بهناز شیربانی: در رسانه ملی تا به حال کمتر مجموعه تلویزیونی بوده که به طور مشخص به کارکرد وکیل در زندگی شخصی افراد و مشکلاتی که به دست آنها رفع میشود، اشاره کند.
شاید به این دلیل است که مجموعه تلویزیونی «داوران» این پرسش را در ذهن برخی مخاطبان ایجاد میکند که در حال دیدن یک اثر پلیسی هستند و یا داستانی اجتماعی؟
احمد امینی و بیژن میرباقری سریال «داوران» را کارگردانی کردهاند که این شبها از شبکه سه سیما پخش میشود.
داستان این مجموعه درباره خانوادهای متشکل از داوران و وکلای حقوقی است که در هر قسمت درگیر پروندهای خاص میشوند و اعضای این خانواده چهار نفری بازیگران ثابت این مجموعه هستند.
کارگردانی چهار قصه از این مجموعه اپیزودیک را با عناوین «آخرین دیدار»، «پانسمان روح»، «دورترها» و «عکس یادگاری» را امینی بر عهده داشت و میرباقری اپیزودهای «روز مبادا» و «مخفیانه» را کارگردانی کرد.
متنهای مجموعه «داوران» را سعید شاهسواری، جمیله دارالشفایی و اصغر عبداللهی بر اساس طرحی از جمال امید نگاشتهاند. مسعود رایگان، پریوش نظریه و ایوب آقاخانی بازیگران اصلی این سریال هستند.
احمد امینی کارگردان، مسعود رایگان و ایوب آقاخانی بازیگران و سحر عصرآزاد منتقد با حضور در خبرآنلاین درباره چگونگی ساخت این سریال، نگاه به حضور وکیل در سریالها و فیلمهای سینمایی ایرانی صحبت کردند که در ادامه میخوانید:
سحر عصرآزاد، منتقد: آقای امینی بهتر است بحث را از اینجا شروع کنیم که معمولا در کارنامه شما رگههایی از پرداختن به موضوع وکالت و مسائل حقوقی دیده میشود، مثل فیلم «این زن حرف نمیزند». حضور شما در پروژه «داوران» و پرداخت دوباره به این موضوع به دغدغه های شما برمیگردد یا اینکه دوستی دیرینه با آقای شاهسواری در شکلگیری این همکاری موثر بود؟
احمد امینی، کارگردان: به قول استاد بزرگوار بهرام بیضایی: «نمیدانم این وکلا از کجا تو زندگی ما پیداشون شد.» در فیلم «چتری به نام دو نفر» هم به یک موضوع حقوقی پرداختم. من شخصا علاقه زیادی به پروندههای حقوقی دارم و مشتری پروپاقرص صفحات حوادث روزنامهها هستم. اولین بار هم که شخصیت وکیل در قصه های من شکل گرفت به قبل از فیلم «چتری برای دو نفر» بر میگردد. در سریال «تصویر یک رویا» یک خانم وکیل داشتیم که تقریبا نقش کلیدی در داستان داشت و فکر هم میکنم اصلا اولین بازی خانم شیرین بینا در تلویزیون بود. بعد از آن «چتری برای دو نفر» شکل گرفت که در طراحی قصه به شخصیت وکیل رسیدیم. قصه این فیلم به شکل دیگری نوشته شده بود که شخصیت وکیل در قصه پر رنگ نبود و بعد من این شخصیت را بسط دادم و به شکلی درآمد که دیدید.
سریال «داوران» چطور شکل گرفت؟
امینی: ساخت این سریال از طرف سیمافیلم یشنهاد شد. جمال امید طراح اصلی پروژه بود و شاید به واسطه دوستی چندین سالهای که با هم داشتیم و کارهایم را در سینما و تلویزیون دیده بود، در جریان علایق من به موضوعات حقوقی بود. بنابراین ساخت این سریال را پیشنهاد داد. سعید شاهسواری هم به عنوان تهیهکننده از ابتدا وارد کار شد و با حضور او یک تیم نویسنده تشکیل شد که متشکل از چهار تا پنج نویسنده بود که در نهایت از این تعدادآقای عبدالهی و خانم دارالشفاهی باقی ماندند. رفتوبرگشت فیلمنامهها برای تصویب دو سال و نیم زمان برد و احتمالا حوصله تعدادی ازاین نویسندهها هم بابت زمان طولانی سر رفت و به نوعی امیدشان را از دست دادند و فکر کردند این پروژه به این سادگیها به نتیجه نمیرسد، اما ما ادامه دادم و آقای عبداللهی و خانم دارالشفایی در کنار ما ماندند. از تابستان 88 تا بهمن 90 این روند نگارش فیلمنامه و تصویب آنها ادامه داشت تا در نهایت به هشت طرح و فیلمنامه تصویب شده رسیدیم.
