زهرا خدایی
سوریه، اطلاعات اولیه پیرامون سلاحهای شیمیایی خود را به بازرسان بین المللی تحویل داده است. گفته میشود دمشق نزدیک به 1000 تن مواد شیمیایی در اختیار دارد که طبق توافقنامۀ مسکو-واشنگتن (منعقده در 23 شهریور) قرار است آنها را تحت نظارت بین المللی و در نهایت معدوم کند.
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با عبدالرضا فرجی راد، استادیار ژئوپولیتیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و دانشکدۀ وزارت خارجه آخرین تحولات سوریه را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید:
درست است که بازرسان عامل اصلی استفاده کنندگان از گاز اعصاب را رسماً اعلام نکردند و شاید هم نظرشان اینست که مسئولیت این کار با آنها نبوده؛ اما واقعیت امر اینست که خواه ناخواه روند تبلیغات به نحوی پیش میرود که در واقع دولت سوریه مسئول این کار بوده است؛ ما قضاوتی در این باره نمیکنیم که کار گروههای تروریستی بوده و یا دولت سوریه؛ اما واقعیت اینست که با توجه به قطعنامهای که فرانسه، انگلیس و آمریکا پیشنهاد کردند و با توجه به توافق میان لاوروف و کری جان پیرامون نظارت بین المللی بر سلاح های شیمیایی سوریه من عقیده ندارم که جریانات به نفع دولت بشار اسد پیش می رود. ضمن اینکه حوادث در سوریه آنقدر سریع در حرکت است که هر لحظه ممکن است اوضاع برگردد و به نحوی پیش برود که توان یکی از طرفها کاسته شود.
اگر روند تحولات دو هفتۀ گذشته را در نظر بگیرید میبینید که همۀ دنیا آماده حملۀ نظامی بودند، دولت بشار اسد در حالت دفاعی کامل بود و در گفتار و در عمل به نحوی رفتار میکرد که بتواند خودش را از این حمله نجات دهد.
لذا روند فعلی را چندان مثبت تلقی نکنیم چرا که ممکن است در هفتههای آینده این احساس خوش بینی ناشی از توقف احتمال حملۀ نظامی به سوریه که بُردی سیاسی برای بشار اسد بود تغییر کند.
از نظر دیپلماتیک و سیاست خارجی دولت بشار اسد باید روندی را در پیش گیرد که به طور مرتب جامعۀ بین المللی را اقناع کند که هم به نفع مردم سوریه اقدام میکند و هم به قوانین بین المللی احترام میگذارد. نباید اینگونه تصور کنیم که با خوش بینی به وجود آمده، وضعیت باثبات خواهد بود. احتمال تغییر اوضاع با توجه به سیال بودن روند تحولات هر لحظه امکانپذیر است.
برخی بر این باورند، توافق صورت گرفته میان کری و لاوروف در کوتاه مدت اثرات مثبتی دارد اما در بلندمدت موازنۀ منطقه ای را به نفع اسراییل تغییر میدهد. ارزیابی شما چیست؟
من هم اعتقاد دارم که فعلاً در کوتاه مدت رژیم صهیونیستی با خیال راحت تری به تداوم سیاست های خود در منطقه ادامه می دهد چون سلاح شیمیایی داخل سوریه همیشه تهدیدی برای آنها بود و نگران بودند؛ ضمن اینکه با توجه به درگیریهای داخلی اخیر سوریه در دو سال گذشته این نگرانی وجود داشت که این سلاح در اختیار گروههای سلفی و گروههای تندرو قرار گیرد چون آنها مناطقی از سوریه را به تصرف در آورده اند. لذا از این لحاظ در کوتاه مدت خیال شان راحت شد، اما این توافق در مجموع یک بازی برد-برد هم برای سوریه و هم برای ایالات متحده آمریکا و اسراییل بود. به این دلیل که سوریه اگر حتی در حداقل مدت زمان موشک باران میشد، بسیاری از تأسیسات این کشور از بین میرفت، موجب نارضایتی مردم میشد، قلمرو تحت حاکمیت و اقتدار دولت، هدف قرار می گرفت و ممکن بود مخالفتها در سطح وسیعی ادامه یابد و از همه مهمتر اینکه مخالفان می توانستند به پیشرویهایی دست یابند.
