یک سیلی ظاهراً آبدار نواخته شده بر گونه‌های یک انسان؛ اتفاقی که متأسفانه باید بپذیریم که کمتر پیش می‌آید در معابر عمومی شهر حرکت کنیم و آن را نبینیم! منتها این بار ماجرا اندکی فرق دارد و به همین دلیل هم به شدت رسانه‌ای شده و حساسیت‌ها را برانگیخته است ... زیرا نوازنده‌ی سیلی (محمود شکری)، خود نماینده مردم تالش در مجلس شورای اسلامی است و دریافت کننده‌ی سیلی، حافظ منابع طبیعی استان گیلان در قامت یک مدیرکل (رحمت‌الله رحمانی)! نوشتار پیش رو، شرح همین ناسازه‌ی حیرت‌انگیز و پیام نهفته در آن سیلی شرم‌آور است برای طبیعت مظلوم ایران ...

    چند روز است که خبری دهان به دهان، سایت به سایت و روزنامه به روزنامه دارد می‌چرخد. در موردش چندین بیانیه صادر شده و احتمالاً چند برابر بیانیه‌های صادر شده هم صادر خواهد شد. همه با حیرت از خود می‌پرسند: مگر می‌شود؟ یعنی یک نماینده مجلس در روز روشن و در برابر دیدگان هاج و واج چند کارشناس و مدیر محلی دیگر، به خود اجازه می‌دهد تا مدیرکل منابع طبیعی استانش (گیلان) را مورد فحاشی علنی قرار داده و آماج ضربات فیزیکی سازد؛ آن هم به این بهانه که چرا آقای مدیرکل اجازه اضافه برداشت چوب از جنگل‌های گیلان را به شرکت شفارود نمی‌دهد؟!

    از این شگفت‌آورتر آن که جناب آقای نماینده (حاج محمود شکری) نه‌تنها از کرده‌ی خویش احساس پشیمانی نکرده و آن را ناشی از خشمی مهارناپذیر معرفی نمی‌کند، بلکه چند روز بعد در صحن علنی مجلس و با آرامش کامل از عمل فیزیکی خود دفاع کرده و آن را در راستای انجام وظایف نمایندگی‌اش و احقاق حقوق موکلانش در شهرستان تالش معرفی می‌کند! زیرا معتقد است اگر جنگل‌ها قطع نشوند و خوراک لازم برای صنایع چوب و کاغذ چوکا در شفارود تأمین نشود، گروهی از کارگران آن بیکار خواهند شد. از آن سو، مدیرکل هم معتقد است که چون شرکت به تعهدات خود عمل نکرده و چند سال است که فقط بریده و خورده و هیچ نهال جایگزینی را نکاشته و تیمار نکرده است، باید مجازات شده و سهمیه چوبش کم شود. اتهامی که البته مدیر شفارود هم می‌پذیرد، اما می‌گوید: چرا یکباره می‌خواهید اشتباه سنواتی گذشته را جبران کنید؟!
    همان طور که ملاحظه می‌کنید، ماجرا شباهت غریبی به گورخرهای آسیایی (معروف به مصیبت!) موجود در منطقه حفاظت شده بهرام گور دارد که استاندار فارس، وجود آنها را مصیبتی برای مردم منطقه خوانده و برای جلوگیری از بیکار ماندن جوانان نیریزی، خواستار واگذاری گورخرها به منازل مردم داوطلب در شهرستان نیریز شد! ماجرایی که می‌دانم شما خواننده عزیز خبرآن‌لاین، پیش‌تر آن را خوانده‌ و از ابعاد شرم‌آورش اطلاع دارید.
    اینک هم ظاهراً جای گورخرها با راش و افرا و دیگر درختان جنگل هیرکانی در گیلان تغییر کرده و باید سر درختان بریده شود تا جوانان تالشی بیکار نگردند!
    و این بزرگ‌ترین خطای راهبردی است که در هر دو ماجرا رخ داده است؛ زیرا خودآگاه یا ناخودآگاه منافع طبیعت در برابر منافع مردم محلی قرار داده شده و به نظر نوعی تعارض منافع بین متولیان طبیعت و متولیان حقوق و اشتغال مردم بوجود آمده است!
    در حالی که مطابق اصل 50 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حفظ محیط زیست نه‌تنها تنگ کننده و سد راه منافع مردم نو توسعه یست، بلکه ضامن حیات اجتماعی ایشان است.
   چه نادانی از این خطرناک‌تر که بپنداریم، تلاش برای حفاظت از موهبت‌های طبیعی سرزمین، به کاهش درآمد مردم منجر می‌شود.
    بنده اگر جای قاضی دادگاهی بودم که قرار است به شکایت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور بر علیه نماینده تالش رسیدگی کند، بی شک یکی از احکامی را که برای متنبه کردن ایشان صادر می‌کردم، شرکت اجباری و گذراندن سه واحد بوم‌شناسی (اکولوژی) عمومی در سر کلاس استاد عبدالحسین وهاب‌زاده بود تا بلکه دریابند که سیلی واقعی را ایشان نه به مدیرکل منایع طبیعی، بلکه به آینده فرزندان بیگناه تالشی زده‌اند که قرار است در این سرزمین زندگی کنند، اما اینک با کابوس سیل و فرسایش خاک و افت حاصلخیزی سرزمین، چاره‌ای جز مهاجرت از زادبوم اجدادی‌شان ندارند! دارند؟
    نظر شما چیست؟ آیا آن سیلی نواخته شده، پیام‌های دیگری هم دارد؟!
    اصلاً فارغ از داوری مسأله و قضاوت در مورد چرایی آن؛ آیا هیچ از خود پرسیده‌ایم: وقتی فرهیخته‌ترین و عالی‌ترین مدیران منطقه اینگونه به گفتگوی تمدن‌ها در بین خویش مبادرت می‌ورزند!! از مردم کوچه و بازار دیگر چه انتظاری داریم جز کشف روزانه ده‌ها آلت قتاله سرد و گرم از اتومبیل و جیب مبارک‌شان توسط نیروی محترم انتظامی؟

    آیا اینگونه به باریک‌تر شدن شاخه‌ی زیستن در جامعه‌ی امروز کمک نمی‌کنیم؟

     به قول بابک دولتی:

   این روزها خورشید را تاریک می بینم
و مرگ را چون اتفاقی نیک می بینم

چندی ست کابوسم درختانی ست افتاده
و زیستن را شاخه ای باریک می بینم ...

    برای آگاهی بیشتر:

    - حفاظت از طبیعت به عنوان عامل برقراری موازنه بیولوژیک، روحی و روانی در انسان

    - مظلومیت منابع طبیعی و محیط زیست نشانه چیست؟

    - بزرگداشت منابع طبیعی، از حرف تا عمل

    - چرا به جنگل‌های ایران باید مجال تنفس دهیم؟

منبع: khabaronline