وزارت محیط زیست، بودن یا نبودن؟ مسأله‌ای که هر از چندگاه به عنوان یک مطالبه یا درخواست جدی از سوی برخی از دوستداران طبیعت در کشور مطرح می‌شود با این استدلال که شاید اگر در رأس سازمان متولّی محیط زیست در ایران به جای یک معاون رییس جمهور، یک وزیر حضور داشت، اوضاعش تا این اندازه به تراژدی نزدیک نبود و مهم‌تر آن که در برابر نمایندگان مردم هم پاسخگوتر می‌بود. نوشتار پیش رو، به همین انگیزه کوشیده است تا به بهانه‌ی بحث‌های داغ فتنه‌ستیزانه (بخوان فتنه سالارانه!) در صحن بهارستان به آسیب شناسی این آرزوی دیرینه بپردازد ...

    همیشه و در هر محفلی که حضور داشته‌ام، در برابر این ایده تمام قد ایستاده و مخالفت خود را با تبدیل سازمان حفاظت محیط زیست به وزارت محیط زیست در شرایط کنونی مملکت اعلام کرده‌ام. این مخالفت در حالی رخ داده که همواره آرزویم آن بوده که در کشوری زیست کنم که در آن، مقتدرترین وزیر و راهبردی‌ترین وزارتخانه‌اش، محیط زیست باشد! اما این به ظاهر ناسازه از کجا می‌آید؟ و چگونه این دو خواست و آرزوی ظاهراً متضاد در وجود نگارنده به عنوان یک پژوهش‌گر و فعال محیط زیست کشور با بیش از ریع قرن سابقه قابل جمع است؟
    باورم این است اغلب آنهایی که دیروز و امروز شنونده و بیننده‌ی مشروح مذاکرات نمایندگان مجلس نهم در نقد کابینه و وزرای پیشنهادی دولت یازدهم بوده و هستند، به تلخی دریافته‌اند که با وجود غلبه‌ی چنین تفکری در صحن بهارستان - به ویژه در نزد اغلب نمایندگان مخالف دولت - انتظار پایشی علمی و فنی از برنامه‌های ارایه شده توسط 18 وزیر پیشنهادی حسن روحانی، انتظاری رؤیاپردازانه و غیرواقعی است!

