اولا تصمیمسازی و تصمیمگیری در سیاست خارجی آمریکا بسیار پیچیده و عناصر متعددی در آن دخالت داشته و ذینفع هستند و ثانیا میتوانم بر اساس نظرسنجیهای معتبر اطمینان بدهم که مردم آمریکا مخالف ورود این کشور به جنگ هستند و اقتصاد آمریکا نیز تاب تحمل ورود در جنگ حتی محدود آن را ندارد. اما اینکه اوباما با اعلام قصد حمله به سوریه در صورت تایید کاربرد سلاح شیمیایی توسط دولت این کشور، جهان را به تبوتاب یک جنگ کشاند نیز همچنان بر مظنونیت من میافزاید؛ زیرا متحیرم که عجله در خطونشانکشی دولت آمریکا برای حمله به سوریه که درحقیقت چنگ و دندان نشاندادن به روسیه و ایران بود و سپس سپردن آن به کنگره برای چی بود؟ آیا خامی و نپختگی بود یا اجرای سیاست راهبنداز جابنداز در روابط بینالملل نظیر اشغال عراق به دلیل وجود سلاحهای کشتار جمعی که بعدا نیز چیزی یافت نشد یا اشغال لیبی برای برقراری دموکراسی که آن کشور را در مرز تجزیه قرار داده، برای دسترسی به نفت ارزان بوده؟ شاید هم آنچه در افواه شایع است قصد در سایهبردن کودتای نظامی در مصر و فراموشکردن آنچه ارتش مصر بر یک انتخاب دموکراتیک مردم و اخوانالمسلمین صرفنظر از نوع عملکرد آن روا داشته و بهار مصر را به خزان تبدیل کرد. یا طبق فرضیهای پشت پرده خبرهای دیگری هست؟ شاید هم همه اینها، به اضافه تلاش آمریکا برای تخریب زیرساختهای سوریه و از بینبردن تواناییهای دفاعی و تسلیحاتی این کشور ولی حفظ بافت ارتش برای بهرهبرداری آتی. آمریکا و دوستان منطقهایاش همچون عربستان، قطر و ترکیه هماکنون با بیتدبیری، سوریه را به ویرانهای تبدیل کردهاند که سالها طول میکشد تا ساختار و قوام اجتماعی خود را بازیابد. التیام دلهای جریحهدار و سازندگی کشور منهدمشده نیاز به زمان و سرمایه مادی و معنوی فراوانی دارد.
منبع: روزنامه شرق مورخ 23.6.1392