«تهران شب از تو دور است/ تهران همیشه نور است» این ترانه امیر کریمی را شاید شما هم یادتان باشد.تقریبا یک دهه قبل تلویزیون آنقدر این ترانه را پخش می کرد که ممکن بود باور کنیم تهران واقعا همیشه نور است.اما واقعیت این است که شب های پایتخت ،تاریک و گاهی حتی خوف آور است.در شهرما،شب که از نیمه می گذرد انگار همه جا «گرد مرگ» می پاشند.یکی دو ساعت بعد توی تهران به این بزرگی تنها می شود رفتگران شهرداری را دید و چراغ ها روشن طباخی ها را.حتی داروخانه های شبانه روزی هم در باز و چراغ روشنی ندارند.در شهری با 12 میلیون نفر جمعیت،تهیه ساده ترین نیازها بعد از نیمه شب تقریبا غیر ممکن است.در چنین شرایطی برای خرید یک بطری شیر باید به سختی خودتان را به یکی از چند فروشگاه شبانه روزی شهر برسانید.
منهای همه زیبایی های ذاتی شب،با توجه به مختصات زندگی های کنونی،حتما ترجیح خیلی ها این است که بعضی از تفریحات یا حتی کارهای شان را به شب منتقل کنند.برای پدری که از صبح تا شب فرصت نمی کند با خانواده اش در شهر گشتی بزند،چه فرصتی بهتر از شب؟ حتی اینکه چند شعبه شبانه روزی بانک هم در شهر داشته باشیم چیز بدی نیست.رفتن به سینما یا رستوران،خرید در یک فروشگاه،قدم زدن در یک خیابان روشن و پر جمعیت،بردن بچه ها به شهر بازی،نشستن در پارک و ... در شب ها انگار آرزوهای دست نیافتنی برای تهران هستند.
به نظر نمی رسد شهروندان یا کسبه از روشن شدن شهر در شب استقبال نکنند.سال هاست برای واحد های صنفی ساعات کاری تعیین شده و اگر حوالی ساعت 12 شب کرکره ها پایین نرود، موتور های گشت انتظامی اعمال قانون می کنند.تنها مانعی که به نظر می رسد در این زمینه وجود داشته باشد تامین امنیت در ساعات پایانی شب است.اما نباید فراموش کنیم نا امنی زمانی به وجود می آید که جمعیتی نباشد.در غیر این صورت ساعت 10 شب با 2 بامداد تفاوتی نخواهد داشت وقتی مردم در شهر و چراغ شهر روشن باشد«شب های تهران» موضوعی است که مدیران شهر از آن غفلت کرده اند.چند سال قبل با یک مدیر ارشد و شناخته شده شهری گفتگو می کردم. از آقای دکتر پرسیدم چرا فکری به حال شب های تهران نمی کنید.جواب داد:«در آموزه های دینی ما توصیه شده که شب را فرصت عبادت و استراحت قرار دهیم.» حتی اگر این توجیه درست باشد، باید گفت وقتی پدر خانواده،همسر و فرزندانش را برای تفریح به شهر ببرد یا کاسبی نیمه های شب هم دنبال رزق حلال باشد،آیا چیزی جز عبادت است.ضمن اینکه اصلا منصفانه نیست که ما برای مردم تصمیم بگیریم چطور استراحت کنند!
رمضان امسال اما اوضاع جور دیگری بود.روزها دیر تمام می شد و تا سحر هم اصلا زمان زیادی نبود.در نتیجه برای اولین بار برخی از اصناف اجازه فعالیت تا سحرگاه را هم داشتند.سینما ها،کافه ها،رستوران ها، سفره خانه ها و فروشگاه ها تا حوالی صبح فعالیت می کردند.شهرداری در پارک های تا دیر وقت برنامه های خوبی برگزار می کرد و حتی محافل مذهبی هم میزبان مردم بودند.اینکه تازه بعد از افطار از خانه بیرون بزنی و بتوانی تا نیمه های شب در شهری باشی که نفس می کشد،تجربه خوب تهرانی ها در این رمضان بود.تهران در یک ماهی که گذشت شب های روشنی داشت،مردم لذتش را بردند،کسبه رضایت داشتند و هیچ اتفاقی هم در نتیجه ناامنی نیفتاد.
هر چند ظاهرا این اتفاق توفیق اجباری در نتیجه کوتاه شدن شب ها بود،اما می شود امیدوار بود و باید خواست تا این وضعیت ادامه داشته باشد.دست کم می شود مناطق خاصی را در تهران به عنوان محدوده های مجاز فعالیت در شب اعلام کرد.تعیین مثلا 10 محدوده در شهر این ویژگی را دارد که هم نیروی محترم انتظامی راحت تر بتواند امنیت لازم را تامین کند و هم باعث می شود این تجربه در مختصات کوچک تری شروع کنیم.اگر نتیجه اگر گرفتیم می شود در آینده تهرانی داشته باشیم که شب هایش تاریک و کسالت آور نباشد.آن وقت اگر تلویزیون آن ترانه آقای کریمی را پخش کند،خیلی هم خوب است: تهران شب از تو دور است...
روح الله رجائی