این روزها گمانهزنی در مورد اعضای کابینه ریاست جمهور منتخب جناب آقای دکتر روحانی فراوان است. در فهرست های پیشنهادی در فضای مجازی اغلب به نام خانم دکتر ابتکار به عنوان بهترین گزینه احتمالی ریاست سازمان محیط زیست اشاره میشود. حتی در مقاله ای تحت عنوان"تنها زن کابینه حسن روحانی کیست؟" که توسط دوست صمیمی و فعال خود آقای مهندس درویش در خبر آنلاین منتشر شده است، بر اساس 323 رای حاصل نظر سنجی در وبلاگ وزینشان سعی در بزرگنمایی محبوبیت و اعتبار خانم دکتر ابتکار و ایجاد فضای رسانه ای در حمایت ایشان داشته اند. البته که بسیار شایسته و ارزشمند است که فعالان و کنش گران حوزه های تخصصی سعی در موشکافی و اظهار نظر در خصوص مسئولیتهای کلیدی کشور عزیزمان بپردازند و از این حیث اقدام آقای مهندس درویش در راستای آگاهی و حق دانستن بسیار ارزشمند است. ولی این حق بایستی برای افرادی هم که با دیدگاه ایشان موافق نیستند نیستند محفوظ شمرده شود. این نوشتار - علیرغم هزینه های احتمالی آن برای نگارنده - به دلایلی می پردازد که انتخاب خانم ابتکار را به صلاح کشور و محیط زیست و بخصوص دولت تدبیر و امید نمی داند. این نگارنده با این اعتقاد که ما نباید حقیقت را فدای مصلحت کنیم وظیفه خود می داند در پاسداری از رای خود با طرح این موضوع به ریاست محترم جمهور منتخب در انتخاب بهترین سکاندار محیط زیست ایران کمک کند. شرایط محیط زیست ایران و منطقه بسیار بحرانی است و با توجه به تجربیات گذشته منطقی نیست که آنچه که قبلا آزموده شده است را بار دیگر آزمود.
1- مهمترین دلیل نا مناسب بودن خانم دکتر ابتکار سابقه ای است که نامبرده در باز انتشار تحقیقات دیگران داشته که بر اساس استانداردهای جهانی مصداق سرقت علمی (Plagiarism) است. مقاله ایشان در سال 2006 در مجله آلرژی، آسم و ایمنولوژی باعث رسوایی جامعه علمی ما شده است که در شماره 455 سال 2008 مجله معتبر نیچر (Nature) در مورد آن توضیح داده شده است (http://www.nature.com/news/2008/081022/full/4551019a.html). البته وجود چنین مواردی در مقامات بالای کشورهای جهان قبلا هم دیده شده است که از جمله می توان به وزیر دفاع سابق آلمان اشاره کرد که مجبور شدند از سمت خود کناره گیری کنند. اگر ما به دولت نهم به دلیل حمایت از مرحوم کردان به واسطه مدرک قلابی انتقاد می کنیم نباید فراموش کنیم که سرقت علمی و جعل مدرک توسط هر کسی در هر جناحی صورت گیرد امری ناپسند است و بایستی یک دولت سالم از افراد با چنین سوابقی پاک باشد. با صراحت بگویم کسی که قادر نیست خود را از آلودگی نفس پالایش کند و به عنوان عضو هیئت علمی با اصول نگارش یک مقاله مروری در رشته تخصصی خود ناآشنا است امیدی نیست که توان درک بالای روابط پیچیده محیط زیست را داشته باشد و بتواند از محیط زیست ما در مقابل هجوم رانت خواران و اصحاب زد و بندهای سیاسی پاسداری کند. از قدیم گفته اند رطب خورده منع رطب کی کند.
