مهدی یاورمنش: همان طور که در کارش وسواس و دقت دارد، پاسخ دادنش به پرسشها هم با حوصله و فکر بسیار همراه است. چندی پیش مهمان ما بود و به بهانه انتشار آلبوم تازهاش با عنوان «برف خوانی» با او گفت و گو کردیم که بحث به موضوعات کلیتر موسیقی نیز کشیده شد.
در آن نشست که مشروح اش 10 روز پیش منتشر شد (اینجا)، علی قمصری به پرسشهای کاربران خبرآنلاین هم پاسخ داد که مسائل و حوزه های گوناگون هنری و شخصی را در بر میگرفت. در حالی که یک هفته از انتشار آلبوم «برف خوانی» با صدای وحید تاج نگذشته است، استقبال مخاطبان نشان میدهد شیوه و راهی که این موسیقی دان جوان در پیش گرفته، علاقمندان زیادی پیدا کرده است.
پرسشهای کاربران و پاسخهای علی قمصری که در زیر میآید، نشان دهنده آن است که علاقمندان این آهنگساز به طور جدی و دقیق کارهایش را دنبال میکنند و از مخاطبان جدی موسیقی ایران هستند.
نصیری: آقای قمصری در تعدادی از کارهایش بسیار مبدع و نوآور است و در بعضی از کارهایش محافظهکار و سنتگراست. من قمصری اول را که تجربههای جدید را میآزماید، بیشتر دوست دارم. پرسش من این است که این رویههای متضاد ناشی از چیست؟
علی قمصری: من در آثارم اصراری ندارم که حتماً کار نویی انجام دهم یا این که محافظهکارانه برخورد کنم. اساساً خیلی این تقسیمبندی را قبول ندارم. من مسیر مشخصی را دنبال کردهام و با این که میدانم راه درازی در پیش دارم ولی همان را ادامه خواهم داد.
بدون نام: اگر ممکن است درباره شیوههای تأثیرپذیری خود از حسین علیزاده بیشتر توضیح دهید و بگویید که این تأثیرپذیری آگاهانه بوده است یا ناخودآگاهانه؟
قمصری: من قطعات ایشان را از پنجم دبستان زدهام و در هنرستانی درست خواندهام که استاد علیزاده مدیر آن بوده و بنابراین تأثیر پذیرفتن از ایشان اجتنابناپذیر است. من در مسیری که طی کردهام سعی نکردهام منکر این تأثیرات شوم و آنها را از خودم جدا کنم. فقط تلاش کردهام چیزهای جدیدتری بیاورم و مهر خودم را بر کارم بزنم.
بدون نام: چرا کنسرتهای موفق شما مثل اجرایتان با همایون شجریان در برج میلاد به صورت آلبوم منتشر نمیشود؟
قمصری: حتماً امسال منتشر خواهد شد.
بدون نام: در باره تصنیف «مرغ سحر» که اجرا کردید، توضیح دهید؟
قمصری: من نمیخواستم «مرغ سحر» را اجرا کنم، اما وقتی با اصرار مخاطبان در یکی از کنسرتهایم روبرو شدم، پذیرفتم. اما از همان ابتدا پیشنهادم این بود که حالا که قرار است مرغ سحر اجرا شود، بگذارید تصنیف نسل ما باشد. اولین پیام این تصنیف صدای انسان است؛ صدای آزادی انسان. این صدا میتواند از حنجره خارج شود. فکر کردم ما موزیسینهایی که کنار هم نشستهایم و ساز میزنیم، چرا نباید تکتک مان این را بخوانیم. این کار به گونه ای تنظیم شد که همه ما سازهایی شدیم و سازها هم همه حنجره شدند. ما صدای سازها را از حنجره درآوردیم و کار به این شکل تنظیم و اجرا شد. اصلاً این جور نبود که همه ما با هم بخوانیم مرغ سحر ناله سر کن.
بدون نام: آیا ممکن است تجربههای جدید شما به خروج از موسیقی سنتی بینجامد و برای مثال به آهنگسازی در حوزه موسیقی پاپ یا موسیقی تلفیقی به معنای تلفیق موسیقی سنتی با دیگر سبکهای موسیقی منجر شود؟
قمصری: من به موسیقی ایران وفادارم. علاقه اصلی من موسیقی ایرانی است. به موسیقی تلفیقی هم اگر با فضای ایدهآل من منطبق باشد توجه دارم.
بدون نام: در کارهایتان یکی دو بار به موسیقی نواحی توجه داشتهاید، نمیخواهید در این زمینه بیشتر کار کنید؟
قمصری: دارم بیشتر یاد میگیرم. تا وقتی که دانشم را کافی ندانم و بر این موسیقی اشراف پیدا نکنم، کاری ارائه نمیدهم.
محرابی: به فکر ساختن موسیقی متن فیلم نیفتادهاید؟
قمصری: دوست دارم این کار را بکنم ولی هنوز فیلمی با آن حد و اندازه و با آن مختصات مورد نظرم به من پیشنهاد نشده است.