عصرآزاد: طولانی شدن زمان به دلیل پرداختن به مسائل و پروندههای حقوق بود؟
امینی: نمیدانم، شاید روال کار سیمافیلم به این صورت و زمانبر است. البته میشد حدس زد که حساسیتهای خاصی هم روی این کار وجود دارد. به هر حال وقتی پای پروندههای حقوقی برای ساخت یک سریال به میان میآید شرایط با زمانی که قرار است داستانی خانوادگی را تصویر کنید فرق میکند. بنابراین حساسیتهای ویژهای هم در مورد آن وجود دارد.
فیلمنامههای ما باید از یک طرف هم رضایت سیمافیلم را کسب میکرد و هم رضایت قوه قضاییه را. از طرف دیگر باید مراقب بودیم که چیزی در فیلمنامه نباشد که بعد از پخش کانون وکلا به آن اعتراض کند. ما با سه نهاد جدی و قدرتمند برای تایید فیلمنامهها روبرو بودیم. هرچند انجام این مراحل این حسن را داشت که مشورتها میتوانست جلوی بسیاری از کجرویها و خطاهای ما را هم بگیرد.
موارد حقوقی و قضایی مقوله بسیار دشوار و پیچیدهای هستند. آدمهای مختلف چه مسئول و چه غیر مسئول استنباطهای متفاوتی از هر حادثه قضایی دارند. مثلا یک پرونده در یک دادگاه بررسی میشود و حکمی صادر میشود، ممکن است مدعیالعموم به این حکم ایراد وارد کند و پرونده به دادگاه تجدید نظر برود و یک رای کاملا مخالف به آن داده شود.
بنابراین ما میتوانستیم به راحتی در طرح مسائل حقوقی دچار خطا و اشتباه شویم. فیلمنامههای ما در اختیار دو حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری قرار میگرفت و توسط آنها خوانده میشد. حتی من و آقای شاهسواری به دادگاهی رفتیم که غیرعلنی برگزار میشد و از رئیس دادگاه برای بودن در آن جلسه اجازه گرفتیم. به هر حال حساسیتهایی وجود داشت، چرا که سیمافیلم هم دلش نمیخواست کاری ساخته شود که قوه قضاییه یا کانون وکلا و یا حتی مردم عادی به آن ایراد بگیرند و این حساسیتها کاملا به جا بود.
احمد امینی، کارگردان
عصرآزاد: پس قطعا طی کردن این روند باعث به تعویق افتادن زمان نگارش و ساخت سریال شد.
امینی: اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم، جدا از مسائل اداری این روند هم زمان بر بود که به چند فیلمنامه برسیم که هم خودمان از آن رضایت داشته باشیم، هم سیمافیلم آن را تایید کند و با ضوابط تلویزیون هم هماهنگ باشد. بنابراین دو سال و نیم طول کشید که ما صاحب شش فیلمنامه و دو طرح تصویب شده شویم. کار را اردیبهشت 91 کلید زدیم و تا اواخر شهریور ادامه دادیم. در آن زمان به دلیل مشکلات مالی کار تعطیل شد تا آذر که مجددا گشایش مالی در سیمافیلم حاصل شد و پولی هم به این پروژه داده شد، ولی من که آن ذوق و شوق و انگیزه اولیه را برای کارگردانی این سریال از دست داده بودم، از ادامه کار عذرخواهی کردم و آقای میرباقری فداکاری کرد و ادامه داد. از ابتدا قرار بود سریال «داوران» 10 تلهفیلم باشد که همه را من بسازم، اما فکر میکنم برای ادامه ساخت این سریال آقای میر باقری مناسبترین گزینه بود.
عصرآزاد: از چه زمانی در فیلمنامه به بازیگران فکر کردید. آقای رایگان چقدر در شکل گرفتن شخصیت جلال کمک کردند، چون دقیقا شخصیت جلال شبیه لباسی است که به تن آقای رایگان دوخته شده است.
مسعود رایگان، بازیگر: فکر میکنم بازیگران وقتی با یک شخصیت مواجه میشوند برای آنها همه چیز از نقطه صفر شروع میشود. برای نزدیک شدن به نقش تمام تجربه و آگاهی نسبت به حرفهمان را کنار میگذاریم و با نقش به عنوان یک پدیده جدید مواجه میشویم و سعی میکنیم آن را کشف کنیم.
