در چهارمین روز از مهرماه 1392، فرصتی دست داد تا به همراه گروهی از فعالان محیط زیست در شهرستان قاین و فرمانده گارد حفاظت اداره کل محیط زیست استان خراسان جنوبی از برخی عرصههای طبیعی و محیطهای آبی در محدودهی شهرستانهای قاین و زیرکوه بازدید کنم. منطقه حفاظت شده شاسکوه، حوضه آبخیز سد فرخی، کویر همت آباد و چند منطقه مرزی در مجاورت کشور افغانستان که زیستگاه هوبره به شمار میرود، از جمله مناطقی بود که بخت بازدید از آنها را یافتم.
یکی از این عرصهها، سد خاکی فرخی بود که به دلیل استقرار در یک منطقه دشتی و کمارتفاع در بالادست روستای فرخی (که در عکس مشخص است)، به ناچار طول تاج آن به 938 متر میرسید. سدی که هفت سال برای ساخت آن زمان صرف شده و در سال گذشته آبگیری شده بود. با این وجود، به دلیل عمق متوسط اندک دریاچه سد - که به نظر میرسد آشکارا از میزان تبخیر سالانه منطقه که به گفتهی همراهانم نزدیک به 4 هزار میلیمتر است، کمتر است - تصور نمیکنم هرگز بتواند به بهرهبرداری واقعی برسد. افزون بر آن، ساخت چنین سدهایی که در مسیر آبراههی اصلی خود جنگلهای طبیعی بیابانی را ایجاد میکنند و بسیاری از طول مسیر رودخانه را در زیر سطح و محفوظ از تابش خورشید طی میکنند، به شدت میزان انباشت طبیعی آب در سفرههای آب زیرزمینی تهیشده منطقه را کاهش میدهد و در انتها با خشکتر کردن پایاب آبخیز، تولید یک چشمه گرد و خاک جدید در منطقه کرده و بدینترتیب وخامت کانونهای بحرانی فرسایش بادی در خراسان جنوبی را افزایش میدهد؛ استانی که هماکنون هم چند سالی است که از بادهای 120 روزهی مشهور سیستان متأثر شده و سال به سال بر میزان گسترش دامنهی اثر این بادها در منطقه افزوده هم میشود.
تأملبرانگیزتر آن که اخیراً مسیر رودخانه فرخی به عنوان یکی از گنجینههای تنوع زیستی استان هم معرفی شده بود که البته معلوم نیست با خشک شدن این بستر راهبردی، چه بلایی بر سر این گنجینه خواهد آمد. هر چند که خیلی هم نامعلوم نیست! هست؟ همانگونه که بعید نیست مرد روستای فرخی در پایین دست سد فرخی هم به زودی متوجه تغییرات ناخوشایند محیطی ناشی از احداث این سد بشوند!
همچنین، بیم آن میرود تا چنین سدهایی، فاجعهای شبیه سد حاجیآباد زیرکوه در مجاورت خویش بیافرینند؛ سدی که در همین آغاز تابستان امسال با ناپدیدشدن یکباره تمامی حجم مخزنش، هزاران قطعه ماهی را به کام مرگ کشید.
به نظر میرسد، مزیت نسبی خراسان جنوبی، تلاش برای افزایش سطوح کشاورزی آن نیست و هرگز نباید اقدام به گسترش باغهای زرشک و مزارع زعفران و عناب آن کرد، چرا که هماکنون هم این استان با افت تراز فاحش بیلان آب در اغلب دشتهای خود به ویژه در منطقه قاین و زیرکوه روبروست و مطابق آمارهای موجود، هماکنون بیش از 930 میلیون متر مکعب از آبهای زیرزمینی استان توسط 2747 حلقه چاه، 4174 رشته کاریز و 1339 دهنه چشمه برداشت میشود که این میزان، دستکم 132 میلیون متر مکعب بیشتر از آبی است که سالانه در آبخوانهای استان نفوذ میکند؛ وضعیتی که در صورت تداوم، میتواند امکان سکونت دایم در منطقه را برای همیشه از بین برده و با پدیدآمدن فرآیند نشست زمین، شاهد رخداد مهیبترین مرحله از بیابانزایی باشیم. مرحلهای که همه میدانیم اگر به وقوع پیوندد، حتی با حذف عامل مخرب هم دیگر نمیتوان ظرفیت گذشته آبخوانها را به آن بازگرداند. بازگشت به دوران رؤیایی قاینات زمانی ممکن است که مردم منطقه جشن پلمپ آخرین حلقه چاه یعنی چاه شماره 2747 را برپا دارند و تنها متکی به کاریزها و چشمههای خود باشند؛ کاریزها و چشمههایی که به دلیل فعالیت قاتل سنگدلی به نام چاه عمیق، هر روز دارد بر شمار دهنهها و رشتههای خشکشدهاش افزوده میشود.
این درحالی است که استان خراسان جنوبی باید بر روی فرآوری زعفران و زرشک و عناب کارکرده و اجازه خامفروشی به تولیدکنندگان این محصولات را ندهد. این که همهی دنیا کشور اسپانیا را به عنوان مهمترین تولید کننده زعفران در جهان میشناسند، در حالی که عمده زعفران مورد نیاز این کشور از همین استان خراسان جنوبی تأمین میشود، ناشی از بضاعت اندک نرمافزاری این بخش است که حتی توانایی راهاندازی صنایع بستهبندی قابل رقابت و سردخانههای مجهز راهم ندارد. در عین حال، تقویت بومگردی بیابانی و کویری، استحصال انرژی خورشیدی و بادی و تقویت میادین تجاری مرزی میتواند به رونق کسب و کاری پایدارتر با اقلیم منطقه بیانجامد. یادمان باشد که حضور قابل توجه حیوانات زیبا و نادری چون هوبره و قوچ اوریال میتواند نوع خاص و منحصر به فردی از توریسم را در زیرشاخهی اکوتوریسم و نیز بومگردی آموزشی، علمی و ترویجی در منطقه رونق ببخشد.
دست آخر آن که
سریال معرفی و شرح سدهای شگفتآور به قلم نگارنده همچنان در این صفحه ادامه خواهد داشت!