    شوربختانه آنچه بیش از هر کلمه‌ی دیگری در مجلس شنیده می‌شود، استفاده از خط کشی به نام "فتنه" است. مهم نیست که داریم در باره کدام وزیر از چه نهاد تخصصی یا راهبردی بحث می‌کنیم؛ مهم نیست که این کابینه در چه شرایطی از نظر اقتصادی و سیاسی شکل گرفته و کشور در آستانه‌ی چه فشار بی‌سابقه‌ای از منظر تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد؛ حتا مهم نیست که این رییس جمهور و 18 مرد همراهش از درون انتخاباتی بیرون آمده‌اند که تمامیت نظام جمهوری اسلامی ایران، آن را یک حماسه سیاسی و پیروزمندانه می‌نامد و قرار است تا این حماسه سیاسی را به یک حماسه اقتصادی هم پیوند بزنند.
    ظاهراً مهم فقط این است که این 18 مرد در زمان فتنه کجا بودند؟ چرا آن حرف‌ها را زده و یا بدتر آن که چرا این حرف‌ها را نزده و سکوت کرده بودند؟
    تو گویی انگار فتنه شده است خط کش نمایندگان برای دادن نمره قبولی به وزیران راهبردی‌ترین وزارتخانه‌های کشور چون آموزش و پرورش؛ علوم، تحقیقات و فناوری؛ نفت؛ جهاد کشاورزی؛ نیرو؛ صنعت، معدن، تجارت و ...
    در چنین شرایطی و با وجود بحران‌های بزرگی که دامن طبیعت و محیط زیست ایران را فراگرفته، شما فکر می‌کنید اگر قرار بود برنامه‌های وزیر پیشنهادی وزارت محیط زیست مورد نقد و بررسی قرار می‌گرفت، آیا کسی بود تا از وزیر آینده بپرسد که چرا ماده 59 برنامه چهارم توسعه همچنان در برنامه پنجم هم مغفول مانده و در برنامه شما هم افق روشنی برای اجرایی شدن آن به چشم نمی‌خورد؟ آیا کسی بود تا بپرسد، برای فعال کردن و اجرایی نمودن تعهدات دولت به منظور استحصال 5 هزار مگاوات برق از طریق مهار کارمایه (انرژی‌)های نو، چرا سکوت کرده‌اید؟ آیا نماینده‌ای از جا برمی‌خواست تا به تحسین وزیر پیشنهادی پرداخته و او را بابت ارایه برنامه برای کاهش خطر انقراض سمندر امپراتور مورد تشویق و حمایت قرار دهد؟ آیا حساسیت برنامه‌های وزیر پیشنهادی در ظرفیت‌سازی آموزشی کودکان، حمایت از ساخت آثار هنری ارزشمند و طبیعت‌محورانه، به تعادل بازگرداندن بیلان آبی کشور، ممیزی سازه‌های آبی/خاکی در تخصیص حق‌آبه‌ی تالاب‌ها و تعیین تکلیف ادارات کل محیط زیست در 31 استان کشور برای سرشماری دقیق و تعیین ظرفیت برد زیستگاه‌ها و مناطق چهارگانه؛ بهبود وضعیت زیستی محیط‌های دریایی در شمال و جنوب کشور، سختگیری در عدد اُکتان سوخت و ... مورد توجه قرار می‌گرفت؟
    بیاییم با خود صادق باشیم، وزارت محیط زیست به درد کشوری می‌خورد که نمایندگانش در عالی‌ترین سطح قانونگذاری بدانند که خطر بدهکاری اکولوژیکی مملکت، تشدید خودسوزی زمین، افزایش فروچاله‌ها، خشک شدن تالاب‌ها، جابه جایی سالانه چهار میلیارد تنی خاک در ایران و کاهش 90 درصدی شمار کل و بز و قوچ و میش و آهو و مرال و گوزن و جبیر کشور به مراتب بیشتر از تعیین موقعیت جغرافیایی وزیر پیشنهادی در روز 23 خرداد 1388 اهمیت دارد.
    و اگر می‌بینیم اینک با کوهی از تخلفات اداری و بی‌انظباطی‌های بی‌سابقه‌ی اقتصادی در فرجام کار دولت‌های نهم و دهم روبرو هستیم، شاید یکی از دلایلش آن باشد که ما به جای آن که بکوشیم تا شایسته‌های متخصص و با برنامه را رصد کرده و به کار بگماریم، اغلب درصدد ردیابی اثبات برادری بودیم و بس!

    - مؤخره بی ارتباط با محیط زیست:
    یکبار و برای همیشه بیاییم به چرایی دعوت تاریخی مقام معظم رهبری در سخنرانی 22 خرداد 1392 برای حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رأی توجه کنیم که فرمودند: حتی اگر نظام را قبول ندارید، مملکت خود را که دوست دارید. پس برای اثبات این دوست داشتن باید در انتخابات 24 خرداد ریاست جمهوری همه شرکت کنند.
    امیدوارم نمایندگان مخالف کابینه یازدهم با تبعیت از همین بلندنظری و سعه‌ی صدر عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی ایران، بکوشند تا با کنار گذاشتن خط کش فتنه، با ارایه‌ی دلایلی علمی و فنی به نقد برنامه‌های ارایه شده وزرای پیشنهادی پرداخته و از آنها هم انتظار پاسخ‌های علمی و تخصصی داشته باشند.

    - مؤخره مرتبط با محیط زیست:
    آرزویم این است که بر خلاف تیتر یادداشت امروز، زمانی نه چندان دور بتوانم یادداشتی بنویسم با این عنوان: «چه خوب که محیط زیست هم وزیر دارد» و در آن یادداشت با شور و امید به تحلیل محتوای دقیق و عالمانه نقد کارشناسی نمایندگان مجلس از برنامه وزیر پیشنهادی برای وزارت محیط زیست بپردازم و افتخار کنم که چنین نمایندگان متخصص و کاربلدی در صحن بهارستان حضور دارند تا از وزیر محیط زیست بخواهند راهکار و نقشه‌ی راه خویش را برای پاسداری از حرکت اجتماعی روبه رشد مردم ایران (اصل پنجاه قانون اساسی) با حفظ محیط زیست ارایه دهد.

منبع: خبرآنلاین