تحقیقات میدانی بخش اعظم کار یک بازیگر است. طبیعی است آقای آقاخانی یا خانم نظریه و یا بنده با تحقیقات میدانی باید آرامآرام به شخصیت نزدیک شویم و به اصطلاح شخصیت از صافی ذهن ما بگذرد تا برای بینندگان باورپذیر باشد. معمولا وقتی دیوان حافظ را هم یکباره باز میکنید و قصد دارید آن را پرطمطراق و فاخر بخوانید معلوم است که در ابتدا اصلا چیزی از آن نخواهید فهمید و مخاطب هم متوجه آن نمیشود. برای خواندن اشعار حافظ باید با خودتان تعمق کنید و یک بار برای خودتان بخوانید و در ذهنتان آن را حلاجی بکنید و بعد آن را بخوانید. مرحوم پدرم برای گرفتن تست بازیگری برای نمایشهایش دیوان حافظ را مقابل بازیگران قرار میداد و از آن طریق متوجه میشد با چه آدمی طرف است.
امینی: آقای رایگان به عنوان بازیگر نقش جلال برای ما قطعی شده بود، اما آقای آقاخانی را دیر به چنگ آوردیم. من بازی او را روی صحنه تئاتر دیده بودم و همیشه به دنبال این بودم که در یک فرصت مناسب با او همکاری کنم. همیشه از همکاری با دوستان تئاتری استقبال میکنم. خوشبختانه هر بار که از دوستان تئاتری برای حضور در آثارم دعوت کردم به نتایج خوبی رسیدم، اما ما مشکلات دیگری هم با سیمافیلم در مورد انتخاب بازیگر داشتیم. متاسفانه درباره برخی بازیگران آشنایی دقیقی نداشتند و در ابتدا برای معرفی برخی بازیگران به آنها مشکل داشتیم، اما خوشحالم که این فرصت پیش آمد تا با آقایان رایگان و آقاخانی و خانم نظریه و بازیگر جوان خوشآتیهای به نام مسعود انتظاری کار کنم که به نظر من ترکیب بسیار باورپذیر و جدیدی است. برای من غیر از انتخاب بازیگر امتحان پسداده و حرفهای، رسیدن به ترکیب جدیدی از بازیگران هم لذتبخش است. برای نقشهای هر کدام از قسمتها هم سعی شده از بهترینهای تئاتر و تلویزیون استفاده کنیم.
عصر آزاد: آقای آقاخانی تعامل شما با تقش علیرضا چطور بود؟ البته خیلی به شما نمیآید در این نقش پسر بزرگ داشته باشد.
ایوب آقاخانی، بازیگر: خیلی نمیتوانم در مورد اینکه به علیرضا نمیآید پسر بزرگ داشته باشد صحبت کنم. به هر حال علیرضا داوران زود ازدواج کرده و در نتیجه اگر من هم این کار را مثل علیرضا انجام میدادم، بدون شک در همان سن و سال فرزندی داشتم، اما خوشحالم اگر به من نمیآید فرزندی به این سن و سال داشته باشم.
واقعیت این است که در عرف سنتی جامعه ما اگر این اتفاق بیفتد، به طور طبیعی معادلات سنی بین پدر و پسر و پدر و دختر و... برقرار میشود. کافی است ما ریاضیاتمان را فعال کنیم به جای اینکه به انطباق تصویری فکر کنیم. در این صورت مشکل حل خواهد شد. بنابراین از این ماجرا عبور میکنم و میرسم به تعامل من با نقش علیرضا. اول اینکه همین منش تئاتریام باعث شد در طی دوران کاریم زیاد سمت بازی در تلویزیون نروم. در تاکید صحبتهای آقای امینی باید بگویم که حتی چند تلهفیلمی را هم که در مقام بازیگر بازی کردم، همیشه با حساسیت و وسواس به آنها نزدیک شدم و پاسخ وسواسم را تا حدود نسبی دریافت کردم.
به شدت از حضور در پروژههای تلویزیونی بخاطر شان و منزلتی که برای خودم قائلم که شاید میتواند غلط باشد و در توهم و تصور ذهنی خودم برای خودم قائلم، پرهیز میکنم. چرا که پروژههای تلویزیونی عموما نمیتواند استانداردهای طبیعی یا حداقلهای یک اثر قابل دفاع را تامین کند و اینکه من بتوانم راحتتر و پیشانیافراشتهتر در چشمهای دانشجوی خودم نگاه کنم برای حضور در مدیوم تصویر انتخاب میکنم.
دوست ندارم مثل بعضی از همکارانم باشم که مثلا یک سکانس در فیلم یک کارگردان که کارش میتواند پر فروشترین فیلم تاریخ سینما باشد، ولی ذرهای ارزش نداشته باشد بازی کنم و بعد به یک عده درس بدهم. در این صورت وضعیت این دانشجوها یک ذره تراژیک میشود. به این خاطرکه من به این تراژدی دامن نزنم، این کار را نمیکنم.