2- دلیل دوم تخصص ایشان است. نامبرده در رشته ایمونولوژی تحصیل کرده و در حال حاضر هم عضو هیئت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه تربیت مدرس است. انتخاب ایشان در دوران اصلاحات به عنوان اولین زن کابینه بیش از آنکه به تخصص ایشان مربوط باشد ممکن است با آشنایی ایشان با آقای خاتمی در همکاری با روزنامه کیهان و یا سابقه قبلی به عنوان دانشجوی خط امام در اشغال سفارت آمریکا و شاید هم پدر ایشان مرحوم دکتر ابتکار رییس قبلی سازمان در سالهای 58 تا 60 مربوط باشد. هر چند که مرحوم دکتر ابتکار هم به عنوان استاد دانشکده فنی متخصص محیط زیست نبودند ولی می توان با درک شرایط اول انقلاب آن را توجیه کرد و تذکر داد: مگر بناست اشتباهی که 34 سال پیش صورت گرفته بطور سنتی تا طول عمر جمهوری اسلامی ایران در سپردن مسئولیت محیط زیست کشور به افراد بدون تخصص ادامه داشته باشد؟ امروز در کشور ما قحط الرجال نیست. مطمئنا هستند افراد بسیاری که در محیط زیست تخصص دارند (از جمله شخص مهندس درویش) و بهتر است سکان مدیریت محیط زیست بحرانی کشور به دست توانایی شایسته سالاران و متخصصان - و نه صرفا سیاست مداران - سپرده شود.
3- کارنامه حفظ محیط زیستی خانم دکتر ابتکار در دوره اصلاحات به هیچ وجه قابل دفاع نیست. ایشان در زمانی سکان سازمان محیط زیست را به دست گرفتند که اقبال جهانی به روی ما باز بود و اگر با مدیریت محیط زیست آشنایی می داشتند می شد این سازمان را به جایگاه واقعی اش رساند و جلوی بسیاری از فعالیتهای مخرب زیست محیطی را گرفت. متاسفانه ایشان بر خلاف وظیفه ذاتی حفظ محیط زیست علاقه خاصی به ساخت و ساز و تشریفات داشتند. امروز حوزه محیط زیست طبیعی ایران بشدت بحران زده است و بایستی افرادی که با این حوزه آشنا هستند این مسئولیت را بکار گیرند. خانم ابتکار از دانش اکولوژی چیزی نمی داند و افرادی هم که در دو دوره مدیریت خود در پستهای کلیدی سازمان گماردند تقریبا هیچکدام با این زمینه آشنا نبودند. پس آزموده را آزمون خطاست. تیم ایشان علاقه عجیبی به ساخت و ساز داشتند و از این حیث شاید نامبرده کاندیدای مناسبی برای شهرداری باشند ولی برای محیط زیست هرگز. متاسفانه بسیاری از مشکلات جدی محیط زیست ایران امروز ریشه در ضعف مدیران گذشته دارد که با تداوم این ضعف تشدید شده است. بسیاری از سدهایی که امروز باعث خشک شدن دریاچه ارومیه و بسیاری از تالابهای کشور شدند ساخت و یا مطالعه آنها یا در دوران سازندگی و یا در دوران اصلاحات شروع شد. طرحهای انتقال آب از جمله انتقال آب زاینده رود به یزد و اردکان حاصل این دوران است. اتوبان شمال، پروژه عسلویه و میانگذر ارومیه و جاده گلستان همه در اثر ندانمکاریهای آن دوران صورت گرفت. متاسفانه خانم دکتر ابتکار برخلاف شعارهای رسانه ای در عمل با اغلب این پروژه ها همراهی کردند یا در بهترین حالت سکوت کردند. دلیل آن هم تیم غیر تخصصی و بیشتر سیاسی ایشان بود.
4- عملکرد ایشان در شورای شهر هم درخشان و قابل دفاع نیست. ما می دانیم که اصلاح طلبان شورای سوم با توجه به نقشی که در انتخاب شهردار داشتند می توانستند قاطعانه جلوی بسیاری از اعمال خلاف محیط زیستی شهرداری را بگیرند ولی بازهم فقط شعارهای ایشان در مطبوعات منعکس می شد و در عمل ما شاهد دوران بسیار ناگواری در شهر تهران بودیم که نمونه آن ساختن دریاچه چیتگر، افزایش روند آلودگی ها، تبدیل گذرگاه تنفسی شهر در منطقه 22 به برج سازی گسترده، از بین رفتن باغات تهران، درخت بُری در سطح گسترده، گسترش شهر در ارتفاعات و تراکم فروشی لجام گسیخته که ناپایداری اکولوژیکی شهر را به حد اعلای خود رسانده تنها گوشه هایی از عملکرد شهرداری تهران بوده است که ایشان و همکارانشان در شورای شهر اقدام عملی در جلوگیری از این فعالیتها نداشتند. من از خانم ابتکار سوال می کنم، چرا اجازه دادند شهرداری ضلع غربی پارک پردیسان را با آن پوشش گیاهی منحصر به فرد با بیش از 100 گونه گیاهی و جنگل طبیعی، در ادامه پارک نهج البلاغه با هزینه میلیاردها از بودجه شهرداری به پارک مصنوعی و بتونی تبدیل کنند؟ اگر ایشان ذره ای از محیط طبیعی آگاهی داشتند و در 8 سال مدیریتشان از این حوزه درسی آموخته بودند حداقل جلوی این فعالیت مخرب را در شورای شهر می گرفتند. اگر هم مدعی عدم آگاهی در این خصوص باشند من شخصا در جلسه ای در دوران ریاست ایشان در مورد ارزشهای اکولوژیکی آن صحبت کرده بودم.
