محمدرضا باهنر نایبرئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در اجلاس سراسری این جبهه که صبح امروز در سالن شهید لاجوردی تهران برگزار شد با بیان اینکه ما در این جلسه با توجه به اینکه حماسه سیاسی محقق شده و دولت یازدهم نیز مستقر شده است مواضع خود را در قبال دولت بیان خواهیم کرد اظهار داشت: ما تلاش داریم که بتوانیم به دولت کمک کنیم تا آنها نیز در کار خود موفق شوند و در این راستا جلسات متعددی در جبهه پیروان داشتیم تا به یک جمعبندی مناسب برسیم. اینکه جبهه پیروان باید در برخی رفتارها و سرمایههای اجتماعی و سیاسی تجدیدنظر کند قابل شک نیست و ما در این راستا 32 مورد اشکال را برشمردیم.
باهنر با اشاره به اقدامات 50 روز اخیر دولت روحانی در کشور تصریح کرد: مردم ظرف 16 سال گذشته 8 سال دچار تندروی اصلاحطلبان و اقدامات ساختارشکنانه و 8 سال دوم را نیز دچار تندروی دولت احمدینژاد بودند. هرچند که احمدینژاد علاقهای نداشت که خود را به اصولگرایی منصوب کند. مردم به دلیل این 16 سال به یک اعتدال پناه بردند.
اهم اظهارات عضو شورای مرکزی جبهه پیروان را به نقل از فارس بخوانید؛
*درباره رای نیاوردن اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری، اگر اصولگرایان افتراق نکرده و با یکدیگر همکاری میکردند، شاید این اتفاق نمیافتاد، علت تامه این مسئله نیست. در انتخابات سال 76 و روی کار آمدن دولت اصلاحات، ما در آن سال از یک سال قبل بر روی کاندیدای واحد خود به جمعبندی رسیده بودیم و هر کس که از اصلاحطلبی زخمی خورده بود به ما ملحق شد اما نتیجه طور دیگری رقم خورد.
*اداره کشور با این شاخصها و مشکلات واقعا کار سختی است و هرقدر که دولت بتواند از مشکلات بکاهد باید به آنها دست مریزاد گفت، نرخ بیکاری و تورم و تولید ناخالص ملی در طول سالهای پس از انقلاب شاخص بینظیری است که ما هیچگاه آن را تجربه نکردهایم. اعلام 16 درصد نرخ رسمی بیکاری شاخصی تکاندهنده است. در دوران آقای هاشمی ما توانستیم با ارائه یک نسخه شفابخش از تورم 40 درصدی بکاهیم و آن را جبران کنیم اما در حال حاضر به یک تورم 44 درصدی دچار هستیم و در عین حال از بیرون نیز دچار فشار و تحریمها هستیم بنابراین دولت باید بسیار همت کند و در داخل کشور نیز با همگرایی میتوانیم مشکلات را حل کرد.
*ما سیاسیون اعتقادی به تحلیلهای سیاه و سفید نداریم و خوب است که بتوانیم عالمانه و عاقلانه مسائل را تحلیل کنیم. لاشها و رویکردهای دولت در این 50 روز اخیر خوب بوده است، البته ما آنطور که جامعه انتظار دارد که مشکلات 6 ماهه حل شود، امیدوار نیستیم اما در مجموع امید زیادی داریم. متاسفانه بودجهریزی ما عملیاتی نیست و ما کشور را گران اداره میکنیم که البته شاید این از سر دلسوزی باشد.
*بسیاری از طرحهایی که در مجلس مطرح میشوند بار مالی دارند اما اگر سیاستگذاریها خوب صورت گیرد این مشکلات تا کمتر از چهار سال میتوان حل کرد، 22 درصد دیگر تورم 44 درصدی را میتوان دو و سه ساله کنترل کرد. تردیدی بین اقتصاددانان نیست که از قبل مسکن مهر 13 درصد تورم در کشور به وجود آمده است بنابراین حاکمیت باید درباره این مسئله تصمیمگیری کند که آیا میشود مردم مسکندار شوند اما این 13 درصد تورم در کشور به وجود نیاید؟ نمیتوان مسکن مهر را تعطیل کرد.
*{با اشاره به مشکلات بخش یارانهها به کمبود بودجه 500 میلیاردی در هر ماه} دولت باید برای هر ماه کلاه بگرداند و پول قرض کند و دولت نمیتواند از بانک مرکزی این مبلغ را تامین کند. از این رو باید به بنگاهها فشار بیاورد و از آنها پول بگیرد که این به اقتصاد ضربه میزند. دولت باید برای تامین این 500 میلیارد یک تصمیم شجاعانه بگیرد، اینکه سخنگوی دولت بگوید ما تا آخر سال فرآوردههای نفتی را گران نمیکنیم حرف پختهای نیست. ما به 73 میلیون نفر یارانه میدهیم اما میتوانیم قسم بخوریم که دو تا سه دهک اقتصادی به این یارانهها نیازی ندارند، دولت میگوید که شناسایی این خانوارها مشکل است اما به نظر ما بخشی از آنها را میتوان شناسایی کرد. کسی که 50 میلیون مالیات میدهد یا افرادی که ماهیانه دو میلیون تومان درآمد دارند قطعا به این 45 هزار تومان یارانهها نیازی ندارند. از این رو حداقل دو دهک را میتوان حذف کرد.