بسیاری از کارگردانهای مطرح تلویزیون که ترجیح میدهم نامشان را نبرم، با پیشنهاد نقشهای خوبی طرف من آمدند که حتی به مذاکره مالی هم نرسیدیم. بخاطر اینکه هزار یک وسواس و حساسیت با من به عنوان یک تئاتری صاحبانگیزه وجود دارد. به شدت به خاطر تحصیلاتم و دیرینه نوشتنم، به مقوله فیلمنامه حساس هستم. خیلی برایم گزنده است در فیلمنامههایی که خودم نمیتوانم با افتخار از آن یاد کنم حضور داشته باشم. همه اینها را گفتم که برسم به اینکه بر عکس همیشه که با وسواس تا سطر آخر فیلمنامه را میخوانم، در این پروژه اصلا فیلمنامه نخواندم. دلیلش هم این بود که احمد امینی و سعید شاهسواری پشت این کار بودند.
همکاری با احمد امینی چطور بود؟
آقاخانی: به نظر من یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران را احمد امینی ساخته است. فیلم «سایههای هجوم» با اینکه اولین فیلم ایشان هست، از نظر من بهترین فیلم کارنامه احمد امینی هم هست. کار کردن با او برای کسی با حساسیتهای من میتواند یک امکان باشد. مگر چند نفر از آدمهایی که در ذهن من موجه هستند ممکن است برای بازی در یک فیلم یا سریال به سراغ من بیایند؟
وقتی برای حضور در این سریال به من گفته شد قرار است مسعود رایگان و پریوش نظریه هم در این مجموعه حضور داشته باشند، هیچ دلیلی برای نپذیرفتن نقش وجود نداشت. این را گفتم برای اینکه به ارزشهای تیمی که با هم کار کردیم صحه گذاشته باشم و تاکید کنم تلویزیون کشور ما تا زمانی که متوجه و قائل به وزن آدمها نباشد، هرگز نخواهد توانست وزنهای از زمین بلند کند و نمیتواند در این رقابت تگاتنگ با ماهوارهها خودش را نجات بدهد. بنابراین بد نیست مسئولان ما کمی بیشتر به وزن آدمها و به اعتبارشان و به قیمت حضورشان فکر کنند و متوجه تفاوت ساده بین دوغ و دوشاب باشند.
در اجرا غیر از چیزی که در فیلمنامه بود چه چیزهایی به شخصیت علیرضا اضافه کردید؟
آقاخانی: مثل همه کارها نقش توضیح داده شد. قرائت ذهنی نویسنده، تهیهکننده و کارگردان از شخصیت را شنیده بودم، اما در معادلات شیمیایی حاکم بر کاراکترها و ترکیب آنها با هم میدانستم باید کاری بکنم که علیرضا تفاوتهایی نه در بنیادهای آرمانی، بلکه در شکل روساخت و فیزیکال ارائه آن تفاوتهای نسبی با جلال برادر بزرگترش داشته باشد.
مهمترین تفاوت شاید به روز بودن شخصیت علیرضا برمیگردد. اینکه امکان خطا در وجود او هست، چون علیرضا از جلال کوچکتر بود و در عین حال مثل جلال به زندگی پشت نکرده است، بنابراین میتوانست شخصیت ملموستر و به اصطلاح شخصیت لوندتری برای مخاطب باشد. هیچ کدام از این شخصیتها این امکان را که علیرضا داشت و نوشته نشده بود، نداشتند. بنابراین باید سعی میکردم از این امکان استفاده کنم. سعی کردم این امکان را با استفاده از تربیت تئاتری زنده کنم. او بر خلاف جلال به دستمزدش فکر میکرد، شاید به اندازه برادرش نتواند انفاق کند ولی برحسب تربیتی که از جلال و پدرش آموخته است میتواند نصف دستمزدش را نگیرد.
از طرفی باید سعی میکردم از اینکه مخاطب کمتر من را دیده بود حداکثر سواستفاده را میکردم و شخصیت علیرضا را در ذهن او شیرینتر و مطلوبتر ایجاد میکردم. مثل اصرار روی استفاده از ابزار بیانی که البته در محضر آقای رایگان سخت میشود در این مورد حرف زد، اما بیان درست، عنصر کمیابی در فضای تلویزیون و سینمای ما است.
