پس از واقعه کودتای سوم اسفند 1299، سردار سپه که آن موقع وزیر جنگ بود اما در واقع سکان کشور بدست او بود تلاش کرد تا خود را هر چه زودتر اسما نیز به راس قدرت برساند.

از این رو کابینه‌های سید ضیاء و مشیرالدوله را وادار به استعفا کرد و زمانی که ملیون درصدد برآمدند با برگزاری میتینگ و اجتماعات، مردم را نسبت به قدرت گرفتن نظامیان و در راس آنها سردار سپه آگاه سازند، برای اولین بار بود که بدست هوچی‌ها، اجتماع مردم و ملیون بر هم خورد و نقشه سردار سپه به نتیجه رسید.

در کتاب حیات یحیی در ادامه مطلب آمده است: «شگفت نیست که این لغت {هوچی‌گری} را نشناسید چونکه تازه وضع شده است. این لغت گفته می‌شود به یک دسته از رذل‌ترین مردم تهران و ولایات که در هر لباس هستند و بتوسط نظمیه‌ها تشکیل شده در تحت نظر همان اداره برای جلوگیری کردن از هر گونه تظاهر ملی، به‌عنوان ملی بودن از راه هوچی‌گری مثلا ناطقی بخواهد صحبت کند و انتقادی از کار نظامیان بنماید دسته هوچی‌ها جمع شده میان حرف او داد و فریاد می‌کنند و نمی‌گذارند کسی گوش به سخن گوینده بدهد. و بالجمله چون هنوز حکومت کودتا طوری مسلط نشده است که با قوه نظامی از بروز احساسات ملی‌نما و دسته‌بندیهای ملیون جلوگیری کند این جمعیت را تشکیل داده اند تا از احساساتی که در گوشه و کنار از ملیون بروز می‌کند با هوچی‌گری ملیون ساختگی جلوگیری نمایند. و احتمال می‌رود بدست همین مردم، حکومت ملی از میان برود، زیرا اشخاص شرافتمند از ملیون، از ترس آبروی خود با این جمع که نمی‌دانند آبرو و شرافت چیست البته طرف نشده، خود را دور می‌گیرند. در این صورت می‌توان گفت برای حکومت ملی تشکیل این جمعیت خطرش از هرگونه مخاطره بیشتر خواهد بود». (حیات یحیی، جلد چهارم، ص 285)

تا پیش از این، دو گروه عمده به نام اعتدالیون و دموکراتها بودند که هر کدام میتینگ‌های خود را داشتند و اگرچه اقدامات آنها بعضا با افراط و تفریط‌ها و تلاش برای حذف رقیب همراه بود اما تمرینی برای دموکراسی بود و این اولین بار بود که نیروی سومی وارد کارزار سیاسی می‌شد که افراد آن پول می‌گرفتند و ابزار دست ارباب قدرت بودند.

در هر جامعه‌ای بدیهی است که احزاب و گروه‌های متعددی باشند با دیدگاههای بعضا مقابل که در بازی دموکراسی با یکدیگر درگیر رقابت می‌شوند و هربار نیز یکی از آنها اکثریت مردم را متقاعد میکنند تا به سیاست‌های آنها روی آورند و نهایتا قدرت از سوی مردم به آن گروه یا حزب واگذار می‌شود تا زمانی دیگر و جابجایی قدرت از یک گروه و حزب به گروه و حزبی دیگر. در عین حال زمانی در یک جامعه، تقریبا همه گروه‌ها و احزاب و مردم به مصمم می‌شوند که بر سر مواضعی واحد بایستند و مانع بروز خطری که کل حیات یک ملت را تهدید می‌کند بشوند، مانند حوادث بعد از کودتای سوم اسفند 1299، و شرایط فعلی در ایران. در چنین شرایطی، بروز این هوچی‌گری‌ها چه معنایی می‌تواند داشته باشد و این جمعیت‌ها از کجا الهام می‌گیرند؟

به هرحال در سوم اسفند 1299، هوچی‌گران با فریب بخشهایی از افراد جامعه موفق شدند به مقاصد خود برسند، اما به نظر می‌رسد هوچی‌گران امروز دیگر حنایشان رنگ باخته باشد و از سوی هیچ مرجع قدرتی حمایت نشوند و ملت و سیاسیون از دو گروه نیز مصمم هستند با تمام وجود از خطر افراطی‌گری که ملت و کشور ما را از بیرون و درون تهدید می‌کند جلوگیری کنند.

امروز همه گروه‌های اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، بارها از این جمعیت ضربه خورده و ملت نیز بیش از پیش از تهدیدهای درون و بیرون آگاه شده اند و در شرایط فعلی نیز که دولتی با رای قاطع ملت روی کار آمده است، نبایستی مجال داده شود تا از اقداماتی این چنینی، خللی در کار سیاست‌مداران برای تحقق منافع ملی در عرصه داخلی و بین‌المللی وارد شود.

منبع: خبرآنلاین