از آنجایی که اوباما از پیش قول داده بود که سلاحهای شیمیایی خط قرمز آمریکاست، مجبور بود در مقابل این اقدام از خود واکنش نشان دهد. اگر این حملات صورت می گرفت و دولت بشار اسد تضعیف می شد و گروههای مختلف به پیشرویهایی دست می یافتند، می توان گفت که سوریه به سمت سومالیزه شدن می رفت. یعنی وضعیتی همچون سومالی را می یافت که متعاقباً در هر منطقه، قدرتی حاکم می شد و در واقع دولت بشار اسد قدرت پاسخگویی نداشته باشد.
زمانی که قدرت در سوریه تقسیم می شد، طبیعتآً کنترل نظامی از دست جامعه بین المللی خارج می شد؛ شاهد بودیم که در سومالی چه بلایی بر سر سربازان آمریکایی آمد و دولت آمریکا نمی توانست اقدامی انجام دهد چون معلوم نبود کدام گروهها بودند که دست به عملیات می زدند.
در سوریه در صورت تقسیم قدرت و کنترل مناطق از سوی هر یک از گروههایِ دارای سلاح آنها می توانند تهدیدات خود را به سمت هر کشوری نشانه بگیرند، از جمله رژیم صهیونیستی. لذا این خطر وجود داشت که امنیت اسراییل با توجه به عدم وجود یک دولت پاسخگو بیشتر از وضعیت فعلی در خطر قرار گیرد. لذا حداقل این احساس در دولت آمریکا وجود نداشت که این کار مثبتی است و در واقع نتیجۀ این اقدام برای آنها معلوم نبود.
از آنجایی که این احتمال وجود داشت گروههایی همچون حزب الله و همچنین کشورهایی مثل لبنان، شامات و اردن درگیر بحران شوند، کل منطقه دستخوش بی ثباتی می شد و همۀ اینها به ضرر اسراییل بود؛ از این رو هم دولت سوریه در این زمینه بُرد کرد و هم ایالات متحده آمریکا و متحدین این کشور.
پیامدهای توافق ژنو بر ایران چه خواهد بود؟
ایران همانگونه که مسئولان وزارت خارجه اعلام کردند، از این توافق ابراز رضایت کرده است؛ چون بسیاری از مناطق غربی ایران در طول جنگ تحمیلی تحت حملات شیمیایی عراق قرار گرفتند و هنور طیفی از مردم کشورمان آثار این حملات را تحمل می کنند؛ لذا مسئلۀ سلاح شیمیایی در ایران بسیاری منفور است؛ مردم و دولتمردان علاقه ندارند که این نوع سلاح ها در سطح منطقه گسترش یابد. لذا از هر ابتکاری که سبب کنترل سلاح های شیمیایی شود، استقبال می کنند. ایران هیچ علاقه ای به استفاده از این سلاح ها در سوریه ندارد.
اگر این سلاحها به دست گروههای تروریستی بیفتد با توجه به گردن کشیهایی که برخی از گروههای تروریستی می کنند، برای جمهوری اسلامی ایران نیز خطرناک است؛ ضمن اینکه در عراق هنوز این گروههای تروریستی فعال اند و ممکن است این سلاحها در اختیار آنها قرار گیرد. همانطور که میدانید کسی این مسئله را رد نکرده است که گروههای تروریستی در سوریه سلاح شیمیایی به کار برده اند. درست است بسیاری از کشورهای غربی معتقدند که دولت سوریه سلاح شیمیایی به کار برده است اما کسی انکار نکرده است که این گروهها نیز به کار برده اند. این احتمال هست که با گسترش این تهدید گروههای مسلح این سلاح ها را در داخل عراق به کار ببرند که با توجه به همسایگی با عراق همین خطری برای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
آینده بحران سوریه را چگونه پیش بینی می کنید؟
برای حل بحران سوریه، در وهلۀ اول باید دولت های منطقه به توافق برسند. هم اکنون افتراقی بزرگی میان سه قدرت منطقه ای وجود دارد؛ ترکیه، ایران و عربستان.