شخصیت علیرضا برای 10 داستان تعریف شده بود و تنها هفت داستان به مخاطب نشان داده شد. اما به تناسب بازخوردهایی که از مخاطبان گرفتم امیدوار شدم. با راهنماییهای آقای امینی و فضایی که در گروه حاکم بود، خواستههایم خیلی خوب به هدف نشست. در این کار همه به هم کمک میکردیم، چرا که یکی از بحرانهای ما در سریالهای تلویزیونی این است که خطکشیهای زیادی در گروهها اتفاق میافتد، در صورتی که در یک کار گروهی اولویت نهایی کمک به هم برای انجام بهتر یک کار تیمی است، اما من سعی کردم از راهنماییهای آقای رایگان هم که کوهی از تجربه است، استفاده کنم، چرا که اجرای راهنماییهای او به نفع خودم بود. من هنوز به حرفه بازیگری به عنوان یک حرفه و فن که هر کسی نمیتواند به آن بپردازد، نگاه میکنم. اگر اشتباه میکنم ترجیح میدهم در جزیره اشتباهات خودم تنها زندگی کنم.
مسعود رایگان، بازیگر
رایگان: چیزی که ایوب در مورد تفکیک شخصیتها به آن اشاره میکند، به نظر من به این صورت است که بگوییم جلال نسبت به علیرضا آرمانگراتر است. حالا این آرمانگرایی در کار ما به این صورت تجلی پیدا میکند که همه عوامل باید دقتشان را بالا ببرند. بنابراین مهم نیست علیرضا گل بزند یا جلال. همه با هم پیش میرویم که گل به ثمر برسد.
آقاخانی: یک نکته را هم در ارتباط با آقای امینی اضافه کنم. یکی از بهترین تجربههای من در میان تجربههای اندک تلویزیونیام کار با آقای امینی بود، چرا که سه مقوله درخشان را در مورد شخصیت حرفهای ایشان میتوان پیدا کرد. اول اینکه تکلیفش با خودش و اثرش روشن است. احمد امینی خوب میداند چه میخواهد و دکوپاژش را از پیش آماده میکند و در اختیار عوامل تولید قرار میدهد. حتی من بعضی روزها سر کار تخمین میزدم کار چه زمانی تمام میشود.
دوم اینکه اسم من ایوب است، اما آقای امینی صبرشان از من بیشتر است. من هرگز آقای امینی را برافروخته ندیدم. سوم اینکه روی کار بازیگری نظارت دقیق دارند. خاطرم هست سال گذشته شهریور ماه به دلیل یک بحران شخصی خیلی حال خوبی سر صحنه نداشتم، با وجود اینکه حافظهام هنوز فعال است و دیالوگها را خوب حفظ میکردم و به لحاظ نوع حضورم در کار مشکلی نداشتم، اما امینی انگار ذهن مرا خوانده بود که اتفاق ناخوشایندی پیش آمده است. آ ن روز من را کشید کنار و گفت: «حالت خوب است، چیزی شده؟» و این برای یک بازیگر لذتبخش است.
این حرف را برای این زدم که بگویم ما از جهانی حرف میزنیم که شاید خیلی اخلاقیات در ان رعایت نمیشود. یک بار در یک فیلم بر اثر یک حادثه زیر لب من پاره شد. در ان شرایط خواستم آدم اخلاقگرایی باشم که فکر میکنم هستم و خواستم این ویژگی اخلاقی را درشتتر کنم. به گروه گفتم مطمئنم تا دو ساعت دیگر زیر لب من ورم میکند، لطفا این پلان را سریع بگیرید.
بعد در نهایت ناباوری دیدم به جای اینکه سلامتی من برای آنها مهم باشد خیلی زود نور را چیدند و کار را تصویربرداری کردند و در آن لحظه انسانیت به نفع پروژه تمام شد. در دو هفتهای که من به دلیل جراحت لبم استراحت میکردم، هیچکس از عوامل پروژه حال من را نپرسید. اینها راگفتم تا تاکید کنم به گروه «داوران» به عنوان یک گوهر و تجربه دوست داشتنی نگاه میکنم.
رایگان: اما من میخواهم در ادامه صحبتهای ایوب نکته چهارم را بگویم. آقای امینی به شدت بازی را میشناسد. او جزو معدود کارگردانهایی است که به معنای واقعی کلمه دست بازیگر را باز میگذارد و او را در میزانسن دلخواه، اما درست خودش قرار میدهد.
آقاخانی: در ادامه حرفهای آقای رایگان باید بگویم امینی بیشترین دقت را درمرحله انتخاب بازیگر انجام میدهد.
رایگان: بازیگری یک حرفه کاملا مستقل است و کارگردانهایی مثل آقای امینی انگشتشمار هستند. آقای مهرجویی، خانم بنیاعتماد، رضا میرکریمی و مسعود کیمیایی از جمله کارگردانهایی هستند که توجه ویژهای به بازی بازیگر دارند. باید به دوستان بازیگر بگویم که با احمد امینی همکاری کنید آن زمان متوجه حرف ما خواهید شد.