پوریا: از تجربههای خود در کنسرتهای خارج از کشور بگویید. میخواهم بدانم نگاه هنرمندان غربی به موسیقی ایرانی چگونه است؟
قمصری: آنان سطح موسیقی ایرانی را خیلی بالا و جدی میدانند. با این که موسیقی ایرانی برایشان بسیار جالب است، اما متأسفانه ما درها را به روی خودمان میبندیم. در یک جشنواره، مدیری از من موسیقی تکصدایی میخواست و میگفت چیزی که غربیها میخواهند این است که یک نوازنده تار و یک نوازنده کمانچه بیایند و با هم اجرا کنند. در حالی که غربیها دنبال این نیستند، آنان دنبال ظرفیتها و توان موسیقی ایرانیاند. وقتی من با ظرفیتهای مورد نظر خودم در جشنواره شرکت کردم، نگاه غربیها در مورد موسیقی ما تغییر کرد. این طور نبود که یک تک نوازی تار یا کمانچه بشنوند، چشمشان را ببندند و سرشان را تکان بدهند و بهبه و چهچه کنند. من میدیدم که خیلی جاها با چشمان باز موسیقی ما را نگاه میکردند و این برای من خیلی مهم بود. من در چند دانشکده موسیقی، کارگاه های آهنگسازی به سبک موسیقی ایرانی داشتم که برای آنان خیلی جالب بود.
موسیقی دانان غربی به بداهه نوازی ما هم به چشم حیرت مینگرند. ما نگاه آکادمیک و از پیش طراحی شده غربیها را یاد گرفتهایم ولی آنان هنوز نتوانستهاند مثل ما بداههنوازی کنند. آنان جز در مورد موسیقی جاز که اساساً مبنایش بر بداههنوازی است، در ژانرهای دیگر موسیقیشان نمیتوانند بداههنوازی کنند.
بدون نام: آیا قبول دارید که بسیاری از کارهایتان با وجود اجرا شدن با سازهای ایرانی، روح و درونمایه موسیقی سنتی را ندارند؟
قمصری: در معرفی کاری مثل مجموعه «با بدرود» نوشتهام که این کار غربی است. ولی در مورد کارهای ایرانیام، خیلی با این حرف موافق نیستم. من اعتقاد دارم میتوان کارهای مختلفی انجام داد ولی باید عنوان درست روی آنها گذاشته شود. برای مثال کارهای موفق گروه رستاک را که دیدم، فکر کردم آنها را میتوان پاپ ایرانی با سازهای ایرانی دانست.
بدون نام: شما به تقسیمبندی موسیقی سنتی و موسیقی ایرانی اعتقاد دارید؟
قمصری: صد درصد. موسیقی سنتی فقط در بازنمایی منعکس میشود.
مهدی: امکان دارد که شما یک قطعه موسیقی ایرانی را بازسازی و تنظیم کنید و آن را تنها با سازهای غربی اجرا کنید؟
قمصری: بله چرا که نه. ولی عنوان درستی برایش انتخاب میکنم.
بدون نام: موسیقی جمع هنر و علم است. تحصیلات و علایق ریاضی شما چقدر در پرورش علم موسیقیتان تأثیر داشته است؟
قمصری: من بعد از اینکه دیپلم هنرستان را گرفتم، دیپلم ریاضی هم گرفتم و پیشدانشگاهی ریاضی را هم خواندم. دانشگاه هم ریاضی محض قبول شدم و هم موسیقی. من موسیقی را انتخاب کردم و اتفاقاً مادرم یک ماه تمام هر شب گریه میکرد که چرا رشته ریاضی را انتخاب نکردهام.
با این حال من تحصیلات ریاضیام را در موسیقی سرازیر نکردهام ولی حتماً ناخودآگاه بر کارم تأثیر گذاشته است. با این که من خیلی سراغ محاسبات نمیروم، طبیعتاً آنچه که یاد میگیریم بر ذهن ما و هر کاری که انجام میدهیم مؤثر است.
یک بار آقای فخرالدینی به من گفتند هارمونی را که یاد گرفتی، کتاب را ببند و بگذار کنار. این کاری است که هر موزیسین باید انجام دهد. بعضی از موزیسینها در همان فضای آکادمیک باقی میمانند و از آن فضا فاصله نمیگیرند، آن وقت این فضا جاری میشود در کاغذهایشان و در موسیقی دنبال ایناند که وقتی قطعهای را میسازند، تقارن هندسی داشته باشد.
من معمولاً سعی میکنم در کارهایم روان بودن را لحاظ کنم و دوست ندارم درگیر پیچیدگیهای اضافی شوم. تا حالا نشده که قطعهای را به خاطر پیچیدگیاش بنویسم، این خیانت به هنر است. شما میتوانید یک قطعه چهلوپنج ضربی بنویسید، ولی این کار نه هنر است و نه ارزش دارد.
بدون نام: به نظر شما آیا آهنگسازی نیاز مبرم موسیقی ایرانی امروز ما نیست؟
قمصری: بله، آهنگسازان میتوانند به موسیقی ما شکل بدهند. الآن مد شده که هر نوازندهای خود را آهنگساز هم میداند که اصلاً درست نیست. وقتی آهنگساز به وجود بیاید، نوازندههای خوب هم به وجود میآیند. از آن طرف وقتی آهنگساز تنبل باشد، نوازنده تنبل میشود و در نتیجه ذهن مخاطب هم تنبل میشود.
جواد: یک جایی شما گفتهاید از دل تضادی که بین آهنگسازان و موزیسینها وجود دارد، میتوان آثار هنری بزرگی خلق کرد. میخواستم بدانم این را حرکتی نوآورانه میدانید؟
قمصری: وقتی دور یک میز مینشینیم، نباید فقط از اشتراکاتمان حرف بزنیم. اشتراکات ما چیز کوچک و محدودی است و با تکیه بر آن راه به جایی نخواهیم برد. در مقابل اگر از تضادها و تفاوتهایمان حرف بزنیم، میتوانیم یک موجود جدید خلق کنیم.
57245