واقعیت اینست که هر یک از این گروهها در حال کمک به هر یک از بازیگران میدانی در سوریه هستند. ایران به دولت سوریه کمک میکند، ترکیه به گروههای تروریستی و ارتش آزاد کمک میکند، عربستان و قطر در سطح وسیعی به گروههای تکفیری. البته هدف اصلی عربستان ضربه زدن به منافع جمهوری اسلامی در منطقه است. در واقع هدف این بود که با سرنگونی دولت بشار اسد، جای پای جمهوری اسلامی در منطقه شامات را بگیرند و یا حداقل کوتاه کنند.
اما ترکیه هدف دیگری دارد؛ یکی از اهداف ترکیه نفوذ منطقه ای و گسترش عثمانی گری بود که با تئوریهای داوود اوغلو همخوانی داشت و زمانی که بیداری اسلامی و بهار عربی شروع شد، این احساس را داشتند که در سوریه دولت تغییر میکند و نفوذ ترکیه بیشتر می شود اما این ملاحظات سیاسی را نداشتند که سوریه منطقه ژئو استراتژیک و ژئوپولیتیک برای ایران است و در آنجا با بن بست مواجه میشوند، لذا مشکل ما با ترکیه قابل حل است؛ ترکها به نحوی خودشان متوجه شدند که اشتباه کردند و دنبال این نیستند که از طریق منطقۀ شامات به جمهوری اسلامی ایران ضربه کاری بزنند.
ترکیه به دنبال گسترش نفوذش در کشورهای عربی براساس نظریۀ داوود اوغلو است. اما عربستان مدعی است که ایران نباید در این منطقه حضور داشته باشد. من معتقدم که در درجه اول ایران و ترکیه باید با هم صحبت کنند و راه حلی مرضی الطرفینی پیدا کنند که هم منافع ایران مدنظر قرار گیرد و هم منافع ترکیه. عربستان اگر ببیند که دو قدرت بزرگ منطقه ای همراه با قدرتهای جهانی در حال توافق هستند، تغییر رویه می دهد. کمااینکه ایران نیز در رابطه با سوریه در حال مذاکره با قدرتهای جهانی است و مکاتباتی نیز رد و بدل شده است.
ما هم اکنون نباید خودمان را از ترکیه دور کنیم و ترکها نیز نباید خودشان را از جمهوری اسلامی دور کنند. می توان گفت حل بحران سوریه، در ابتدا در گرو توافق حلقۀ منطقه ای است که در آن ایران، ترکیه و عربستان هستند و با هم منافع مشترک دارند؛ اگر ایران و ترکیه به تفاهم برسند و این مسئله عملی است، طرف سوم مجبور است که کوتاه بیاید.
حلقۀ دوم قدرتهای جهانی هستند که در رأس آنها ایالات متحده آمریکاست. اگر منافع آمریکایی ها در نظر گرفته شود، با توجه به علاقۀ آنها برای تعامل و کنار آمدن با ایران، به نظر من می شود با این مسئله کنار آمد.
البته مسئلۀ سوریه به بحرانی طائفی تبدیل شده و اینطور نیست که به سادگی بتوان مسائل را حل کرد اما چون بسیاری از این کمک ها از طریق ترکیه و عربستان انجام می شود، اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند با ترکیه به تفاهم برسد، از سطح بحران کاسته می شود.
اما در مورد سرنوشت بشار اسد، مسائلی از این دست باید در روند مذاکره حل و فصل شود. مذاکره نیز باید به نحوی باشد که هم منافع جمهوری اسلامی ایران و هم منافع بقیه دیده شود و هم منافع مردم سوریه.
می توانم بگویم علیرغم همه این پیچیدگیها، بحران سوریه غیرقابل حل نیست. مشکل اصلی اینست که قدرتهای منطقه ای نمی توانند با هم زبان مشترکی در این رابطه پیدا کنند. من معتقدم که در درجۀ اول برای برداشت قدم های اول ایران، ترکیه باید به هم نزدیک شوند و مذاکرات فشرده و جدی را براساس منافع مشترک داشته باشند و سپس قدم های بعدی برداشته شود.
5252