ایوب اقاخانی، بازیگر
آقای رایگان از ایدهآلهایتان برای حضور در مدیوم تصویر گفتید. در این سالها انتخابهای بسیار خوبی از سوی شما برای آثاری که به عنوان بازیگر در آنها حضور داشتید، انجام شده، اما مدیومی مثل تلویزیون تا چه حد دست بازیگر را برای رسیدن به این ایدهالها باز میگذارد؟
رایگان: خوشبختانه من این شانس را داشتم با کارگردانهایی همکاری کنم که کارشان را خوب بلدند و بازیگر، نقش کلیدی برای آنها در کار داشته است.
امینی: البته اقای رایگان بسیارگزیده عمل کرده و به نظر من این شانس نیست و به هوش و توانمندی ایشان در انتخاب بر میگردد.
رایگان: اولین سریال من در تلویزیون «مدار صفر درجه» به کارگردانی حسن فتحی بود. بعد سریال اپیزودیک «خستهدلان» ساخته سیروس الوند را کار کردم و به ترتیب سعی کردم انتخابهای خوبی داشته باشم. این گزیدهکاری شاید به من کمک کند که اشتباه نکنم. پیشنهادم به برخی از همکارم این است که دقت بیشتری در انتخابهایشان داشته باشند. چون این جعبه جادویی بعد غریبی دارد و یک مقدار دقت بیشتر در انتخاب میتواند آنها را از اشتباه مصون نگه دارد.
عصر آزاد: به نظرم در سریال «داوران» قصهها و پروندهها یک مقدار سادهتر در نظر گرفته شده وکارکرد وکیل را در پروندههای به ظاهر ساده میبینیم که چقدر میتواند راهگشا باشد. این زاویه نگاه از کجا آمد و در طول نگارش داستان چقدر پررنگتر شد؟
امینی: مسئله اصلی این است که شناخت مردم و حتی خود ما از فضای فیلمها و سریالهایی که با وکیل و دادگاه و پروندههای مختلف سر و کار دارند متفاوت با جریانهای واقعی است. استباط کلی ما از بررسی پروندههای حقوقی بیشتر نشات گرفته از فیلمهای خارجی و به طور مشخص فیلمهای آمریکایی است.
باید به این موضوع اشاره کنم که اصولا سیستم قضایی ما با سیستم قضایی آمریکا تفاوت بسیاری دارد. سیستم قضایی ما از فرانسه و اروپا گرفته شده و ایرانیزه شده است. در دادگاههای آمریکا هیئت منصفه وجود دارد که در دادگاههای ما نیست و به نظر میآید که به همین دلیل جریان دادرسی در دادگاههای آمریکا ذاتا جنبه نمایشی بیشتری دارند. از سوی دیگر ما ایرانیها بر خلاف کشورهای دیگر اکثر کارهای حقوقیمان را خودمان انجام میدهیم. بنابراین جنبه حضور وکیل در زندگی روزمره ما خیلی کم است. ما اصلا فرهنگ استفاده از وکیل را نداریم. در صورتی که زندگی مدرن داشتن یک وکیل را در امور حقوقی روزمره ضروری کرده است.
در کشور ما معمولا پروندههای حقوقی، چک و ملک به ندرت حالت کیفری پیدا میکنند. معمولا پروندههایی که وکلا با آنها سروکار دارند پروندههای حقوقی هستند که خیلی جذابیت نمایشی ندارند. در مورد این پروندهها معمولا آدمها یا با هم مذاکره میکنند تا به نتیجه برسند یا یک رشته کارهای اداری انجام میشود که هیچ کدامش خیلی جنبه تصویری ندارد.
به ما گفتند بیشتر از دو پرونده قتل را به تصویر نکشید یا پروندههایی مثل تجاوز که مطلقا اجازه ورود به آن را نداشتیم یا موارد خاصی مثل اختلاسهای بزرگ که نمیشود به آنها ورود کرد. بقیه موارد شنیدههایی بود که یا وکلای مشاور برای ما تعریف کردند یا در صفحه حوادث روزنامهها خوانده بودیم و البته بخشی از داستانها هم بر اساس تخیلات نویسنده نوشته شده است. ما اصرار داشتیم فضای کلی قصههایمان متفاوت و متنوعتر باشد. جنبه آموزشی بودن پروژه هم برای ما اهمیت زیادی داشت که یکی از اهداف اصلی سیما فیلم از طرح این پروژه و ساخت آن هم همین موضوع بوده است.
عصرآزاد: به نظر من اگر سریال در تعداد اپیزودهای بیشتری ساخته میشد، این اهداف آموزشی تاثیر بیشتری روی مخاطب داشت و به پروندههای بیشتری پرداخته میشد.
