهای شان مبنای دقیقی ندارد. ضمن اینکه قطعا ما هم خطایی داشتهایم و نمیتوانیم بگوئیم هیچ خطایی نداشتهایم اما مهم این است که در این دوره چهارساله اتفاقات بسیار بزرگ و خوبی در سینمای ایران افتاده است که ورود جریان بزرگی از فیلمسازان جوان به بدنه سینمای ایران، افزایش حجم تولیدات سینمایی از 60 فیلم به بالای 100 فیلم، عدم ارسال فیلمهایی که سیاهنمایی میکنند به جشنواره های جهانی از طریق مدیریت سینمایی(که ساخته شدن فیلمهایی زیر زمینی و رفتن آنها به جشنوارهها از اختیار ما خارج است)، به همراه تشکیل سازمان سینمایی و شورای عالی سینما از جمله کارهای مثبتی بوده که در همین دوره مدیریتی اتفاق افتاده است.
- در مورد کار فیلمسازان در سینمای ایران چند نهاد هستند که نظر میدهند و ما به عنوان سازمان سینمایی موظف هستیم در چهارچوب قوانین جاری کشور و مباحث حرفهای سینمایی ایران رای بدهیم. از دید ما اینکه فیلمسازی برود خارج از کشور فیلم بسازد هیچ اشکالی ندارد اما باید اجازه بگیرد. وقتی اجازه نمیگیرد از دید ما مجرم است اما جرمش در همین حد است که با ما هماهنگ نکرده است. دستگاههای دیگر هستند که از زاویه دیگری موضوع را بررسی میکنند و امکان دارد بگویند ایشان کار ضد اطلاعاتی یا ضد منافع ملی انجام داده است. لذا وقتی یک نفر در سینمای ایران به دلایلی ممنوعالکار میشود دستگاههای مختلفی نظر میدهند. البته وقتی که یک نفر بدون اخذ مجوز در خارج از کشور فیلمی را میسازد و ما هم به او هشدار میدهیم و او هم تعهد می دهد که دیگر بدون هماهنگی این کار را تکرار نکند، بعد از یک دوره 6 ماهه تا یکساله از فعالیت محروم میشود اما بعد از مدتی که متوجه شویم از کار خود پشیمان است اجازه کار میگیرد.
نکته دوم این است که برای این موارد نظر بعضی از دستگاههای دیگر را هم میگیریم در مورد یکی از سینماگران خاص دستگاههای دیگر ابتدا با ما هم رای بودند که نباید کار کند و وقتی مدتی که گذشت من شخصا از او دعوت کردم و با او جلسه گذاشتم و ادعا کرد که اواسط کار را رها کرده و .... که در نهایت جمعبندی شد که از نظر ما شما میتوانید کار کنید اما دستگاههای دیگر هم باید نظر بدهند و حتی آنها نظر اکید داشتند که از ایشان استفاده شود و برای همین ما اولین بار برای فیلم لاله ایشان را معرفی کردیم و در نهایت در فیلم دیگری مشغول شدند.
- (درباره نقش اسفندیار رحیم مشایی در تصمیمات سینمایی): واقعا این موضوع درست نیست و اگر در یک مورد سفارشی در خصوص یک نفر انجام داده و یا در مورد خانه سینما ورود کرده که اصلا اسمش دخالت نیست و خیلی طبیعی است. سینمای ایران اینقدر عرصههای مختلف دارد و حجم فعالیتها گسترده است که اگر آقای مشایی در دو مورد ورود کرد نباید بگوئیم برای سینما خط و مشی تعیین میکنند و جریان سینمای کشور یک جریان بسیار بزرگی است و حتی با توجه به جایگاهی که ایشان دارند حتی میتوانستند خیلی بیشتر ورود کنند و یا خود آقای احمدینژاد با توجه به جایگاهشان خیلی بیشتر از اینها می توانستند ورود پیدا کنند.
- اصلا البته بیشترین کمک را در بخشهای سختافزاری و بودجه داشتند. مثلا سال گذشته به لحاظ بودجه به شدت در تنگنای مالی بودیم و حتی هشدار دادیم جشنواره فجر نخواهیم داشت و آقای مشایی ورود پیدا کرد و کمک کرد و 15 میلیارد تومان بودجه دادند تا هم بتوانیم فیلمهای جشنواره را آماده کنیم و هم جشنواره را برگزار کنیم. اتفاقا اگر ایشان ورودی هم کردند در یک چنین مواردی بود و این فضایی که در رسانهها ساخته شد خیلی فضای خوبی نبود و غیر منصفانه است.
بنابراین در حوزه سینما غیر مورد خانه سینما که مورد حادی بود دیگر در هیچ زمینهای ورود نکردند و تردیدی ندارم میزانی که رئیس جمهور و مشاور ایشان در سینما ورود کردند از همه دورهها کمتر بود. در مورد عدم هماهنگی با وزیر هم اصلا مورد درستی نیست.
-(درباره تغییر مسیر کاری در صورت بازگشت به چهار سال پیش): قطعاً در مواردی متفاوت خواهد بود چون تجربه ها بهترین راهنما میتواند باشد اما اگر منظورتان تجدید نظر در حرکت کلی و سیاستهای کلان باشد قطعاٌ پاسخم منفی است. چون سینمای ایران را از اتاق گلخانهای به دامنه کوهستان بردم اگر چه بعضی تند بادها و بعضی آفات به نظر میرسد حیات آن را به خطر انداخت اما معتقدم الان دیگر میتوان با اطمینان گفت این سینما به زیستن در فضای باز و در معرض تند بادها و خطرات دیگر یاد گرفته است چطور عمل کند و این مقدمهای است که به تکلیف و رسالت تاریخی خود برگردد و همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند کلید پیشرفت کشور شود.
5858