*ما در قانون بودجه این مجوز را دادهایم که به نسبت تورم میتوان قیمت فرآوردههای نفتی را افزایش داد و از سوی دیگر دولت حداقل میتواند بگوید ما بنزین کوپنی نداریم. ممکن است تورم 44 درصدی تا اسفندماه به 48 درصد برسد اما اگر دولت بتواند آن را به 35 درصد کاهش دهد، باید به آنها دست مریزاد گفت. رخی از آمارهایی که دولت اعلام میکند اغراق آمیز است، دولتیها میگویند زمانی که ما دولت را تحویل گرفتیم برخی کالاهای اساسی کم بود اما در این 50 روز تا پایان سال آنها را تامین کردیم؛ مشخص است که خرید این کالاهای اساسی توسط دولت قبلی صورت گرفته چرا که به طور مثال گندمی که از آرژانتین بخواهد با کشتی به ایران بیاید سه ماه زمان میبرد و این ظرف 45 روز تامین نخواهد شد.
*ما دولت را به عنوان دولتی فراجناحی و اعتدالگرا که میخواهد افکار عمومی را جذب کند قبول داریم اما اینکه برخی از ما چه در مجلس میخواهیم همه گذشتگان را کنار بگذاریم، یک مرض است. چنین رویکردی در دولت هاشمی، خاتمی و احمدینژاد هم وجود داشت، ما اتوبوسی نیستیم اما کسانی که بدون بلیت سوار شدهاند را پیاده میکنیم؛ سوال این است که چند نفر بدون بلیت هستند؟ بنابراین اگر اصل بر مبنای تغییر باشد نگرانکننده خواهد بود.
*نمیتوان گفت که هیچ کدام از این 30 استاندار به درد نمیخوردند و حداقل 5 یا 6 نفر از استانداران احمدینژاد را میتوانستیم نگه داریم، بنده بحث سیاسی نمیکنم اما معتقدم نباید گفت هرکس که در گذشته بوده باید کنار برود. تغییر برای تغییر امری هزینهزا است و دولت باید در این زمینه محتاطانه عمل کند، ما نمیگوییم که دست دولت بسته باشد اما به هر حال باید به این مسائل نیز توجه داشت.
* ادبیات فاخر در دیپلماسی جایگاه بسیار مهمی دارد، ما نه سیاست خارجی دولت اصلاحات را که همه آن سیاست لبخند بود قبول داریم و نه دیپلماسی اخم دولت احمدینژاد را اما اگر کسی فکر کند که فقط با دیپلماسی لبخند میتوان کار را پیش برد، اینطور نیست. مباحث روحانی در نیویورک بر مبنای استراتژی جدیدی بود که رهبری درباره تاکتیکها مطرح کردند و گفتند که باید وارد دوره نرمش قهرمانانه شویم، این تاکتیک با سیاست راهبردی قبلی کاملا متفاوت است.
*دولت نیز بر این نکته که جمهوری اسلامی به دنبال بازی برد برد است تاکید داشت، پیش از این بازی به صورت برد و باخت بود اما در حال حاضر سیاست راهبردی ما برد برد است لذا اگر دولت آمریکا به دنبال سیاست برد برد باشد میتواند با ما کار کند. سیاست راهبردی و نرمش قهرمانانه آغاز یک بازی برد برد است. نتیجه این موضوع تا هفته آینده در ژنو مشخص خواهد شد که آیا 5+1 آمادگی بازی برد برد را دارد یا خیر.
* ما در غنیسازی تا مرز 20 درصد پیش رفتهایم و غربیها باید این را به رسمیت بشناسند و در واقع این آغاز یک بازی برد برد است، ما در این راستا شفافسازی را نیز آغاز خواهیم کرد. اگر آمریکا و غرب مواضع اتخاذ کند مانند آنکه در ملاقات با نتانیاهو مطرح شد، این استراتژی ما به سرعت قابل برگشت به حالت قبلی خواهد بود، بنابراین 1+5 نباید این فرصت را از دست بدهد.
*اگر کسی فکر کند که ما به دوران آب شدن یخ رابطه ایران و آمریکا رسیدهایم در اشتباه است چرا که ما در واقع به دوران مدیریت دشمنی رسیدهایم یعنی میتوان در عین حال که اختلاف موضع داریم با مدیریت آن، ضرر این دشمنی را به حداقل رساند. داستان 50 ساله ما با آمریکا با این سادگی حل نمیشود و ما باید این دشمنیها را عقلانی کنیم. چرا که برای جنگ نیز مقرراتی وجود دارد.
/29220