5- و اما به عنوان آخرین مورد شکی نیست که بسیاری از خوانندگان با مقایسه عملکرد ایشان با عملکرد دوران خانم جوادی و آقای محمدی زاده درصدد خوب جلوه دادن آن دوران برآیند و حتی با طرح عنوان "قهرمان زمین" یا با استناد به گسترش فعالیتهای سازمان های مردم نهاد (NGOها) در زمان ایشان، دلیلی بر اشتباه این نگارنده بدانند. بایستی در نظر داشت که اگر ایشان سازمانی قوی با کادری دانشمند و متخصص و غیر سیاسی از خود بجا گذاشته بودند افراد بعد از ایشان به هیچ وجه نمی توانستند اینهمه خسارت به محیط زیست کشور وارد کنند. برای نمونه من با دفاع از عملکرد وزیران علوم دوران اصلاحات می توانم به جرات بگویم که وزیران بعدی هم مجبور شدند بسیاری از سیاستهای خوب آن دوران را ادامه دهند و دلیل آن هم بومی بودن و تخصص مدیران این وزارتخانه و بخصوص معاون پژوهشی بود. نگارنده در زمان آقای دکتر منافی با سازمان محیط زیست همکاری داشتم و وقتی از خارج برگشتم و با شخص خانم دکتر ابتکار هم ملاقات داشتم و حتی در پروژه پردیسان شروع به همکاری کردم. بعد از کوتاه زمانی شاهد بیگانگی اغلب مدیران رده بالای سازمان با دانش محیط زیست و وظایف محوله بودم. این ناتوانی مدیران سیاسی باعث یاس و نومیدی در بسیاری از کارشناسان زبده سازمان شده بود که از همه مهمتر از جو امنیتی ایجاد شده در آن دوران شکوه می کردند، این جو به حدی بود که حتی ورود به سازمان برای من که سالها در سازمان کار می کردم امری سخت بود. عنوان اعطا شده "قهرمان زمین" نیز نباید ما را به اشتباه بیاندازد. کم نیستند در تاریخ افرادی که عناوین اینچنینی گرفته اند که بعدها مشخص شده است که بیشتر در اثر لابی یا دوپینگ رزومه فرد بدست آمده است. جوایز متعدد تور دو فرانس آقای لانس آرمسترنگ دوچرخه سوار مشهور آمریکایی نشان می دهد که همه عناوین کسب شده در اثر دوپینگ بوده است. به هر حال ما نمی توانیم بگوییم که عنوان قهرمان زمین در اثر شایستگی داده شده است ولی مقاله مهمترین مجله علمی جهان یعنی Nature در کشف تقلب علمی از روی عناد و به دلایل سیاسی بوده است. گسترش فعالیتهای مردم نهاد هم هدیه خانم ابتکار به محیط زیست نبود. این فعالیتها بیشتر مرهون شرایط خاص آن دوران و بخصوص اعتقاد شخص آقای خاتمی به آزادی بود؛ وگرنه ایشان و همکارانشان کوچکترین تحملی در انتقاد نداشتند که ذکر مصادیق آن این نوشته را طولانی می کند.
در خاتمه امیدوارم که این نوشتار سرآغازی باشد بر بحث کارشناسی و انتقادی بر آنچه که تا دیروز بر محیط زیست ما آمده و آنچه که بناست فردا با گماردن مسئولی دیگر زندگی تک تک ما و محیط زیست شکننده ما را تحت تاثیر قرار دهد. لذا شایسته است سکان محیط زیست کشور در دوران تدبیر و امید به دست افراد شایسته غیر سیاسی سپرده شود تا محیط زیست قربانی زدوبندهای سیاسی و جناحی نگردد.
*دکترای گیاهشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران
23445