امینی: شرایط به گونهای پیش رفت که ظاهرا دیگر امکان ساخت تعداد اپیزودهای بیشتر برای سیما فیلم ممکن نبود. مشکلات اقتصادی نه تنها گریبان کل کشور بلکه دامنگیر پروژههای تلویزیون و سریال ما هم شد. در حال حاضر چند پروژه نیمهتمام باقی ماندهاند. خوشبختانه چون سریال ما اپیزودیک است، امکان پخش پیدا کرد. شاید اگر ما هم سریال ادامهداری بودیم به این زودیها به پخش نمیرسیدیم.
عصرآزاد: دو شخصیت جلال و علیرضا در خانواده داوران ریشههای مشترکی دارند. آرمانگرایی شخصیت جلال بسیار باورپذیر و جذاب است. از طرفی میتوان ویژگیهای رفتاری علیرضا را هم پذیرفت و میتوان تفاوت را در بین افراد خانواده در این سریال دید. به نظر میرسد این موضوع از ابتدا هم برای خودتان هم مطرح بوده، این تفاوت نسلها در یک خانواده در قصه چه روندی را طی کرد؟
رایگان: فکر میکنم رابطه جلال با علیرضا و نوشین، رابطه استاد و شاگردی است. جلال تمام زندگیش را وقف خواهر و برادرش کرده است. او در پاسخ به نامزدش که از ازدواج با او منصرف شد میگوید که اگر با هم ازدواج میکردیم اذیت میشدی. چون من از این طرف وظیفه سر و سامان دادن خانواده را داشتم. همینطور موضوع وکالت در این خانواده موروثی است. بنابراین جلال خواسته است این چراغ روشن بماند و تشویق علیرضا و نوشین برای وارد شدن به رشته حقوق بر عهده جلال بوده است.
امینی: من در تکمیل صحبتهای آقای رایگان در مورد رابطه این دو شخصیت باید بگویم که متاسفانه نکاتی در این کار به خاطر ساخته نشدن قسمتهای بعد عقیم ماند. یکی از ایرادهایی که دوستان به کار گرفتند این است که چقدر شخصیت جلال، آرمانی است و یک آدم همه چیز کامل و تقریبا بدون نقص است. در حالی که از دیدگاه خود من و آقای شاهسواری اینطور نیست. یعنی فکر میکنیم که جلال داوران اگر ازدواجش را با آن خانم به هم میزند، درست است که بخش عمده ان به دلیل تعهدش نسبت به خانوادهاش است، اما کمی هم خودخواهی در وجود این شخصیت است.
در هیچ مسلک، دین و شرعی گفته نشده است به خاطر خواهر و برادرت زندگی خودت را فدا کن. من پیشنهاد کردم در یکی از قصههای «داوران» یک برادر کوچکتری هم باشد که او هم به تشویق جلال درس حقوق خوانده و از سربازی که برمیگردد برخلاف سایر اعضای خانواده در مقابل جلال میایستد و به جلال میگوید «تو خودخواهیت را پشت آرمانگراییات پنهان کردی. من از اصلا به این رشته و حرفه علاقهای ندارم و میخواستم نقاش بشوم.» که این طرح میتوانست قسمت دراماتیکی در قصه باشد که متاسفانه با عقیم ماندن این پروژه این فرصت را از دست دادیم.
رایگان: بخش انتقادی ماجرا هم همین است که متاسفانه فرهنگی در جامعه ما وجود دارد مبنی بر اینکه برخی آدمها دوست دارند قربانی باشند تا در یک خانواده توجه دیگران را جلب کنند. توقع دارند همه او را تایید کنند. به نظر من این موضوع کاملا غلط است.
آقاخانی: اگر این سریال کامل ساخته میشد، قرائت واقعیتری از این اصولگرایی دست مخاطب میآمد. شاید کامل نشدن تولید «داوران» بیش از همه آسیب را به شخصیت جلال زده است، اما خوشحالم که همین کم هم زیاد دیده شد. ما خودمان خیلی باور به پژواک کار نداشتیم. الان میبینیم که بسیاری از مردم سریال را دیدهاند. میخواهم به نکتهای اشاره کنم که فاز جدیدی در بحث ایجاد کند و به سئوال طرحنشدهای پاسخ بدهم. آن هم نه از جانب بازیگر به عنوان یک مخاطب. برخی میگویند که سریال هیجانش کم است و من به این پرسش فقط یک پاسخ ساده میدهم و آن این است که «چرا وقتی یک کار با شخصیت وکیل میبینید فکر میکنید یک کار پلیسی تماشا میکنید؟».
این نکته مهمی است. اگر ما فرهنگ داشتن وکیل و مشاور حقوقی در طبقات مختلف جامعه را داشته باشیم هیچ وقت با سریالهایی از این دست اینطور برخورد نمیکنیم. باید از این سریال در جهت تغییر باورها استفاده کرد. به نظر من اصولا یک خلط مبحث بزرگ در ذهن مخاطب وجود دارد که هنوز تشخیص نمیدهد وکیل با حضورش ساخت مایههای اثر را به ساختمان پلیسی در اثر که از سینمای غرب وام گرفته نزدیک نمیکند.
