تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۰

فعلا" هنوز اخبار رسانه ائی و محفلی! کمی در زمینه ملاقات هفت جانبه وزرای خارجه، یعنی ایران با 5+1 و مشخصا" ملاقات دوجانبه وزرای خارجه ایران و آمریکا در حاشیه این نشست در میان محافل سیاسی و تحلیلگر پخش شده و جو اخبار مخابره شده غربی بر فضای سیاسی و رسانه ائی دنیا حاکم است. در این فضا ملاقات کنندگان غربی با مثبت، موثر و سازنده خواندن جلسه و نیز ملاقات دوجانبه ایران و آمریکا در حاشیه آن، این دور از دیپلماسی ایران را همراه با لحن و نگاه جدید به این دور از مذاکرات دانسته و ضمن استقبال از آن این تحرکات را ناکافی خوانده اند. دول غربی که این جلسه را گامی برای محک‌زدن جدیت ایران در تعامل با آمریکا و غرب تلقی کرده ولی اظهارات و اقدامات مقامات آمریکایی نشان می‌دهد که دولت اوباما به رویکرد متفاوت رییس جمهور جدید ایران واکنش محتاطانه‌ای نشان داده است.

رسانه های غربی ابائی ندارند که بگویند آمریکا قصد ندارد به ایران امتیازی دهد مگر آنکه ایران حاضر به عقب نشینی از مواضعش باشد که نشانگر تغییر رویه جدی در برنامه هسته‌ایش از سوی غرب تلقی شود!
نگاهی کلان و از بالا به سیاستها و اقدامات آمریکا در منطقه نشان میدهد که راهبرد اصلی امریکا به هم زدن ژئوپولتیک منطقه و توازن منطقه‌یی به نفع رژیم صهیونیستی و علیه ایران تعقیب می‌شود که مهم‌ترین عنصر مدل جدید رفتاری امریکا، عدم وضوح و شفافیت، تناقض عملکردی و نقش توطئه گونه سیاست خارجی امریکا در منطقه است و این امر ایجاب میکند که فارغ از فضاهای کاذب رسانه ائی با توجه به عناصر واقعی و وزن آنها دست به تجزیه و تحلیل این شرایط جدید زد. همیشه نوشته و گفته‌ام که سیاست‌های آمریکا در قبال مهم‌ترین مسایل جهان یعنی خاورمیانه و ایران شفاف نیست و از زیربنای فلسفی درستی نیز برخوردار نیست و بیشتر حاصل لابیهای گوناگون صنایع نظامی و صهیونیستی است. اگر در اسناد «ویکی‌لیکس» و اطلاعات افشاشده توسط «ادوارد اسنودن» نیز این وپژگیهای برشمرده شده فوق در سیاست خارجی‌ آمریکا کاملا هویداست ولی تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در سیاست خارجی آمریکا بسیار پیچیده و عناصر متعددی در آن دخالت داشته و ذینفع هستند که به آمریکا اجازه نمیدهند در بستری ارام به حل مشکلات خود در سیاست خارجی اش بپردازد.
به دلیل سابقه تاریخی و عملکرد امریکا و شفاف نبودن سیاست و اهدافش نسبت به ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی و همچنین فعالیت و اقدامات مشکوکش در کشورهای منطقه، ایران نسبت به امریکا مظنون است. از طرف دیگر آمریکا نیز به فعالیت هسته ائی ایران برای ایجاد فشار و تحمیل خواسته هایش مخصوصا" در زمینه خاورمیانه بیش از حد مظنونیت نشان میدهد. لذا ایران و امریکا از آنجا که به یکدیگر اعتماد ندارند و مظنون هستند نیازمند توافق بر سر تعیین راهبردی دراز مدت نسبت به یکدیگر هستند تا بتوانند این مرحله بی اعتمادی را بعنوان مرحله گذار در میان مدت پشت سر بگذارند نه با روشهای احساسی و ژورنالیستی دست دادن و یا ملاقات و برخورد عبوری که سوژه های رسانه ائی و عکاسی گردد. مسائل دو کشور ماهوی و حاصل تضاد منافع ژئوپولتیکی بین دوکشور است که قدمهای دیپلماتیک خوبی در نیویورک و در حاشیه شصت و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد برداشته شد ولی کافی نیست و نیاز به طراحی راهبردی جامع دارد.
راهبردی که نوعی اطمینان بخشی دو طرفه ایران و امریکا به یکدیگر در زمینه اهداف، سیاست‌ها و مقاصد هر دو طرف باشد. قدم اولیه تحرکات دیپلماتیک ایران در نیویورک زمینه‌سازی لازم برای ایجاد پایه‌های اصلی اقدامات اعتمادساز فراهم خواهد نمود اما نیاز دارد با انتخاب راهبردی صحیح در رابطه با یکدیگر برای گذر از یک مرحله به مرحله بعدی روابط مفهوم پیدا کند. بعنوان مثال شایع است که وزیر امور خارجه ایران در دیدار با وزرای خارجه گروه 1+5 یک پیشنهاد جدید مطرح کرده است که در یک فرآیند یک ساله مذاکراتی میان ایران و 1+5 ایران متعهد شود دو موضوع «شفافیت کامل در برنامه هسته ای» و «عمل کامل به تعهدات بین المللی» را به طور کامل اجرا کند و گروه 1+5 هم متعهد به لغو کامل همه تحریم ها گردد و در این مدت نیز تحریم جدیدی علیه ایران اعمال نشود. اگر این خبر محفلی که به رسانه های ایران درز پیدا کرده درست باشد، این پیشنهاد معقول تنها قسمتی از این راهبرد را تشکیل میدهد و این طرح نیاز به قرار دادن آن در الگو و فرمول جدید و کاملتری است که بصورت یک بسته همه جانبه عمل کند. این امر باعث میشود که آمریکا نتواند با تمسک به سیاستهای غیر شفافش از زیر تعهدات خود شانه خالی کند! زیرا آمریکا اهداف غیر شفاف و متناقضی در منطقه دارد و مسئله هسته ائی تنها مشکل با آمریکا نیست.

منبع: اعتماد