احمد امینی، مسعود رایگان، ایوب آقاخانی و سحر عصرآزاد در کافه خبر
عصرآزاد: جایی که از آقای امینی پرسیدم چرا قصهها یک مقدار ساده تراست، شاید دلیلش این موضوع است که شما به آن اشاره کردید.
آقاخانی: این اواخر به دلیل پخش سریال «داوران» تحریک شدم دوباره فیلم «عدالت برای همه» را ببینیم. یک مسئله حقوقی روایت میشود. در این فیلم مرگ خیلی جدی گرفته نمیشود که مثلا تبدیل به نقطه عطف داستان شود و کارگردان روی آن مکث بکند، اما یقین دارم این فیلم در ایران مورد توجه قرار نمیگیرد، چون با روایت چنین داستانهایی بیگانه هستیم. «داوران» یک شروع برای این تغییر ذائقه است. امیدوارم این شروع توسط آدمهای توانای دیگر ادامه پیدا کند. البته من ابزار امیدواری میکنم که ایکاش توسط همین تیم سریال ادامه پیدا کند.
رایگان: مثلا در ارتباط با حرفه خبرنگاری؛ فکر کنید که یک خبرنگاری که در سرویس حوادث یک روزنامه کار میکند به واسطه شغلش میتواند درگیر چه پروندههایی شود و چقدر هیجان قصه را زیاد خواهد کرد. او به ذهن مخاطب نزدیکتر خواهد شد. من اشاره میکنم به سریال «طلاق» به کارگردانی مسعود اسدالهی. خبرنگار درارتباط با موضوعات مختلفی که در صحن دادگستری جریان دارد درگیر چه اتفاقاتی میشد. داستانهای دنباله دارعجیبی بود و من عاشق تیتراژ این سریال هستم.
امینی: اصولا ساز و کار سیستم قضایی ایران مشخصات خاص خودش را دارد. مثلا در سیستم قضایی ایران ضبط صدا و استناد به صدای ضبط شده محلی از اعراب ندارد و به عنوان مدرک پذیرفته نمیشود یا حتی تصویر که از این دو فاکتور در فیلمهای غربی زیاد استفاده میشود. تصویر و صدا ذات سینما است که ما اینجا از به تصویر کشیدن آن محروم هستیم و اصولا ما در سیستم قضایی خودمان نمیتوانیم کاری که بیننده را ترغیب به دنبال کردن قصه میکند انجام بدهیم. دادگاههای ما تشکیل شده است از یکسری رفتوآمد و گفتوگو. صحنههای دادگاههای ما معمولا جذابیت بصری ندارند، بنابر این در این سریال سعی کردیم دادگاهها را خلاصه کنیم.
برخی از سریال اینطور انتقاد کردند که میتوان از ابتدا پایان قصهها را حدس زد. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟
امینی: ما کار معمایی نساختیم. ممکن است بشود پایان برخی از داستانهای را حدس زد. ما ساز و کار فاش شدن واقعیت را به تصویر کشیدیم و قصد طرح معما نداشتیم.
آقاخانی: علمیترین جملهای که میشود در این رابطه گفت این است که درفرمولهای مشابه «داوران»، حادثه مهم نیست بلکه نحوه وقوع حادثه مهم است.
رایگان: قرار نبود کار جنایی بسازیم. من مخاطبان این گفتوگو را رجوع میدهم به داستان مارکز «وقایعنگاری یک جنایت از پیش اعلامشده». ابتدا مارکز برای ما تعریف میکند که داستان چطور اتفاق افتاده است و همه چیز روشن است و حالا در داستان نحوه وقوع حادثه اهمیت دارد.
آقاخانی: متاسفانه نگاه اساسی به مقوله ژانر در کشورما وجود ندارد یا اگر هم هست، آنقدر پر از لکنت و خدشه است که خیلی نمیشود روی آن سرمایهگذاری کرد. ای کاش با کارهای متعدد قابل بحث این آگاهی را رشد داد، چون قرار نیست همه دانشجوی سینما باشند تا پایان موضوع را متوجه شوند. کافی است یک فیلم یا سریال بین خوب با خوراک خوب باشید که آموزش ببینید. در نهایت آرزو میکنم که مصلحتاندیشی مدیران فرهنگ جامعه را قربانی نکند.
رایگان: من هم در آخر باید بگویم به هنرمندان اعتماد بکنید. اگر معضلی وجود دارد بهتر است راجع به آن عریان و بیپرده صحبت کنیم و آن را تبدیل به خط قرمز خودمان نکنیم.
عکسها: لیلا افشار
58247